نسبت میان آزادی و عدالت

بسم الله الرحمن الرحیم  

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ  

 

ما پیامبرانمان را با دلیلهای روشن فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو، رانیز نازل کردیم تا مردم به عدالت عمل کنند و آهن را که در آن نیرویی سخت و منافعی برای مردم است فرو فرستادیم ، تا خدا بداند چه کسی به نادیده ، او و پیامبرانش را یاری می کند زیرا خدا توانا و پیروزمند است . سوره حدید آیه ۲۵  

مدتی است در پی فرصت برای طرح بحث آزادی و عدالت بودم و چون به ایام شهادت اولین امام شیعیان حضرت علی (ع) چند روزی باقی است که شهید عدالت نام گرفته است فکر می کنم که فرصت مناسبی است که این مسئله را با مشارکت عمومی شما دوستان به بحث بگذارم .  این بحث در صورت لزوم می تواند تا یک هفته ادامه یابد. همانطور که در ذیل آمده این بحث از مهمترین و اساسی ترین موضوعات مبتلابه همه ی ما و بلکه جامعه ی ما و حتا به طور کلی بحث جوامع انسانی است و می تواند گفت و گو در این زمینه ما را در تقریب نظرات و رسیدن به شناخت تفاوتهای مبنایی یاری کند . شاید شما دوستان از قبل مقاله ای در اینباره داشته باشید ، یا بخواهید بطور مستقل بحث را در وبلاگ خود طرح کنید. در اینصورت لطفا قسمتی از آن را به این بحث هم انتقال دهید و یا فقط لینکش را گزارش بدهید تا همه با هم بخوانیم و از نظرات هم آشنا شویم و یا در صورت لزوم می توانید همینجا به بحث نشسته و نظرتان را طرح کنید در هر صورت از همه ی شما دوستان خوبم دعوت می کنم تا نظرتان را بفرمایید . این دعوت، دعوتی عام است و فقط به مرتبطین و دوستان وبلاگی هم اختصاص ندارد. 

از آن زمان که انسان به زندگی اجتماعی خو گرفت و شهر نشین شد ،کدامیک از دو مقوله ی عدالت و آزادی که از خواستها و نیازهای اساسی اوست ،برایش ارجح بوده است؟ و امروز در عصر جدید کدامیک از این دو ارجحیت دارد؟ 

نسل ما یعنی نسل بعد از انقلاب، اعم از دهه ی پنجاهی ها و دهه ی شصتی ها و دهه ی هفتادی ها که همگی خود را بنوعی نسل سوخته می نامند و نسل پیش از ما ،در قبل از انقلاب و حتا نسلهای قبل از آنها ، تا برسیم به مشروطه و پیش از آن آیا خواهان عدالت بوده اند و یا آزادی؟ اصولا میان این دو تباین وجود دارد و یا تفاهم؟

مسلما در عصر جدید اصول دیگری متفاوت از اصولی که نسلهای پیشین در پی استقرارش بوده اند پیدا شده و یا برجستگی خاصی پیدا کرده است. از جمله ی این اصول می توان خوشبختی ، برابری ، عدالت اجتماعی ، دموکراسی ، و حفظ پیوستگی با نظم و ثبات اجتماعی را نام برد اما آیا همه ی اینها با تعهد نسبت به آزادی برابری می کند؟ اگر آزادی وسیله ی رسیدن به یک هدف سیاسی متعالی تر نیست بلکه فی نفسه عالی ترین هدف سیاسی است و گسترش " آزادی برابر " افراد در انتخاب شیوه ی زندگی خویش و حراست از آن ، هدف عمل سیاسی را تشکیل میدهد پس جای عدالت در این میان کجاست؟ باید توجه داشت که آزادی را نه هدفی در میان سایر اهداف ، بلکه تمامی هدف تعریف می کنند.

اصولا آنچه بطور معمول در این بحث مورد غفلت وافع می شود این است که آزادی بی نیاز از توصیف نیست پس هر گاه بحث آزادی پیش آمد بسته به بینش و جهان بینی ابتدا در تبیین پاسخ این سوال که آزادی چیست ؟ سه سوال را باید پاسخ گفت: 

1- آزادی از چه ؟ 2- آزادی برای چه ؟ 3 – آزادی برای که ؟

تفاوت پاسخ ها به این سوالها تفاوت و فرق فارق بینش ها را رقم می زند و بدون روشن شدن این سوالات و جوابهای به آن است که هر کسی را می تواند بالقوه مدعی " آزادی " سازد و بالفعل نیز می بینیم که چنین است! و از همین روست که معمولا انسانها در همه جا دو جبهه و یا صفوف متعددی در مقابل هم تشکیل می دهند که همگی هم مدعی آزادی خواهی هستند!

به نظر شما مهمتر از نظر رهبران و نخبگان اجتماعی با نظرگاههای مختلف ، آنچه برای مردم کوچه و بازار اولویت اول را دارد و می تواند آنان را جذب کنش اجتماعی فعال کند طرح بحث آزادی است و یا عدالت؟ یعنی در بادی امر بدانیم که مردم خواهان چیستند؟ و آیا راه رسیدن به آن اصول پیش گفته فقط از مسیر گسترش آزادی است؟ اگر چنین است چرا مردم از گفتمان آزادی به اندازه ی گفتمان عدالت استقبال نمی کنند؟ مثالهای زیادی می توان زد اما گمان می کنم این از چندان بداهت و روشنی برخوردار است که بی نیاز از مثال باشیم.

بنا به آیه ای که در ابتدا آوردم اسلام ارسال انبیا را برای برپایی قسط ( مرتبه ای از عدالت ) معرفی کرده است و در آیات دیگر رسیدن به آن را از راه آزادی تبیین و تشریح کرده و به این ترتیب بنظرم اسلام آزادی را مقدمه ی بسط عدالت معرفی می کند و مکاتب گوناگون برساخته ی ذهن و فکر انسان هریک بسته به نگرش خود به جهان ، رسیدن به عدالت و یا آزادی را هدف نهایی مکتب خود معرفی می کنند و بطور مثال لیبرالیسم به طور اخص از بدو پیدایشش آزادی را بنیان و اساس همه چیز می دانست و در بعد اجتماعی و اقتصادی ، اجرای عدالت را ناممکن تلقی کرده و حتا اقدام به اجرای عدالت را از بنیان به لحاظ تئوری و نظام فکری خود کاری غلط می دانست گرچه به مرور در این طرز فکر تعدیلهایی صورت گرفت اما آزادی همچنان هدف اصلی است . باید امیدوار بود برآیند و نتیجه ی این گفت و گوها به ما کمک کند تا بدانیم ، که در صورت فائق آمدن بر شرایط فعلی و رفع انسداد سیاسی موجود ، چشم انداز و افق روشن پیش روی خود را باید در آزادی جستجو کنیم یا در عدالت؟   

..... 

در باره ی همین بحث مقاله ای از آقای دکتر سلمان محمدی بخوانید: عدالت و آزادی 

و همینطور از دکتر سید حمیدرضا طالقانی مقاله ای درباره ی عدالت و آزادی بخوانید 

این مقاله هم در همین ارتباط است اسلام، آزادی و عدالت مولف: نووری آنتونی مترجم: مهدی حجت

تریبونی برای فقرا و گرسنگان

بسم الله الرحمن الرحیم 

این مطلب برایم ایمیل آمده است گفتم انجام چه کاری در توانم هست جز اینکه زبانی باشم و نجوایی بکنم در گوشهایی که نمی خواهند بشنوند. حالا که کسی به فکر فقرا نیست در ایام ماه مبارک رمضان و لمس درد گرسنگان با تحمل گرسنگی ، بیشتر از دیگر روزها یادشان باشیم که نه پناهگاهی و نه نماینده ای و نه هواخواهی دارند که کاری برایشان بکنند . در ایامی که دارنده ی شکمهای برآمده از حرام اصلا نمیفهمند که درد و رنج و گرسنگی فقرا و گرسنگان یعنی چه؟ :  

به سلامتی پسری که پولهای مچاله شدشو اروم گذاشت جلوی فروشنده و گفت:

برای روز پدر یک کمربند می خوام..
فروشنده:چه جنسی باشه؟
پسر کوچولو: 
 .. 
..فرقی نمیکنه فقط دردش کم باشه...

 

              

کودکان کار

 

...
ادامه مطلب ...

علم و فلسفه و فلسفه علم

بسم الله الرحمن الرحیم 

در 50 سال اخیر ارتباط هزارساله منطق با فلسفه منجر به علم جدیدی به نام کامپیوتر شد، اما هر یک از این رشته‌ها مسائل و مشکلاتی را برای فلسفه باقی گذاشتند تا فیلسوفان به صورت دائم یا لااقل موقت به آنها بپردازند تا راه حلی برای آنها تبیین کنند، مثلاً ریاضیات درباره اعداد صحبت می‌کند اما نمی‌تواند بگوید که عدد چیست؟ منظور از این سؤال، سؤال درباره نماها، چه نوشتنی و چه گفتنی یعنی 2، II و دو نیست بلکه سؤال این است. آیا صحبت از چیستی یک عدد، صحبت از چیستی یک شیء است؟

افلاطون معتقد بود اعداد شیء هستند اما اشیای انتزاعی. در مقابل فیلسوفان دیگر معتقد بودند که حقایق ریاضی درباره هویت‌های انتزاعی و روابط بین آنها نیست بلکه حقایق ریاضی واقعیاتی درباره اشیای عینی است. یا قانون دوم نیوتن را در نظر آورید که بیان می‌کند: F=ma یعنی نیرو با حاصل ضرب جرم و شتاب معادل است. شتاب اینگونه نمایش داده می‌شود dv/dt یعنی مشتق سرعت بر حسب زمان، اما زمان چیست؟ منظور از زمان، ساعت، دقیقه و ثانیه نیست چون اینها واحدهای زمانند و آن چیزی را که زمان است می‌سنجند. این به مانند تعریف مکان به وسیله متر یا اینچ است. تبیین این که زمان چیست مشکلی است که علم آن را از 300 سال پیش به فلسفه واگذار کرده است. با ظهور نسبیت عام اینیشتین، علم فیزیک باز به این سؤال برگشته است و درصدد تبیین آن است. علم به استنتاجات قیاسی و استقرایی متکی است. در استنتاج استقرایی از تعداد محدودی شواهد یک نظریه کلی استنتاج می‌شود اما هیچ یک از علوم مستقیماً نشان نمی‌دهند که چرا استدلال‌های قیاسی معتبر هستند و چرا باید استنتاجات استقرایی را به خدمت بگیریم به رغم این واقعیت که آنها همیشه قابل اعتماد نیستند؟ اینها موضوعاتی هستند که به یکی از زیررشته‌های فلسفه به نام منطق مربوط می‌شوند.

فلسفه به دو نوع از سؤالات می‌پردازد:

1ـ سئوالاتی که علوم فیزیک، شیمی، زیست شناسی، اجتماعی و رفتاری نمی‌توانند درحال حاضر به آنها پاسخ دهند و شاید هیچ‌گاه قادر به پاسخگویی به آنها نباشند.

2ـ سؤالاتی درباره این که چرا علم نمی‌تواند به سؤالات نوع اول پاسخ دهد. سؤالات نوع اول مانند عدد چیست؟ زمان چیست؟ یا عدالت و زیبایی چه هستند؟ اما سؤالات نوع دوم که درباره این است که چرا علم نمی‌تواند به سؤالات بالا پاسخ دهد منجر به این می‌شود که محدودیت‌های علم چیست؟ چگونه علم کار می‌کند؟ روش‌های علمی کدامند؟ و در چه جاهایی این روشها قابل استفاده است و چه جاهایی نیست؟ این سؤالات فلسفه علم را می‌سازند. مباحث متافیزیکی (هستی‌شناسی)، معرفت شناسی و معناشناسی و منطق که به نوعی با علم مربوطند، فلسفه علم را تشکیل می‌دهد.

بسیاری از مفاهیمی که امروزه در علم به کار می‌روند، هویتهایی مشاهده ناپذیر مانند الکترون‌ها و ژن‌ها هستند. سؤالات متافیزیکی (هستی شناسی) درباره این هویات به وجود آنها بر می‌گردد؛ یعنی آیا ژن‌ها و الکترون‌ها وجود دارند یا وابسته به ذهن هستند؟ دیگر سؤالات هستی‌شناسی در علم این است؛ نگرش علمی به جهان چیست؟ چه مسائلی از این نگرش پدید می‌آید؟ اما سؤالاتی درباره شناخت این هویات، روش علمی، بینش‌های راجع به شواهد و تعاریف در علم را می‌توان سؤالات معرفت شناسانه نامید.

اما سؤالات منطق در علم ناظر به براهین یا روابط بین دلایل و نتایجی است که مبتنی بر آن دلایل‌اند. در هر حال جدا از هر جاذبه‌ای فلسفی که به علم داریم و اینهم ناشی از حالت‌ها و تأثیرات علم بر زندگی است، علم برای فلسفه مهم است چون به نظر می‌رسد پاسخ‌هایی برای سؤالات فلسفی مهم ارائه می‌دهد.

الکس روزنبرگ 

منبع :  

Philosophy of science. Alex Rosenberg.2000. Routledge 

فیسبوک و جایی برای دو فنجان قهوه

بسم الله الرحمن الرحیم 

پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد. سپس از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟ و همه دانشجویان موافقت کردند. سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتند؛ سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند. بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله". بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. "در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند. در حالی که صدای خنده فرو می نشست، پروفسور گفت: " حالا من می خوام که متوجه این مطلب بشین که این شیشه نمایی از زندگی شماست، توپهای گلف مهمترین چیزها در زندگی شما هستند – خدایتان، خانواده تان، فرزندانتان، سلامتیتان ، دوستانتان و مهمترین علایقتان- چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی اینها باقی بمانند، باز زندگیتان پای برجا خواهد بود. اما سنگریزه ها سایر چیزهای قابل اهمیت هستند مثل تحصیتان، کارتان، خانه تان و ماشینتان. ماسه ها هم سایر چیزها هستند- مسایل خیلی ساده." پروفسور ادامه داد: "اگر اول ماسه ها رو در ظرف قرار بدید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپهای گلف باقی نمی مونه، درست عین زندگیتان. اگر شما همه زمان و انرژیتان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنین، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برایتان اهمیت داره باقی نمی مونه. به چیزهایی که برای شاد بودنتان اهمیت داره توجه زیادی کنین، با فرزندانتان بازی کنین، زمانی رو برای چک آپ پزشکی بذارین. با دوستان و اطرافیانتان به بیرون بروید و با اونها خوش بگذرونین. همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابیها هست. همیشه در دسترس باشین. ..... اول مواظب توپ های گلف باشین، چیزهایی که واقعاً برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت رو مشخص کنین. بقیه چیزها همون ماسه ها هستند." یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی داشتند؟ پروفسور لبخند زد و گفت: " خوشحالم که پرسیدی. این فقط برای این بود که به شما نشون بدم که مهم نیست که زندگیتان چقدر شلوغ و پر مشغله ست، همیشه در زندگی شلوغ هم ، جائی برای صرف دو فنجان قهوه با یک دوست هست! " حالا با من یک قهوه میخوری؟  

این را برای همه دوستای خوبتون بفرستید تا بدونند که اونا توپهای گلف هستند نه ماسه 

 ......

این مطلب جالب و درس اموز را در فیسبوک دیدم . شاید برایتان جالب باشد که این مطلب را دوست فیسبوکی من آقای علی یعقوبی که صفحه ای به اسم جان نثاران آل هاشم (ع) دارد در صفحه خود گذاشته است. گفتم نقل کنم که آموزنده خواهد بود، به خصوص برای کسانی که عضو فیسبوک نیستند و از حال و هوای آن خبر ندارند و با توجه به فیلتر بودنش ممکن است که فکر کنند که فیسبوک محلی برای انقلاب کردن است! 

برخورد انتظامی و امنیتی با اعتراضات مردمی با گرانی مرغ !

بسم الله الرحمن الرحیم 

سایت آفتاب به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی ستاد نماز جمعه نیشابور نوشت:  

در پی افزایش قیمت برخی اقلام غذایی از جمله مرغ و کمبود عرضه، امروز (دوشنبه) 2مرداد جمعی از مردم نیشابور با تجمع و راهپیمایی و تظاهرات در خیابان اصلی شهر اعتراض خود را به این نوسانات اعلام کردند.
با حضور تعدادی از معترضین در مسجدجامع و سر دادن شعار در حین برنامه سخنرانی، معاونین فرماندار، دادستان و فرمانده نیروی انتظامی در مسجد جامع حضور یافتند.
پس از پایان ویژه برنامه های ماه رمضان در مسجدجامع، حجت الإسلام موسوی دادستان عمومی و انقلاب ضمن سخنانی با انتقاد از سردادن شعار علیه مسئولین گفت: شأن نیشابوریان عزیز و بزرگوار خیلی بیشتر از این حرف هاست، من خیلی عذرخواهی میکنم برای یک یا دو عدد مرغ بیایم در خیابان ها راه برویم، شعار بدهیم، یک عده ای از گوشه و کنار سوء استفاده بکنند، حقیقتا اگر کسی این حرف ها را بشنود باید از این مصیبت گریه بکند، ما انقلاب نکردیم برای نان و آب، ما الآن تحمل زحمت نمی کنیم برای نان و آب یا احیانا اگر مشکلی ایجاد شود.
وی خطاب به معترضین گفت: آقایان و خانم هایی که از گوشه و کنار آمدند و به این غائله پیوستند و شعارها و حرف هایی را زدند همه این ها ثبت شده است و شناسایی شده است، ما بنایمان بر مدارا است، این که شهروندان نیشابور خواهران و برادران ما هستند و ما هم به عنوان مسئولین در کنار شما با شما در تعامل هستیم و با شما مدارا می کنیم اما خدا نکند روزی برسد که در شعار و عمل بخواهید حرکاتی را انجام دهید که در مقابل نظام و مسئولین عالی نظام قرار بگیردمی شود با صحبت و مکاتبه و اعزام نماینده به فرمانداری و مراجع مربوطه در بازرگانی این مشکلات بدون هیچ دغدغه ای رفع شود، چند ساعت تردد در همین خیابان امام، میدان امام، چهارراه انقلاب اخلال ایجاد شده است، از کسانی که این حرکات را انجام داده اند به عنوان مسئول درخواست دارم که حتما مواظب باشید یک سری سوءاستفاده گر از این آب گل آلود استفاده نکنند، در مرحله بعد کاری را انجام ندهند که ما شرمنده تعدادی بشویم، خدای ناکرده دوستان ما در نیروی انتظامی وارد عمل بشوند یک عده را بگیرند، ببندند، این زیبنده شماها نیست. ... 

...   

البته او نگفته است که وقت برخورد با سلطان گوشت کی فرا می رسد و عامل گرانی مرغ کی دستگیر و به سزای عملش می رسد؟ 

مطلب دارای عکس ناهنجاری است که دیدنش برای روزه داران خوب نیست . بهمین جهت توصیه می شود روزه داران به ادامه ی مطلب نروند!

ادامه مطلب ...