تریبونی برای فقرا و گرسنگان

بسم الله الرحمن الرحیم 

این مطلب برایم ایمیل آمده است گفتم انجام چه کاری در توانم هست جز اینکه زبانی باشم و نجوایی بکنم در گوشهایی که نمی خواهند بشنوند. حالا که کسی به فکر فقرا نیست در ایام ماه مبارک رمضان و لمس درد گرسنگان با تحمل گرسنگی ، بیشتر از دیگر روزها یادشان باشیم که نه پناهگاهی و نه نماینده ای و نه هواخواهی دارند که کاری برایشان بکنند . در ایامی که دارنده ی شکمهای برآمده از حرام اصلا نمیفهمند که درد و رنج و گرسنگی فقرا و گرسنگان یعنی چه؟ :  

به سلامتی پسری که پولهای مچاله شدشو اروم گذاشت جلوی فروشنده و گفت:

برای روز پدر یک کمربند می خوام..
فروشنده:چه جنسی باشه؟
پسر کوچولو: 
 .. 
..فرقی نمیکنه فقط دردش کم باشه...

 

              

کودکان کار

 

...
مرد سرت رو بالا بگیر از چی خجالت میکشی؟
خجالت را باید کسانی بکشندکه نان را از سفره تو دزدیده‌اند
و حساب بانکی شان را در کشورهای دیگر پر کردند.
خجالت را باید کسانی
بکشند
که هر لحظه فریاد عدالت عدالت سر می دهند
و غیر از ریا چیزی برای زندگی ندارند! 
در ایران فقر وجود ندارد! 
تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم
باز نه زخمهای من خوب میشود
نه زخمهای تو ... ! ! !
 
کودکان کار  

کاش به جای حجاب

حیا اجباری بود شرف اجباری بود

راستی و درستی اجباری بود

کاش داشتن معرفت و وجدان اجباری بود 

کودکان کار

نظرات 15 + ارسال نظر
محمدمحسن دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 15:00

سلام.قشنگ.بود..از عکسا استفاده میکنم.

جواد خراسانی سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 14:56 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
ادعای حکومت شیعی و میلیاردر 12 هزار میلیارد تومانی و توده های بی نان و بی آینده!؟!
جا دارد که از غصه بمیریم. کجاست شمشیری که بی پروا مال های دزدیده شده را به سفره های خالی بازگرداند.

سلام
بله وقت اجابت دعای این خلق پریشان کی می شود؟ و کجاست آن منتقمی که از ظالمین حق مظلومین را بگیرد؟

محمد مهدی سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 07:10 http://1sobhe14.persianblog.ir/

راستی اقای ستاریان ما تو فامیلمون یه پیرمردی داریم اتفاقا فرزندش هم شهید شده اما دل خوشی از اینا نداره و از ظلم و بی عدالتی و فقر و بدبختی می ناله مدام جمله و تکیه کلام اخرش اینه خداوند تتمه ی عمرشون خرج شکم فقرا کنه

باید از آه مظلوم ترسید در روایات داریم که عرش را بلرزه در می اورد

محمد مهدی سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 07:04 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
طاعات و عباداتتان قبول
جناب ستاریان در برابر این همه نارسایی فقر و ظلم و بدبختی به جز رنج و عذاب چه می تووان کرد. ادم مبهوت و متحیر از رفتا۳ر و کردار و گفتار این مدعیان دین و عدالتهاخه خطیب جمعه بگه اشگنه بخورید. مرجع تقلید بگه مرغ نخورید. و...
نمی دونم اینا با این همه ادعا فردای قیامت جواب اون مردای سر بزیر اون ژسرای چسب زخم فروش و... چه خواهند داد.

سلام
از همه قبول باشد ان شاءالله
یک وقت بیماری را تشخیص می دهند و دنبال درمانش می روند و یک وقت هم هست که بیماری را اصلا تشخیص نمی دهند و دنبال درمانش هم نمی روند و بدتر از همه این است که درد دردمند را چون حس نمی کنند کتمان کنند!

شرف الدین سه‌شنبه 10 مرداد 1391 ساعت 01:05 http://aldin.blogfa.com

یاد شعر مرحوم قیصر امین پور افتادم:
... باید به طرفی واژه ها
و واژه های بی طرفی مثل "نان" دل بست
"نان" را از هر طرف که بخوانی نان است

سلام
خدا بیامرزد قیصر امین پور را که در تنهایی و عزلت و با قلبی پر درد رفت.
او درد کشیده بود و رنج را می فهمید

نِد نیک دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 21:17 http://blue-sky.persianblog.ir

این دو موضوع جدا باید باشه فکر می کنم. اولش من متوجه نشدم که گفت کمربندی که دردش کم باشه. از کامنت اقای سید محمدی فهمیدم.
اما جنس این موضوع با کل نوشته تون و ادامه مطلب کاملا فرق می کنه

سلام
گفتم که ایمیل هست و به همین صورت دریافتش کردم و ادامه ی مطلب رو برای این گذاشتم چون پستی طولانی شده بود با چند تا عکس

شهید خرد دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 15:23 http://dinpajoohan.mihanblog.com/post/155

سلام در مورد داستانی که از اقای بروجردی رضوان الله علیه نقل فرمودید برام خیلی جالب بود
قسمت اولشو شنیده بودم ولی فروختن باغشونو نه!

واقعا کاش بزرگای ما مثل سابق بزرگ بودن

مدت زیادی میشود که حتی از این خطبای نامدار حرفی و یادی از رسیدگی به فقرا به صورت جدی نمیشنوم
شاید انها فکر میکنند تشکلی به نام کمیته ی امداد کافیست ....

اونا شاید ندونن ولی خیلیها تو این مملکت میدونن که برای خود کمیته ی امداد هم یه کمیته ی امداد اساسی درست کنن ...

سلام
اگر به اینطور مسائل در خصوص آیت الله بروجردی علاقه دارید می توانید به این ادرس:
http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineNumberID=4546
مراجعه کنید و به خصوص مطلب مربوط به آقای بروجردی را که نقل کردم را در مصاحبه با آیه الله سیدمحمدباقر سلطانی طباطبائی در این آدرس بخوانید:
http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=4546&MagazineArticleID=32765


در مورد کمیته ی امداد هم که باید چندین پست نوشت تا گوشه ای از حق مطلب را ادا کرد بس که اوضاعش وخیم است!

سیدعباس سیدمحمدی دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 13:43 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
والا این مطلب، مفهوم «فقر فرهنگی» را بیشتر به یاد من آورد. که پدر فرزندش را با کمربند بزند.

سلام
خب شما به ادامه ی مطلب نرفتی که فقر بیشتری را هم ببینی و احتمالا به زندگی بچه های کار آشنا نیستی که اکثرا بخاطر درآمد کمشان کتک می خورند. بیشترین منشا فقر فرهنگی ، فقر مادی است

کوثر دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 13:18

سلام مجدد
همان پست آخری که خواندید در مورد کودکان دستفروش خیابانی بود
بنام آسمان خسته!زمین خسته! ومن نیز...
من به اشتباه آن نام رانوشتم
بهرحال ممنون که باحوصله مطالب را خواندید...
واول صبحی اون لطیفه ها سرحالتون کرد

سلام
بله حدس زدم که همان پست باشد
بابت لطیفه ها هم واقعا ممنونم از شما

کوثر دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 04:39




زمان های دور، در سرزمین یمن مرد با ایمانی زندگی می کرد. او باغ و بستان بزرگ و آبادی داشت و به هنگام برداشت محصول، فقیران و تهی دستان به باغ او می آمدند و بهره می بردند. وقتی که پدر از جهان رخت بر بست پسران مالک باغ شدند و تصمیم گرفتند از میوه و ثمره باغ به مستمندان چیزی ندهند. زمان برداشت محصول فرارسید، آنان با خود گفتند:

فردا صبح بی سر و صدا به باغ می رویم و به سرعت محصول را جمع می کنیم و تا تهی دستان از شروع برداشت محصول بی خبر هستند ما کار را تمام کرده و آن را به خانه و انبار می آوریم. آنان بدون آن که توجه کنند که نعمت ها همه از خداست و خداوند در محصول آنان برای فقرا سهمی قرار داده است، با این تصمیم، شب خوابیدند تا پگاه به باغ روند.

همان شب آتش الهی، باغ را سوزاند به گونه ای که صبحگاهان وقتی که آنان به باغ رسیدند با خود گفتند: اشتباه آمدیم، این باغ ما نیست. برادر عاقل تر گفت: مگر به شما نگفتم تسبیح الهی گویید و به یاد خداوند باشید و جانب حق را پاس دارید!

آنان از غفلت به در آمدند و هشیار شدند و به اشتباه خود پی بردند وگفتند:

سُبْحانَ رَبِّنا إِنّا کُنّا ظالمِین؛

منزّه است پروردگار ما، همانا ما ستمکارانیم.

آنان یکدیگر را ملامت کردند و به گناه خود اقرار و اعتراف کردند و تصمیم گرفتند راه راست و درست، و روش پدر خردمند خود را در پیش گیرند و گفتند:

عَسی رَبُّنا أَنْ یُبْدِلنا خَیْراً منْها إِنّا إِلی رَبِّنا راغِبُونَ؛

امیدواریم پروردگار ما بهتر از آن باغ به ما دهد، ما به سوی پروردگار خود رو می کنیم.



خیلی خوب و جالب و مناسب این مطلب بود.
توی کتاب شان نزول آیات روایتی شبیه به این خوانده بودم. کتاب را برای خواندن به کسی امانت دادم و یادم نیست نویسنده اش کی بود به گمانم آقای محققی بود اما یادم هست که این آیات در شان امیر المومنین حضرت علی علیه السلام نازل شده

کوثر دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 04:30

سلام وصبحتون بخیر
میبینم که همه آنلاین میشینن تا شما پست جدید بگذارین
خب اینبار قبول میکنم دیر رسیدم

من اگه اشک چشم بچه ای روببینم گریه میکنم
چه عکسی گذاشتین!بمیرم برادلش
از خدا بخواهیم زمان ظهور منجی ونزدیک کنه!خدایا از دست هیچکس جز خودت کاری برنمیاد!
پارسال دلنوشته ای داشتم بنام کودکان خیابانی!تقریبا همین زمانها بود!یه جورایی به این مطالب شبیهه!دوست داشتین بخونینش

سلام و صبح عالی به خیر و صحت
حقیقتش خودم هم تعجب می کنم شاید ساعت آپ کردنم توی این ایام ماه مبارک به ساعت فراغت دوستان تناسب داره و لطفشون شامل حالم هست
البته شما چمدونت پر از مداله و چون دیگه جا نداره مجبوری قبول کنی
حقیقتش بیشتر از هر چیز کار کردن پیران و گریه ی بچه ها و مظلومیت خانمها مرا ناراحت می کنه. ناراحتی دیگران اصولا مرا بشدت ناراحت و افسرده می کنه

در مورد حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف توی مترو شعری دیدم یادداشت کردم که وصف حال من است:
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تو را می طلبد و دیده تو را می جوید
مطلب کودکان خیابانی شما را گشتم اما پیدا نکردم اما نوشته های شبیه به آن را خواندم

عـبـــد عـا صـی دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 03:41 http://farsiblog.mihanblog.com

سلام علیکم.

عزیز برادر، آقای ستاریان، خوشحالم که با وبلاگ پُر-محتوی وَ وزین شما

آشنا شده-ام؛ قبلا تصادفی آنرا در "بوک-مارکز" قرار داده بودم وَ در این

وقت سحرگاهی سری به آن زدم وَ "پست" «تریبونی برای فقرا وَ

گرسنگان» را بسیار جالب یافتم.

جسارتا، من این مطلب شما را با حفظ امانتداری وَ ذکر مرجع وَ

لینک، در وبلاگم منعکس کردم. انشالله در اولین فرصت وبلاگتان

را در فهرست منتخبین لینک خواهم کرد.

ملتمس شفای قلبها،

عـبـــد عـا صـی.

سلام و ممنونم از حضور شما
اختیار دارید شما پر محتوا می بینید والا حقیقتش بیشتر وقتها از مطالبی که به ناچار و از روی رفع تکلیف می گذارم دلخورم!
من از مجبت شما و از نقل مطلب و لینکی که دادید بسیار ممنونم ان شاءالله این حرفها به گوش کسانی هم برسد و اثری هم داشته باشد.

خدا همه ی ما را موفق به خلاصی از امراض روحی کند

نجیبه محبی دوشنبه 9 مرداد 1391 ساعت 02:30

من تازگی ها فکر می کنم من فکر می کردم روزه درد گرسنگی را به آدم می چشاند اما حتی این روزهای طولانی هم نمی تواند چون ما مطمئنیم یخچال مهربانی داریم، مطمئنیم به بودن غذا بعد از چند ساعتی، این خیلی خیلی فرق دارد به نظرم .

هرچند که وقتی مادر نیست باید به نامادری رضایت داد و به هر حال این بهتر از نفهیمدن است اما واقعا فرق بزرگی وجود دارد بین ایندو وضعیت

سلام
بله فقر اختیاری نامش زهد است و فقر اجباری نامش فقط درد است

کاش بزرگان ما واقعا مثل قبل بزرگ بودند. توی شرح حال آقای بروجردی خواندم:
ایشان در راه خدمت به بندگان خدا واسلام آماده بودند. هرگونه خدمتی که از، دستش بر می آمدانجام می داد. در یکی از سالها، نان در نانواییهای بروجرد، مقداری گران شد و کمبود پیدا کرد، آیه الله بروجردی ، عده ای از متمکنین را جمع کرد و فرمود :[وظیفه شما کمک به فقراست].

مقداری اقداماتی شد، ولی چون کمکها کافی نبود، خود آن بزرگوار، با این که چندان امکانی نداشت ،احساس وظیفه کرد و باغ ارثی خود را در حدود چهارهزار تومان فروخت و نان و گندم برای فقرا خرید. بعد که فامیل مطلع شدند، حضرت ایشان را ملامت کردند که این باغ ، بیش ازاین ارزش داشته است ، چرا به این قیمت فروختید؟ به خریدار مراجعه کردند که معامله را برگرداند، ولی چون خریدار معامله شیرینی کرده بود، پس نداد.
به هر حال ،ایشان ، فرد خیر و خدومی بود وازاین قبیل قضایا زیاد داشت .



اما مقایسه کنیم با حالا!

شهید خرد یکشنبه 8 مرداد 1391 ساعت 23:56 http://dinpajoohan.mihanblog.com/post/155

سلام

مطلب جالبی بود و دردناکی

واقعا همینطوره کسی به فکرشون نیست ..... اهالی سیاست که فعلا بدجور مشغول عبادات سیاسین ....

خدایا تو لااقل به فکرشان باش
از این دعا زیاد خوشم نمیاد ولی بعضی وقتا حرف دیگه ای نمیشه گفت

سلام
اهالی سیاست که یا دارند به هم نان قرض میدند و یا به تملق مشغولند و یا دارند صندلی از زیر هم می کشند و این وسط تنها چیزی که برایشان اهمیت نداره مردمند.
باید منتظر تغیُیر خدا بود. چرا که : ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم ... بد کنیم نصیب خدا هم بد خواهد بود!

ب.ش یکشنبه 8 مرداد 1391 ساعت 22:27

سلام
ببینید ببینید ای کسانی که دم از خداپرستی میزنید، ببینید ای کسانی که قرآن را می خوانید اما فقط عرب اش را وفقط با نیت بردن ثواب ورفتن به بهشت.ببینید ای کسانی که روزه میگیرید آن هم نه از روی اخلاص که از ترس رفتن به جهنم.
پس وای به حال نماز گزاران آن نماز گزارانی که از نماز خود غافلند.

سلام و خیر مقدم
بله چه خوب گفتید به قول قرآن فویل للمصلین الّذین هم عن صلاتهم ساهون
آیه ی قران است که: ان الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر بدرستیکه نماز مانع و نهی کننده از فحشا و منکر است .سهو در نماز یکی از معانی اش میتونه این باشه که نماز از منکر جلوگیری نکنه ،اما چه منکری بالاتر از اینکه کسی توی فقر و گرسنگی باشد و نماز گذار به فکرش نباشد! مگر نه اینکه من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم کسیکه صبح کند و همتش صرف امور مسلمین نباشد اصلا مسلمان نیست ! خب این مسلمانی که بفکر نیست، مگر نماز می خواند اصلا؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد