ناکامی و بی عدالتی، دلیل پرخاشگری و انقلاب و جنگ

بسم الله الرحمن الرحیم  

قبلا راجع به آزادی و عدالت گفت و گویی داشتیم و به تازگی خانم محبی با مطلب لرزان زما هم زمین و هم زمان  و آقای سلمان محمدی با درج دو مفاله از عطاءالله مهاجرانی و جواب عباس عبدی به او با عنوان وطن در دو نگاه مرا به این موضوع بازگرداند، این بار سوال این است که دلیل هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی چیست؟  

افسردگی، عصبانیت، عدم وجود شادی و نشاط، نبود رضایتمندی، ناراحت کردن، دزدی، صدمه زدن، فحاشی، نزاع ، چاقوکشی ، قتل، تجاوز، تعدی به حقوق دیگران، آسیب زدن به اموال عمومی، بطور کلی بروز رفتار ضد اجتماعی در جوامع بطور کلی و در جامعه ی ما بطور اخص و حتا شروع جنگ ها دلیلش چیست؟

دلیل کینه توزی سیاهان نسبت به سفید پوستان، نفرت مردم کشورهای استعمار شده از کشورهای استعمارگر، نگاه غیر دوستانه ملتهای توسعه نیافته نسبت به کشورهای توسعه یافته چه می تواند باشد؟ میدانیم که منشا شروع جنگ جهانی دوم تجمیل سنگین حس شکست و حقارت به آلمان بود، که آن خرابیهای عظیم و آن کشتار وسیع را رقم زد.

الیوت آرونسون در کتاب روانشناسی اجتماعی که توسط دکتر حسین شکرکن ترجمه شده است به موضوع پرخاشگری هم پرداخته است.

آنچه می خوانید خلاصه ای از اواسط این کتاب است که می تواند مبین بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانه جامعه ی ما و بطور کلی جوامع انسانی باشد.خلاصه ی بخشی از کتاب روانشناسی اجتماعی صص 166 - 174:  

               ناکامی و محرومیت

برای این سوال که آیا انسان به طور غریزی موجودی پرخاشگر است، شواهد قطعی و روشنی برای جواب وجود ندارد. به همین جهت بحث و مجادله در این مورد هنوز ادامه دارد. بیشتر شواهد موجود حاصل مشاهده و تجربه با گونه های دیگری غیر از انسان است. زینگ یانگ کوئو بچه گربه و بچه موشی را در یک قفس قرار داد و دید که آن دو دوستان نزدیکی برای هم شدند. این آزمایش غریزی نبودن پرخاشگری را ثابت نمی کند اما نشان میدهد که با آموزش می توان از رفتار پرخاشگرانه در دوران کودکی ممانعت و جلوگیری به عمل آورد. در آزمایش دیگری توسط ایرناس ایبل ایبس فلدت نشان داده شده که موشهایی که در انزوا بزرگ شده اند به موش دیگری که به قفس آنها آورده شود حمله می کنند و این در ادامه ی آزمایش کوئو ثابت می کند که پرخاشگری آموختنی نیست اما ثابت نمی کند که پرخاشگری لزوما غریزی است. پل اسکات از بررسی شواهد نتیجه گرفت که برای جنگیدن نیازی فطری وجود ندارد و این نظریه با ادعای فروید مغایرت دارد و در واقع منکر وجود غریزه پرخاشگری است. این بحث بارها انجام گرفته است. نتیجه گیری اسکات را رفتار شناس برجسته حیوانات کنراد لورنر تائید نمی کند.... و این مباحثه و مجادله ادامه دارد. لئونارد بروکوویتر که از پیشوایان متخصصان پرخاشگری انسان است، اعتقاد دارد که انسانها در این مورد با حیوانات کاملا متفاوتند. زیرا یادگیری در رفتار پرخاشگرانه آنها نقش مهمتری ایفا می کند. در آدمیان پرخاشگری نتیجه تعاملی پبچیده میان تمایلات ذاتی و پاسخهای آموخته است.

پرخاشگری می تواند معلول هر موقعیت ناخوشایند یا ملال انگیز از قبیل درد، دلتنگی و غیره باشد. مهمترین عامل در ایجاد پرخاشگری از میان همه موقعیتهای ملال انگیز، ناکامی است. اگر فردی در نیل به هدف خود با شکست مواجه شود ناکامی حاصل، احتمال پاسخ پرخاشگرانه او را افزایش می دهد. معنی این مطلب این نیست که ناکامی همواره منجر به پرخاشگری می شود، یا این که ناکامی تنها علت پرخاشگری است.

تصویر روشنی از رابطه بین ناکامی و پرخاشگری از آزمایش معروف راجر پارکر، تامارا دمبو و کورت لوین نمایان می شود. این روانشناسان کودکان خردسال را با نشان دادن اطاقی پر از اسباب بازی و اجازه دسترسی ندادن، آنها را ناکام کردند پس از آنکه کودکان از پشت حائلی سیمی انتظاری طولانی و دردناک را پشت سر گذاشتند وقتی سرانجام اجازه یافتند تا با اسباب بازی ها به بازی بپردازند، آنها را به طرف دیوار پرتاب کرده و لگد مال کردند و از این قبیل رفتارها. اما کودکانی که بدون هیچگونه حائل و انتظاری، و به سهولت و سادگی به اسباب بازی ها رسیدند با نشاط و سرور به بازی با آنها پرداختند. بدین سان ناکامی می تواند منجر به پرخاشگری شود. تمیز بین ناکامی و محرومیت، اهمیتی بسیار دارد. کودکانی که اصلا اسباب بازی ندارند پرخاشگر نمی شوند. لیکن کودکانی که متوقع بوده اند تا با اسباب بازیها بازی کنند وقتی انتظار آنها برآورده نگردید احساس ناکامی کردند، و این شکست باعث رفتاری مخرب در آنها گردید. حروم فرانک روانپزشک خاطر نشان ساخته است که دو آشوب خیلی جدی سیاهپوستان در سالهای اخیر در فقیرترین مناطق اتفاق نیفتاد – بلکه این دو آشوب در واتس [ Watts  ] و دتروی [ Detroit  ] که معیشت سیاهپوستان به ادبار و فلاکت مناطق دیگر کشور نبود به وقوع پیوست. نکته مهم این است که زندگی سیاهپوستان در آن مناطق در مقایسه با ثروت و مکنت سفید پوستان فلاکت بار بود. انقلابها معمولا توسط مردم محروم آغاز نمی شود. بلکه انقلابها را اکثرا مردمی آغاز می کنند که تازه سربلند کرده و به اطراف می نگرند و متوجه می شوند که دیگران وضعی بهتر از آنها دارند و نظام حاکم با آنها با بیعدالتی رفتار می کند.

نتایج بحث میان روانشناسان به این انجامیده که وچود پرخاشگری در انسان را مانند حیوانات برای بقای نسل لازم نمیدانند .اما ذهن مردم مفرب زمین، بویژه امریکائیان عادت کرده است که موفقیت را با فتح و حسن عمل را با کتک زدن به دیگران معادل بداند. ام . اف . اشلی مونتاگو احساس می کند که ساده کردن بی اندازه و سوء تفسیر نظریه داروین در مردم عامی این عقیده را بوجود آورده است که کشمکش لازمه قانون حیات است. اشلی مونتاگو می گفت در اثنای انقلاب صنعتی برای کارفرمایان طراز اول که به بهره گیری از کارگران می پرداختند آسان بود که استثمار خود را درباره ی این که زندگی مبتنی بر تنازع بقاست و این که "فقط" بقای مناسبترین افراد، طبیعی است توجیه کند!

عید فطر مبارک

بسم الله الرحمن الرحیم 

از زیان امام سجاد علیه السلام عید را تبریک میگویم: 

بارالها! این عید را بر تمام مؤمنان مبارک گردان و در این روز، ما را توفیق بازگشت‏به سویت و توبه از گناهان عطا فرما 

بله دعایى از امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه به مناسبت وداع ماه مبارک رمضان و استقبال عید سعید فطر آمده است:  

«اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصیبتنا بشهرنا و بارک لنا فى یوم عیدنا و فطرنا و اجعله من خیر یوم مر علینا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب و اغفرلنا ما خفى من ذنوبنا و ما علن ... اللهم انا نتوب الیک فى یوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنین عیدا و سرورا و لاهل ملتک مجمعا و محتشدا، من کل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرا اضمرناه توبة من لا ینطوى على رجوع الى.»  

  

    عید فطر 

« پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصیبت ما را در این ماه جبران کن و روز فطر را بر ما عیدى مبارک و خجسته بگردان و آن را از بهترین روزهایى قرار ده که بر ما گذشته است که در این روز بیشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا بر ما ببخشایى آنچه در پنهان و آشکارا گناه گردانیم ... خداوندا! در این روز عید فطرمان که براى مؤمنان روز عید و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمائى قرار دادى از هر گناهى که مرتکب شده‏ایم و هر کار بدى که کرده‏ایم و هر نیت ناشایسته‏اى که در ضمیرمان نقش بسته است‏به سوى تو باز مى‏گردیم و توبه مى‏کنیم، توبه‏اى که در آن بازگشت‏به گناه هرگز نباشد و بازگشتى که در آن هرگز روى آوردن به معصیت نباشد. بارالها! این عید را بر تمام مؤمنان مبارک گردان و در این روز، ما را توفیق بازگشت‏به سویت و توبه از گناهان عطا فرما.»

اسرائیل = آپارتاید = صهیونیسم ZIONISM = ISRAELI = APARTHEIDE

بسم الله الرحمن الرحیم 

باز هم بغضی شکسته در گلو، باز هم فریادی اندر یک سکوت، باز هم حرفی ز درد....!
              اسرائیل = آپارتاید = صهیونیسم  ZIONISM = ISRAELI = APARTHEIDE  
                 اسرائیل = آپارتاید = صهیونیسم  ZIONISM = ISRAELI = APARTHEIDE

              اسرائیل = آپارتاید = صهیونیسم  ZIONISM = ISRAELI = APARTHEIDE

                         اسرائیل = آپارتاید - ISRAELI = APARTHEID   

اسرائیل و مقایسه با آپارتاید   

 

  اسرائیل = آپارتاید = صهیونیسم  ZIONISM = ISRAELI = APARTHEIDE

رفتار دولت اسرائیل با فلسطینیان، به سیستم آپارتاید مانند شده، همانند رفتار آفریقای جنوبی با غیر سفیدپوستها در دوره آپارتاید. جان دوگارد گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، گزارش کرده‌است که یک سیستم کنترلی شامل جاده‌های جداگانه، تبعیض در زیرساختها، حقوق قانونی، و دسترسی به زمین و منابع بین شهروندان فلسطینی و اسرائیلی در مناطق اشغال شده اسرائیلی، با رژیم آپارتاید متفاوت است، ولی با جنبه‌هایی از آن مشابهتهایی دارد.

برخی مفسرین اسرائیلی و مدافعان حقوق فلسطینیان، این مشابهت را به شهروندان عرب اسرائیل گسترش می‌دهند، و وضعیت شهروندی آنان را درجه دوم توصیف می‌کنند.....   

 قطعنامه ۳۳۷۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد

قطعنامه ۳۳۷۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در تاریخ ۱۰ نوامبر ۱۹۷۵ (میلادی) به تصویب رسید دو کشور آفریقای جنوبی و اسرائیل به‌عنوان سیستم‌های نژادپرست محکوم شدند. این قطعنامه در دو هزار و چهارصدمین جلسه با حضور تمام اعضا (۷۲ رأی مثبت، ۳۵ رأی منفی و ۳۲ رأی ممتنع) به تصویب رسید.  

عروسی با چشمانی اشکیار  

               عروسی با چشمان اشکبار

آرینا صفدی دختر 24 ساله سوری ساکن روستای ‘قانیا این’ بود. محل سکونت خانواده وی پس از تجاوزهای رژیم صهیونیستی اکنون جزو سرزمین های اشغالی است. او با اشک و اندوه فراوان برای همیشه با خانواده خود خداحافظی کرد و با چشمانی گریان به عروسی‌ خود در آنطرف مرز رفت..... 

              عروسی با چشمانی اشکبار

زمان جنگ ایران و عراق - اقتصاد و وضع زندگی مردم

بسم الله الرحمن الرحیم 

 
آنچه می خوانید در باره ی شرایط روزهای آغازین جنگ در حوزه ی اقتصادی از نگاه گزارشهای رسمی بریتانیایی است.  فکر کردم برای کسانی که ان روزها را ندیده اند احیانا دارای اطلاعات مفیدی باشد، برای کسانیکه از نقش درامدهای نفتی بسیار! در اداره ی کشور و به خصوص اداره ی جنگ می گویند و همینطور برای آن عده از طرفداران دولت که امروز را با شرایط جنگی آن روزها قابل مقایسه می دانند و درصدد توجیه نارسایی های غیر معمول موجود بر می آیند! 

 مطلب نقل قسمتی از مقاله ای تحت عنوان تحولات اقتصادی ایران در سال 1981 به این آدرس است :  

http://mtafreshi.persianblog.ir/post/176/ 

 چنان که در گزارشهای رسمی بریتانیایی درباره وضعیت اقتصادی ایران در سال‌های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی تصریح شده: "اطلاعات قابل اعتماد اقتصادی، از جمله درباره تخمین خسارات مالی ناشی از کاهش تولید نفت و سقوط شدید وضعیت ایران در بازار ارز، عملا وجود ندارد.". با این همه از خلال اسناد آزاد شده اطلاعات قابل ذکر و مهمی درباره وضع اقتصادی ایران در این دوره به دست می‌آید. 

بر اساس گزارش آماری نرمن لینگ از بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا در سال 1981، جمعیت ایران 37 میلیون نفر، ذخایر شناخته شده نفت خام ایران حدود 57 میلیون بشکه، متوسط مصرف روزانه داخلی نفت نیم میلیون بشکه، صادرات روزانه نفت چهارصد هزار تا نیم میلیون بشکه و متوسط درآمد سرانه کمتر از 1400 دلار (در مقایسه یا دو هزار دلار در سال 1976) بود.

در آغاز سال 1981 حدود صد روز از جنگ عراق علیه ایران می‌گذشت و طبعا همه ارکان اقتصادی ایران تحت الشعاع این جریان قرار گرفته بود. بر اساس یک گزارش تحلیلی وزارت بازرگانی بریتانیا: "در شرایطی که شرایط متعادلی در نبرد وجود داشت و پیشرفت کمی در جهت حل مساله، چه در جبهه ها و چه خارج از آن صورت گرفته بود ... جنگ همه منابع اقتصادی را می بلعید و نقش تعیین کننده‌ای در اقتصاد ایران داشت."

آمار منتشر شده در این گزارش نشان می‌دهد که ماه‌های آغازین جنگ و چهار ماه نخست سال 1360 شمسی مصادف با کاهش شدید صادرات نفت خام ایران از یک میلیون و سیصد هزار بشکه به نیم میلیون بشکه و در نتیجه موجب کسر بودجه جدی کشور به میزان 100 میلیون دلار شده بود. این مبلغ البته سوای واردات تجهیزات نظامی در همین مدت به میزان یک میلیارد و دویست میلیون دلار بود. در مجموع و بر اساس تخمین همین گزارش، هر ماه 800 میلیون دلار بابت کاهش درآمدهای نفتی خود خسارت می داد و این میزان خسارت با توجه به افزایش روزافزون هزینه های جنگی ایران، رو به افزایش بود.

روز 13 ژانویه/ 23 دی، تیم هادلین تهیه کننده بریتانیایی که تازه از تهران برگشته بود در دیداری با یک مقام وزارت خارجه کشورش گفت "جنگ خرابی‌های جدی به بار آورده و مردم نگران بازسازی پس از جنگند. ولی روحیه نیروهای مسلح بسیار بالا است ... همه اجناس به وفور یافت می‌شود. برای مثال در آبادان که شهر ارواح شده و فقط پاسداران و نیروهای مسلح داوطلب محلی در آن هستند، همه چیز از غذا گرفته تا تیغ صورت تراشی فراوان یافت می‌شود و فروشندگان خیابانی کاسبی پررونقی دارند ... اگرچه کشور در آستانه ورشکستگی است، ولی هیچ کمبود جدی غذایی وجود ندارد و تورم هم اهمیتی ندارد و رسانه‌ها در این مورد اغراق می‌کنند." 

هادلین دو روز بعد نیز در یک تماس تلفنی با جان گراهام سفیر فراخوانده شده بریتانیا از تهران، گزارش دیگری از وضع داخلی ایران و جبهه‌های جنگ ارایه کرد. به گفته هادلین: "کمبود و قطع برق در تهران وجود ندارد و بازار به طور طبیعی به کار مشغول است ..." 

کریس رندل دیپلمات بریتانیایی در دفتر حفاظت منافع بریتانیا در تهران، در گزارش 29 ژانویه 1980/ نهم بهمن 1359 خود نیز نگاهی مثبت، اگرچه کمتر خوش بیننانه در قیاس با روایت هادلین، درباره وضع تهران چند ماه پس از جنگ نوشت: "پایتخت، زمستان را بدون مشکلات زیاد پشت سر خواهد گذاشت. بنزین و روغن سوخت جیره بندی شده‌اند.
گهگاه قطع برق وجود دارد. شکر، روغن خوراکی کره، تخم مرغ و پودر رخت شویی جیره بندی شده‌اند. اقلام دیگر از قبیل برنج نیز ممکن است به زودی جیره بندی خواهند شد.
گوشت تقریبا کمیاب و گران است. قیمت‌ها معمولا در حال افزایش هستند، ولی نشانی از بحران وجود ندارد. غر زدن زیاد است، ولی بیشتر مشکلات به پای جنگ نوشته می‌شود."

به هر روی جنگ تاثیرات منفی و ناگزیر خود در بخش تولید را نمایان می‌کرد. بر اساس گزارش 15 فوریه/ 26 بهمن 1359 جرمی بارت رییس دفتر حفاظت منافع بریتانیا در تهران،
از زمان انقلاب ذخایر ارزی کشور در فاصله کمتر از یک سال از مارس 1980 تا زمان نگارش این گزارش، از ده میلیارد دلار به کمتر از چهار میلیارد دلار رسیده بود. کسر بودجه ایران برای سال 1981- 1982(1361) حدود 100 میلیارد تومان تخمین زده می‌شد.  

... 

بر اساس تحقیق این دیپلمات بریتانیایی، در آن زمان میزان مصرف سالانه گوشت در ایران حدود 750 هزار تن و اکثرا گوشت گوسفند بود که یک سوم آن از خارج از کشور تامین می‌شد. مهمترین تامین کنندگان گوشت وارداتی ایران نخست نیوزیلند با 110 هزار تن و استرالیا 50 هزار تن بود و بقیه از آرژانتین، ترکیه، هند، رومانی و کشورهای عضو جامعه اروپا تامین می‌شد. بر اساس همین گزارش، بخش مهمی از گوشت وارداتی ایران از استرالیا به صورت گوسفند زنده بوده که در سال 1980 به تعداد سه میلیون راس بوده و در سال 1981 به کمی بیش از یک میلیون راس کاهش یافته بوده و یک میلیون راس گوسفند زنده نیز از رومانی به ایران صادر می‌شد.

این گزارش تاکید دارد که در اسکله‌های بندر عباس تراکم شدیدی از کشتی‌های آماده تخلیه بار وجود داشته و به دلیل محدودیت‌های موجود، تنها امکان تخلیه 18 کشتی در هر زمان وجود داشته و در هر زمان 52 کشتی در صف تخلیه بار واقع بوده است. این در حالی بود که به طور متوسط در هر زمان 22 کشتی در بندر مسقط در عمان و 16 کشتی در دیگر بنادر عربی خلیج فارس متوقف و منتظر خالی شدن جا و دریافت چراغ سبز برای ورود به بنادر ایران بوده‌اند

...  

اتمام نقل قول قسمتی از مطلب لینک داده شده 

اما در اماری که سایت الف داده است می توانید به تفکیک درامد های سالهای مختلف را در کنار هم و به طور مقایسه ای ببینید و برای نمونه و به طور خلاصه اینطور گفته است:  

به‌طور متوسط در هریک از دولتهای پس از انقلاب، سهم هر ایرانی از منابع حاصل از نفت پس از حذف اثر تورم و تغییر قدرت خرید دلار به‌ترتیب در دولت موسوی 608 دلار، هاشمی384 دلار، خاتمی 364دلار و در دولت احمدی نژاد 840 دلار بوده است.... 

 بقیه را در صورت تمایل می توانید در آدرس داده شده در سایت الف بخوانید و یا برای دیدن تصویر مقایسه ای درامد نفتی ایران از ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۸۹ به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب ...

تشویق صدام به حمله به ایران توسط جرج براون، شاپور بختیار و ...

بسم الله الرحمن الرحیم 

بدون هیچ مقدمه ای شما را دعوت می کنم به خواندن دو مطلب ذیل که عینا از سایت خودنویس نقل می کنم و اولی را آدرسش را ثبت نکرده ام و چون قدری طولانی است قسمت دوم را در ادامه مطلب بخوانید: 

 

 تشویق صدام به حمله به ایران توسط جرج براون، شاپور بختیار و ژنرال اویسی به روایت اسناد
۲۰ مرداد ۱۳۹۰ استقلال ، آزادی، جمهوری
• اندازه حروف
• Enlarge font
• Decrease font

اخیرا بعد انتشار اسناد سال ۱۹۸۰ آرشیو ملی بریتانیا بحث‌هایی پیرامون آن بخصوص روایت‌اش از جزئیات شروع حمله عراق به ایران در محیط مجازی صورت گرفته است که اشتیاق برای ملاحظه اصل این اسناد را در پی داشته است، در مطلبی مختصر به ارائه شهادت طرف‌های عراقی و انگلیسی در این باره پرداخته‌ام و بحث مفصل را به سالگرد شروع جنگ موکول می‌کنم.

دکتر مجید تفرشی پژوهشگر تاریخ اخیرا دو گزارش با عنوان «شاپور بختیار در آیینه اسناد تازه آزاد شده آرشیو ملی بریتانیا» در رادیو فردا منتشر کرده است که حاوی نکات مهمی است. وی در گزارش دوم به ارائه گزارش‌های محرمانه ای درباره رابطه شاپور بختیار با صدام حسین و جزئیات شروع جنگ پرداخته است که در این نوشته بخش های مهم این گزارش به همراه اصل اسناد که آقای تفرشی در وبلاگ‌شان قرار داده‌اند، ارائه می‌گردد:

مواضع اویسی و بختیار در موضوعات مختلف موجب شده بود تا دیگر گروه‌های اپوزیسیون علاقه‌ای به همگامی با آنان نداشته باشند. برای مثال، در گزارش ۱۵ آگوست/ ۲۴ مرداد سر جان گراهام (سفیر فراخوانده شده بریتانیا از تهران) از قول ریچارد اپنهایمر روزنامه نگار بریتانیایی آمده بود که دکتر خسرو شاکری پژوهشگر و فعال سیاسی ایرانی، در دیدا اخیرش به اپنهایمر گفته که او عضو جبهه‌ای از مصدق گرایان است و مصمم است تا خود را از شاپور بختیار، ژنرال اویسی و پالیزبان و منابع مالی و حمایت خارجی جدا نگاه دارد.

گزارش سری دیوید میرز مسئول بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به تاریخ ۲۵ سپتامبر/ سوم مهر، خبر از سفر بختیار به عراق در آستانه حمله نظامی عراق به ایران (۲۲ سپتامبر/۳۱ شهریور) می دهد. در ادامه این گزارش عنوان شده که عراق از اپوزیسیون ایرانی خواسته تا در جبهه های نبرد پشت سر نیروهای عراقی حاضر شوند تا دولت خود را در مناطق اشغالی تشکیل دهند.  در پایان این گزارش درباره بازتاب چنین اقدامی این گونه هشدار داده شده است: «من معتقدم که ایجاد دولت جایگزین تبعیدی مثلا در خوزستان، به شدت می‌تواند بخت آنان را برای این که هرگز توسط مردم ایران پذیرفته شوند را کاهش ‌دهد، مگر آن که عراقی‌ها خود را آماده فتح کل ایران کنند تا تبعیدی‌ها را به قدرت برسانند.»

روند این رایزنی‌ها در دیدارهای بعدی لرد جورج براون با مقامات عراقی، بختیار و اویسی در پاریس و مقامات وزارت خارجه بریتانیا ادامه یافت. معاون سابق وزیر خارجه بریتانیا، در آخرین روزهای اکتبر ۱۹۸۰ با صدام حسین و طارق عزیز معاون نخست وزیر عراق دیدار کرد. در بازگشت او از بغداد، سفارت بریتانیا در کویت دو گزارش در تاریخ ۲۹ و ۳۰ اکتبر/ هفتم و هشتم آبان، شمه‌ای از دیدار براون با مقامات عراقی را به لندن ارسال کرد. در گزارش نخست، جورج براون بر اساس گفت و گو با سران عراق عنوان کرد که با توجه به مواضع ضدغربی خمینی و معتدل تر بودن صدام از این جهت، به صلاح حکومت بریتانیا است که به اپوزیسیون ایرانی برای سرنگونی حکومت تهران کمک کند.
براون با تشبیه کردن اقدام احتمالی گروه بختیار و اویسی تاکید کرد که آنان می‌توانند به شیوه نهضت مقاومت ملی فرانسه در جنگ جهانی دوم، با همکاری با طرف مقابل ضمن استفاده از ضعف حکومت ایران، خوزستان را جدا کرده و حکومت خود را در آن جا شکل دهند. لرد کرینگتون وزیر خارجه بریتانیا در پاسخ به این گزارش، با اشاره به تماس های مداوم لرد جورج براون با صدام حسین، بختیار و دیگر گروه های تبعیدی ایرانی و حمایت از او از نقشه «خوزستان آزاد» و ترویج آن در بین دوستان ایران- عراقی او، خواستار دریافت توضیحات بیشتری درباره این نقشه شد.
بر اساس این گزارش براون تصریح کرد که به دنبال رایزنی‌های او با مقامات عراق، قرار است در همین هفته، اویسی، امینی و بختیار در پاریس جلسه ای تشکیل داده و تصمیم دارند در بیانیه خود این گونه بیان کنند: «آنان نمی توانند به عنوان میهن پرست حضور اشغالگران خارجی در ایران را بپذیرند، ولی با این حال آنان با حمایت ضمنی عراق قادر خواهند بود که حکومتی را در جنوب ایران تشکیل دهند تا دیگر میهن پرستان نیز به آن ملحق شوند.»

در همین ارتباط، کریس رندل کریس رندل یکی از مسئولان بخش تحقیقات خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا در یک گزارش توصیفی محرمانه که در ابتدای نوامبر ۱۹۸۰ تهیه شده و مهر بایگانی هفتم نوامبر/ ۱۶ آبان بر آن خورده، در بررسی تحولات گذشته و حال خوزستان نوشت: «یکی از دلایل یورش بی‌مهابای حکومت عراق به خاک ایران، اطلاعات گمراه کننده ایرانیان تبعیدی از جمله شاپور بختیار، مبنی بر این بود که احتمالا به دلیل وجود اغتشاش در ارتش و بی‌ثباتی رژیم به دلیل مخالفت مردم، به ویژه در خوزستان، ایران قادر به جنگ نخواهد بود و مخالفت مردم موجب برافراشته شدن پرچم نیروهای آزادی‌بخش خواهد شد.»
بر اساس گزارش های تازه آزاد شده درباره نخستین روزهای آغاز جنگ ایران و عراق، در این دوره، شماری از کشورهای عربی و اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، به خصوص اویسی و بختیار، بر این باور بودند که با حمله عراق به ایران ظرف یک هفته ارتش ایران شکست خواهد خورد و در طول یک ماه حکومت اسلامی سرنگون شده و دولت جدید تحت حمایت عراق در تهران، یا دست کم مناطق اشغالی مستقر خواهد شد. این پیش بینی هرگز به وقوع نپیوست و موجب آغاز یک بازی بدون برنده و دو سر باخت برای مردمان هر دو کشور ایران و عراق شد.
البته این باور اول نیست که اسناد و شواهد دال بر تشویق صدام توسط بختیار و اویسی به حمله به ایران منتشر شده است، حامد الجبوری وزیر امور ریاست جمهوری و امور خارجی و فرهنگ عراق در زمان حسن البکر و صدام حسین در مصاحبه با تلویزیون الجزیره ۲۵ جولای ۲۰۰۸ (۵ تیر ۱۳۸۷) نیز از این حقیقت پرده برداشته بود:

http://uk.youtube.com/watch?v=BPKkaZ7ysD4&feature=related
http://www.aljazeera.net/NR/exeres/FB79DA8E-CEE5-4C2F-AF37-46604A2E5E59.htm
وی در این گفتگو تصریح کرده است که جورج براون، وزیر امور خارجه انگلستان در زمان حزب کارگر، شاهپور بختیار و تیمسارنصیری (به احتمال قریب به یقین، منظور او نه تیمسار نصیری که در روزهای اول انقلاب بدون محاکمه اعدام شد بلکه تیمسار اویسی بوده است)در جلسه ای این پیام را به صدام دادند که بهترین وقت برای حمله به ایران است. در این جلسات همه کسانی که با صدام ملاقات می کردند تاکید داشتند که ایران در آستانه فروپاشی است و ارتش این کشور متلاشی شده و نیروی هوایی این کشور به علت اعدام افسرانش زمین گیر شده است. همه آنها به گونه ای صحبت می کردند که گویا عملیات نظامی در ایران صرفا تفریح است و همین مسئله صدام را به آغاز جنگ با ایران تشویق می‌کرد.
...  

[‌اما بخوانید درباره ی کودتای نوژه ]

درباره ی کودتای نوژه
دکتر بختیار بعد رشته کلام را در دست گرفت و گفت، همانطور که در جریان هستید، ما مشغول تدارک یک قیام بمنظور براندازی رژیم اسلامی هستیم که عده زیادی در ایران، در طرح شرکت دارند. این طرح با دقت تهیه شده و الان در دست آقای منوچهر قربانی‌فر است. اگر می‌خواهید ملاحظه کنید در اختیارتان است. همان‌موقع متوجه شدم...

ادامه مطلب ...