ایران مال همه ی ایرانیان است

بسم الله الرحمن الرحیم

برایم مهم است که بدانم مخاطبم کیست و از کجا آمده است؟ شاید دیده باشید که در گوشه سمت راست وبلاگ از ابزار آمار گیر  clustrmapsاستفاده می کنم حسن این ابزار آمارگیر نسبت به ابزارهای مشابه آن این است که فقط ساعت و شهر مراجعه کنندگان را ثبت می کند. طبق آماری که این ابزار می دهد در مدت بیست و یک روز گذشته از ایران 322 نفر و از ایرانیان خارج از کشور 55 نفر البته بدون تکرار وارد وبلاگم شده اند بعضی از آمار بازدید کنندگان خارج از کشور مربوط به وی پی ان ها و فیلترشکن هاست که کاربر را از طریق کشور ثالثی و بدون ثبت یک شهر بحصوص و به صورت شهر ناشناس نشان می دهد. یکی دو نکته برایم جالب و عجیب است .جالب اینکه از شهر Kyonggi-do کره جنوبی یک نفر در گوگل واژه ای کره ای را جستجو کرده بود و به: 

 http://mostafasatarean.blogsky.com/1391/03/12/post-10/  

رسیده بود!

نکته عجیبی که جوابی برایش نیافته ام این است که تعداد کاربران ایرانی ثبت شده از شهر اصفهان بمراتب بیشتر از شهرهای دیگر ایران حتا تهران است! من این را در سایتهای خارجی با کاربرانی صدهزار نفری هم دیده ام و استثنا هم ندارد! دلیلش برایم معما شده است! بگذریم

چند روز پیش دیدم که از طریق موتور جستجوی گوگل سه نفر از جاهایی وارد شده اند که من نامشان را اصلا نشنیده ام. نام این سه نقطه Zaventem از بلژیک - Baruer از برزیل و Providence از امریکاست

در اینطور مواقع برای ارضای حس کنجکاوی جسجویی می کنم تا اطلاعاتی کسب کنم. در این مورد بطور خلاصه دانستم که: 

 Zaventem  یا زاونتم یکی از مناطق بروکسل پایتحت بلژیک است و طبق آمار سال 2006 ، جمعیتی برابر با 28651 نفر را دارا بوده است .

Barueri شهری است در ایالت سائوپائولوی برزیل که مطابق آمار سال 2006 جمعیتی برابر با 265،549 داشته که در هر دوی این نقاط از این تعداد جمعیت ذکر شده ، لااقل یکی از آنها ایرانی است و پیگیر مسائل ایران است.

موضوع در مورد Providence کمی به درازا کشید، چون در بررسی تاریخچه ی این شهر به نامی برخوردم که سلسله وار سوالاتی را در ذهنم درست کرد. این نام راجر ویلیامز است .

اولا پراویدنس با جمعیتی حدود 1600000 نفر ملقب به " کندوی صنعت " مرکز ایالت رود آیلند امریکاست این شهر از اولین شهرهای صنعتی امریکا محسوب می شود و این روزها در حال دگردیسی از شهری صنعتی به شهری خدماتی است و در سال 1636 تاسیس شده و نام راجر وبلیامز همزاد و مقارن با نام این شهر است. زیرا او موسس این شهر بوده و همچنین پایه گذار اولین کلیسای باپتیست و موسس فرقه باپتیست امریکاست. در منابع فارسی چیزی راجع به او پیدا نکردم تنها راجر ویلیامزی که در اینترنت می توان یافت راجر ویلیامز پیانیست مشهور امریکایی است که در سال 2011 نیز فوت کرده است . بناچار درباره او در منابع انگلیسی جستجو کردم و در پیگیری سوابق و عقاید این آدم به مطالب جالبی رسیدم که شرح و بسطش، شوق نوشتن مقاله ای را در من برانگیخت اما بعد دیدم موضوع دامنه ی بسیاری دارد و من نه توانش را دارم  ونه وقتش را و فکر کردم که شاید چندان هم خواندنش برای مخاطبانم جذاب نباشد. اما بطور خیلی خلاصه می شود از انگلیسی و تبعیدی بودنش گفت و از اختلافاتش با کلیسا و مقامات کلیسا و ارتباطش با پیوریتن ها و اینکه افکار جدایی طلبانه داشته و این مسیخی پروتستان نهایتا در اصلاح طلبی مذهبی کارش به کالوینیست می رسد و سپس موسس یک فرقه ی مدهبی می شود و از تلاشها و مساعی اش برای لغو برده داری در امریکا و.... گفتن اینها بدرازا می کشد و همانطور که گفتم شاید دردی هم از کسی دوا نمی کند به هر حال او در سال 1683 در سن هفتاد و نه سالگی فوت کرده است.

من اینجا مقصود دیگری دارم و آن اینکه ما جماعت ایرانی در هر کجای دنیا که هستیم اولا انگار سرمان برای دانستن درباره ی همه چیز و همه کس درد می کند! و ثانیا در هر کجا هم که باشیم با رشته ای نامریی و در عین حال ناگسستنی به کشورمان مرتبط هستیم و نمی توانیم از اخبار و مسائل آن دل بکنیم. مسئله ایرانیان ساکن سه شهری که نام بردم مثال و نمونه است. یک مثال دیگر اینکه دوستی دارم که بیش از 25 سال است ساکن امریکاست و همسری ایرلندی هم اختیار کرده است و زندگی نسبتا خوبی هم دارد . او سالی یا دوسالی یکبار دلش برای ایران تنگ می شود و حتما برای دیدن خانواده و اقوامش به ایران می آید . و معمولا من هم یکی از کسانی هستم که آمدنش را خبر می کند و همدیگر را می بینیم . به محض رسیدن به هم ، من از او راجع به امریکا و مسائلش می پرسم و او با توضیحاتی کوتاه صحبت را به مسائل داخل ایران برش می زند و سوالاتی می پرسد و از مسائلی می گوید که راجع به بعضی از آنها من واقعا بی خبر بوده ام!

یا اینکه یکی از اقوام نزدیک یکی از دوستانم ساکن بلژیک است . او چند وقت پیش ایران بود و از بی اطلاعی محض مردم بلژیک در مورد سیاست و کابینه ی دولت و نمایندگان مجلس و اینکه چکار می کنند و همچنین به اصطلاح دست به آچار نبودنشان ( می گفت انها حتا برای تعویض لامپ سوخته تعمیرکار خبر می کنند) و.. می گفت . از بلژیکی ها پرسیده بود که عجیب است که چرا مسائل کشورتان را دنبال نمی کنید و آنها جواب داده بودند ، اینکه شما اینقدر دقیق پیگیر هستید و دنبال می کنید عجیب است!

راستی این چه حسی است و این همه دقت در پیگیری مسائل از سوی ما ایرانی ها دلیلش چیست؟ من واقعا نمی دانم

همه ی اینها را از آن جهت گفتم که به هر حال ما یک ملتی به شدت سیاسی و نسبت به مسائل کشورمان حساس هستیم و چند میلیون از ملت ما ، امروز به هر دلیلی در گوشه و کنار این دنیا پراکنده هستند و مدتهاست از فرط تکرار، اینچنین جا افتاده و رسم شده است که اینها حق اظهار نظر ندارند، به محض اظهار نظر یک نفر از ایرانی های مقیم خارج از کشور و زدن حرفی راجع به مسائل داخل ایران ، تعدادی از ما یا اکثرا فوری در برابرش موضع می گیریم که تو فلان جا نشسته ای و تو را چه به فلان!

من راستش اگر بدانم کسی ساکن خارج از کشور است و مطلع شوم که وبلاگ و یا وبسایتی دارد حتما به او سر می زنم و هر چقدر بتوانم از مقالاتش می خوانم. آنها معمولا مطالب بسیار خوبی از وضع و اوضاع و افکار خود و همچنین از آداب و رسوم کشوری که در آن ساکن هستند می نویسند و بعضی وقتها بحثهای بسیار خوبی بین برخی از ایشان در می گیرد که واقعا خواندنی است . مدتی قبل متنی خواندم از یک ایرانی ساکن خارج از کشور که نشان می داد که شدیدا دلتنگ ایران است . نوشته اش مرا بسیار تحت تاثیر قرار داد. برای گذاشتن لینک مطلبش اجازه نگرفته ام و بهمین دلیل لینکش را نمی گذارم *. به هر حال امیدوارم با شناخت روحیات مسئولانه ی دیگر هموطنانمان در خارج از کشور همه را به چوب براندازان و لاابالی های خوشگذران و بی مسئولیتهای گریخته از وطن و... مورد طعن و لعن قرار ندهیم که اکثرا چنین نیستند . پس برای آنها نیز حق اظهار نظر قائل شویم و اینرا بدانیم که ایران مال همه ی ایرانیان است. 

.....  

پ ن  - 12/4/91

 * از مدیره وبلاگ " به یاد دوست " ایرانی ساکن کلن آلمان برای گذاشتن لینک مطلب بسیار خواندنیش در مورد دلتنگی برای ایران اجازه خواستم و وی اجازه داد. ضمن تشکر از ایشان دعوتتان می کنم که بخوانید که بسیار خواندنی است عنوانش هست : از آنجا تاااااا اینجا ، اینقدر ! http://rishi.persianblog.ir/post/140/  

پ ن 2 - با شروع ماه جدید میلادی کنتور آمار گیر   آمار ماهانه ی جدید را شروع کرده آن هم وقتی که من دو روز قیل از چگونگی کارکردش نوشته ام 

پ ن 3 -معمولا هر روزی که بتوانم مطلب جدیدی می نویسم و یا بالاخره از جایی متنی نقل می کنم. اما یکی دو روزی است امر خیری پیش آمده که تهیه و تدارکش مشغولمان کرده است. مشغولیت کاری هست، اما فقط این نیست! تکه ای از وجودم می خواهد از من جدا شود.دخترم . هم برایش خوشحالم و هم دل نگرانم .  هم شادم و هم دچار تشویش! دچار حس متناقضی شده ام . باید پدر باشید تا بدانید برای"بله " گفتن چه حسی دارم و چه می گویم! هر وقت بتوانم مطلب جدیدی می گذارم و خدمت می رسم. ولی ببخشید اگر کمتر از قبل باشد. 

نظرات 19 + ارسال نظر
تنهاترین سه‌شنبه 13 تیر 1391 ساعت 15:45 http://www.moteahedin.blogfa.com

سلام دوست عزیز...
میلاد نور مبارک.
به روزم

سلام
اعیاد شعبانیه بر شما هم مبارک باشه ان شاءالله

محمد مهدی سه‌شنبه 13 تیر 1391 ساعت 15:17 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام مجدد
اقا مراتب سپاس و تشکر خودم نسبت به لطفتون ابراز میدارم.
ممنون و سپاسگزار

سلام و صد سلام
قربانت آقا مهدی گل

محمد مهدی سه‌شنبه 13 تیر 1391 ساعت 15:14 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
جناب ستاریان عزیز بلژیکی ها ژاسخ جالبی داده اند. عجیب است که ما همه از ریز و درشت مسائل کشورمان باخبریم و سخت پیگیریم.اما باید گفت عجیب اینست که اینگونه ایم و به سرمان این می اورندحقوق مان پایمال و ثروت و دارایی مان به یغما میرود.. و قابل توجه هم جهانی های بلژیکی عجیب تر انست که اگر چون شما بودیم که شاید کن فیکونمان میکردند.

سلام
ساعت ۲ برای آقای برزین که کمی بالاتر کامنت گذاشته به فراخور مطلبی که در باره ی عشق و محبت در برزیل نوشته اینطور گفتم:
همین یک ساعت پیش بیست سی پلیس ریختند توی محله ی ما و از پشت بامها ،دیشهای ماهواره را بردند! شنیده بودم که له می کنند ولی نمی برند. اما اینها دیشها را از ال ام بی جدا می کردند و با یک کامیون اجاره ای می بردند! آن هم با فضای رعب و وحشت!.
خب فرق در همین جاست. ژنرالی با معترضین خیابانی از تولدش می گوید و کار به پخش شیرینی و دیده بوسی ختم می شود و در اینجا در خانه ات نشسته ای و به سراغت می آیند. در این چنین جامعه ای چگونه می توان از عشق گفت و شنید؟!

برزین سه‌شنبه 13 تیر 1391 ساعت 13:47 http://ghalameh.blogfa.com

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش ....

درود بر شما و درود بر آن حس ناب پدرانه ......

سلام
چقدر ادبیات ما غنی است بطوریکه با یک بیت شعر می توان یک دنیا حرف زد.
ممنونم از شما

داداش هادی سه‌شنبه 13 تیر 1391 ساعت 13:45

باتوجه به رشته ای که خوندم (علوم اجتماعی-پژوهشگری) از بهره برداری که از آمار سایت کردید خوشم آمد و این پیگیری و رصد که میفرمائید برام جالبه
اینکه ایرانیها اینجوری هستن به نظرم مربوط میشه به ژنتیکشون کلا آدمای عاطفی هستن و این عاطفی بودن رو فقط توی کشورشون پیدا میکنن و میتونن باهش ارتباط برقرار کنن اینکه بدونن در داخل ایران چی میگذره و نمیتونن نسبت بهش بی تفاوت باشن هم از همین حس نشات میگیره البته این عاطفی بودن تا حدود زیادی خوبه ولی بعضی جاها افراط میشه و موجب دردسر
کاش این خصلتهای خوب رو هم به اندازه متعادل ازش بهره ببریم.

سلام
این نگاه به مسئله از جنبه ی علوم اجتماعی هم به نظرم خیلی جالبه! واقعا به لحاظ آماری و مقایسه ای ،این موضوع بررسی شده؟
مشکلات ما از همین یک نقطه کلیدی نشات میگیره که امت وسط نیستیم
ممنونم از داداش هادی

جوینده سه‌شنبه 13 تیر 1391 ساعت 13:04

سلام

جالبه اتفاقا یکی از دوستای اینترنتی ما که ساکن بلژیک بود دقیقا همین نظر رو داشت ... می گفت شماها که داخل هستید به قدر ما که اینجاییم در جریان خبرها نیستید چون اونجا هم خبرها به شدت فیلتر میشه و هم حساسیت ماها رو ندارید ...

---

وبلاگتون خیلی سنگین شده آقای ستاریان! از هر پنج-شش باری که اجراش می کنم یه بار بالا میاد کامل !! فکر کنم به خاطر قالبتون باشه .. چون قالب میاد ولی مطالب نمیاد ..
به هرحال عذر تاخیر ...

ارادت

سلام
راستش فکر می کنم دلیل اینکه آنها از مایی که پیگیری می کنیم بیشتر مطلع هستند علاوه بر نداشتن مشکل فیلترینگ ، دسترسی داشتنشان به منابع و خبرهای خارجی است

در مورد قالب هم نه خودم تا به حال به مشکلی برخوردم و نه کس دیگری تا بحال چنین چیزی گفته . اما به روی چشم . در اولین فرصت عوضش می کنم. شاید سرعت اینترنت نقاط مختلف فرق دارد .ممنونم که گفتید
عرض احترام

زهرا سه‌شنبه 13 تیر 1391 ساعت 12:11 http://kolbe-asheghi.mihanblog.com

سلام بابام سالهاست عمرشو داده به شما ایشالله سایه شما از سر خونوادتون کم نشه عید شما هم مبارک

سلام
ای بابا! روحش شاد و خدا بیامرزدش
ان شاءالله خودت زنده باشی و سالهای سال شاد زندگی کنی
پس این هم سن بودن من و بابای شما یعنی چی ؟!

زهرا سه‌شنبه 13 تیر 1391 ساعت 10:52 http://kolbe-asheghi.mihanblog.com

سلام فک کنم شما هم سن بابام باشین

خوبید؟ از وبلاگ اقای دلشاد به وب شما رسیدم وبتون خوبه مطالب خوبی هم دارید
به منم یه سر بزنید خوشحال میشم
یه چیزی بگم؟ از شکلکای بلاگ اسکای اصلا خوشم نمیاد خیلی زشتن

سلام
اعیاد شعبانیه مبارک باشه ان شاءالله
ممنون از احوالپرسی شما .من نمی دانم هم سن هستیم یا نه؟ اما خدا پدر شما را حفظ کنه و سایه اش بالا سر شما مستدام باشه.
درست گفتید شکلکهای میهن بلاگ قشنگتره

شهید خرد سه‌شنبه 13 تیر 1391 ساعت 00:48 http://dinpajoohan.mihanblog.com/post/126

سلام
برای هموطنانم در هر کجای دنیا که هستند ارزوی سلامتی و موفقیت دارم و خوشحالم که در کشوری زندگی میکنم که مردمانش همه از عرق ملی برخوردارند و انرا مقدس میشمارند
کشوری که تفاوت رنگها زبانها مذهب ها و فرهنگها جز به استحکام عرق ملی اش نمی افزاید

سلام
دیروز پریروز ،یاد شما بودم. باخودم گفتم از شهید خرد خبری نیست؟

جواد خراسانی دوشنبه 12 تیر 1391 ساعت 19:03 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
اونایی که فقط میان سر می زنند، مثل آدمایی می مونن که توی خیابون از کنارمون رد میشن فقط یه نظر شما رو می بینن. مهم اونایی هستن که وارد گفتگو و طرح سوال و بحث میشن. از کجا اومدن هم تا حدی مهمه!

مبارک باشه به خیر و خوشی ایشالله!

سلام
قربانت و ممنونم از شما آقا جواد

منیره دوشنبه 12 تیر 1391 ساعت 11:44 http://rishi.persianblog.ir/

سلام
مطلب جالبی بود . بله درسته ایرانیانی که بعد از سن 25 از کشور خارج میشن به سختی میتونند مسائل کشور رو ندیده بگیرند . البته ایرانی هایی که وقتی بودند مسائل کشور براشون مهم بوده باشه . نه فقط در حدخندیدن به جوکهای واقعن گریه دار ما . نمیخوام بگم این همه ایرانی ماندن خوبه یا بده هرچی که هست فایده ای به حال هیشکی نداره . با همه ی دردهای عمیقمون حتا توی اندیشه های خودمون درجا میزنیم . همینجا هم هیشکی دیگری رو قبول نداره . گویا کنار هم میشینیم که هرکدوم فقط با گفتن دردمون چیزی گفته باشیم .
من از خوش شانسترین مهاجرین ایرانی ام به خاطر نوع اقامتم که اقامت کار هست . سختیهایی که پناهندگان کشیدند تا اقامت دائم بگیرند همانقدر که آنها را به دردها و مسائل داخل ایران و هموطنان خارج از ایران آشناتر کرد ، همانقدر خصلتهای بد ایرانی رو هم براشون پررنگ تر کرد . تا جایی که هر ایرانی برای خدمت به هموطنش یه جمله ی تکراری برای گفتن داره : به ایرانی اعتماد نکن !!
افسوس !
همه دردمند ! همه از هم گریزان ! چه در داخل ... چه درخارج .
جناب ستاریان یک سوال : مگه وقتی ایران بودم ، یا الان شما که ایران هستید ، حق اظهار نظر داشتم یا دارید ؟
الیته توی فضای مجازی بعله نظرهامون رو میگیم و این بد نیست اما واقعن چقدر فایده داره ؟
دشمن ستیزیی که در سلولهای ما جاریه از هر مخالفی یه هدف میسازه برای ضایع کردنش ، برای شکست دادنش ، برای برتری جستن بهش ، چه در میدان گفتگو ، چه در میدان عمل .
ببخشید که این همه منفی بافتم . ولی بی ریشه شدن خیلی بدتر از فراموش کردن وطنه . کاش جای اینکه اصالتم رو به عنوان یک انسان از دست بدم ، وطنم رو فراموش کنم . چه در داخل چه درخارج . حتمن موافقید که انسان بودن از ایرانی بودن یا ایرانی ماندن مثمر ثمر تره .
ممنون که با دلتنگی من دلتنگ شدید .
با اینکه دلتنگی دیگران دلتنگم میکنه ، ولی از اینکه خواننده ی یادداشتهای ناقابلم هستید خوشحالم.
شاد و سربلند باشید...دریغ از یک شاخه [گل]

سلام
متاسفانه ما در اکثر نزدیک به تمام مسائل مان کار تحقیقی برای ریشه یابی مشکلات نداریم.
نحوه ی عمل ما ایرانی ها کار جامعه شناختی عمیقی را می طلبد. اما کو آنکه اصلا راجع به این مسائل فکری بکند!
منفی بافی اگر هست دلیلش وجود مسائل فراوانی است که ما را احاطه کرده و جوابی برای چرائیش نداریم.
ما در حال پوست اندازی از جامعه ی سنتی به جامعه ی مدرنیم . مدرن! شاید اینها از نتایج این پوست اندازی است!
از اینکه اجازه دادید ممنونم از شما. ( حیف که گل نداریم اینجا)
امیدوارم شاد باشید و همیشه از شادی های خود بنویسید.

آنالوتیکا دوشنبه 12 تیر 1391 ساعت 06:02 http://mahebekhonneshasteh.blogfa.com/

سلام
تارنمای زیبای شما را با افتخار لینک کردم.
ایرانی ها سیاسی هستند. پدرم از ژاپن تعریف می کرد که مردم حتی اسم رئیس جمهورشونو نمی دونستن.
و دیگه این که ایران بعد از اسرائیل بیشترین سرانه ی استفاده از اینترنتو توی خاورمیانه داره.
ولی من بر خلاف شما ایرانیان داخل ایرانو به مقیم خارج ترجیح می دم و به نظرم دسته ی اول اصیل تر و انسان تر هستن. اگر چه خودم مدتی ساکن غرب بودم ولی خب این هم نظر من هست.

سلام
من هم وبلاگ اندیشمندانه و فکور شما را لینک کردم
ممنون از اظهار نظر شما

صبا دوشنبه 12 تیر 1391 ساعت 02:37 http://children-of-war.blogfa.com

سلام
آقای ستاریان عمو دلشاد امشب به قول پونه خعلی دلشان گرفته...کمک
من بلد نیستم بهشان دلداری بدم...هنوز کوچکم برای دردهای بزرگ!!! و مردان بزرگ
شما یک تلاشی بکنید
برای مرهم گذاشتن روی یک دل زخمی و چشمی زخمی و نفسهایی زخمی چه کار باید کرد؟
شما که هم درد هستید بگویید...اشک و بغض نفس ما را بند میاورد وای به جانباز شیمیایی هفتاد درصد...
من چه کار کنم با این همه زخم؟
کدامش را مداوا کنم؟
زخم تن را یا زخم دل را؟
چه کار کنم از این راه دور...
گاهی چقدر این دنیا غیر قابل زندگی می شود...و قفس...و من امشب چقدر احساس عجز و ناتوانی می کنم...از همه روزها بیشتر...

سلام
اتفاقا دیشب بیدار بودم . دچار بیخوابی شده بودم . سری زدم و کامنت شما را دیدم . ممنونم که خبر دادی
روح بزرگی داری که اینطور از درد دیگران به درد می آید.
اما بدان! که اگر چون پروانه شوی و برای شمع بسوزی ، با گذر زمان خواهی دید که شمع های بسیاری هست که مدام باید برایشان بسوزی!
ما ققنوس نیستیم!
ما را توان مداوای همه ی دردها نیست!
همدردی و دادن تسکین تنها کاری است که می توانیم بکنیم
دنیا اصلا و ذاتا ،جای درد کشیدن است. ما با رنج زاده شدیم و رنج همراه ماست " لقد خلقنا الإنسان فی کبد "
چه آدمهای بزرگی که حقیرند ! و شما با این روحیه ی دردمندت بزرگ هستی . همچنان بزرگ باش و بزرگ بمان، بسوز و اما خاکستر نشو!
برای آقای دلشاد هم چند سطری نوشتم امیدوارم آرامَش کند

وصال یکشنبه 11 تیر 1391 ساعت 20:19 http://rej3at-e-sadr.blogfa.com

ببخشید اگر طولانی شد:
دسته دوم متولدان 68 تا اواخر دهه هفتاد هستند این گروه همان طور که خودتان اشاره کردید خیلی نسبت به انقلاب و ایران خوش بین نیستند...و چون در زمان صلح متولد شده اند و حتی همان دهه کوتاه امام را هم درک نکرده اند...برداشت های غلطی نسبت به دوران انقلاب و پیش از آن دارند....شاید با توجه به شرایط فعلی جامعه تصور می کنند پیش از انقلاب شرایط خیلی بهتری در جامعه بوده در واقع نسل شما را مقصر همه بدبختی های امروز خود می دانند...خوب هیجانات و غلیان های نوجوانی هم مزید بر علت می شود تا کمی رفتارهای هنجارشکن در جامعه داشته باشند
به هر حال غرض این بود که شما نسل ما را بهتر بشناسید و اگر می خواهید میراث این انقلاب را درست و اصولی به نسل بعد منتقل کنی باید بدانید که همیشه نباید همه چیز را برایشان روایت کنید...هرکدام از دسته هایی که خدمتتان گفتم اقتضائاتی را طلب می کنند که متناسب با روحیات آن هاست...مثلا برای گروه دوم بهتر است در عین قبول اشتباهات و نواقصی که در جامعه امروز وجود دارد کمی از تاریخ پیش از انقلاب، حوادث آن روزها،شرایط موجود در جامعه ، و دلایل انقلاب البته منصفانه و غیرجانبدارانه گفته شود...
مطمئن باشید نسل ما حق طلب است و حرف حق را اگر از روی خلوص و انصاف گفته شود می پذیرد

راستش من فقط از جانب خودم می توانم حرف بزنم. دغدغه ای که شما سعی دارید نه بطور آشکار بلکه در لفافه بفرمایید را کاملا متوجه هستم. اما همانطور که قبلا هم گفتم مسائلی به مراتب بزرگتر و پیچیده تر هست که در سایتها و وبلاگهای با خواننده هایی با مخاطبین بسیار بیشتر منتشر می شود و بحثهای جدی پیرامونش صورت می گیرد که من هم بلحاظ همان دل نگرانی ها حرفی راجع به انها نمی زنم. مثلا انچه از سرحدی زاده نقل کردم تقل اوست و او و مثل او بسیار هم از من و شما دغدغه مندتر هستند! اما قبول کنیم که اگر این زخم در انتخابات سال ۸۸ سر باز کرد بخاطر همین پنهان کاری هاست و مردم ما محرم اسرار هستند و نباید به انها از گفتن مسائل دریغ کرد بلکه باید مسائل را گفت و از اشتباهات پوزش خواست و در پی جبرانش بود والا از مخفی کاری جز فساد و خرابی بیشتر چیزی عاید کسی نمی شود. و حتا فساد را در نسل جوان گسترش می دهد چون زمانه ای نیست که بشود چیزی را مخفی کرد و مشکل اصلی همین جاست
در حق طلب بودن نسل شما ، بلکه نسل انسان نباید شک کرد خدا انسان را با سرشتی پاک خلق کرده است و انسان بنا به فطرتش یه حقیقت گرایش دارد و اگر موانع نباشد انقدر جستجو می کند تا به حقیقت می رسد. باید این موانع را کنار زد و هر کس به زعم خود در حال چنین کاری است مگر انکه خود موانع را گذاشته است و یا در گذاشتنش و یا برچیده نشدنش دخیل است!

وصال یکشنبه 11 تیر 1391 ساعت 20:02 http://rej3at-e-sadr.blogfa.com

سلام
این بلاگ اسکای یک ایراد بزرگ دارد و آن این که نمی توان در آن نظر خصوصی گذاشت حرف هایی دارم که خدا بخواهد و فرصت شود یک طوری خصوصی به خودتان می گویم
اما علی الظاهر آن چه من متوجه شدم این است که همان قدر که نسل شما برای ما غریب و مجهول مانده اند نسل شما هم کاملاً آن طور که باید بر نسل ما شناخت ندارند...بنابراین لازم دیدم یک معرفی کلی کنم...نسل ما یعنی نسل دوم انقلاب به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته اول متولدین 57 تا 68 یعنی دوره انقلاب تا رحلت امام که من و صبا از این دسته هستیم این دسته انقلاب و حوادث پس آن را تا حدی درک کرده اند...امام را هرچند کم اما به خاطر دارند مثل صبا دوره جنگ را به خاطر دارند...این گروه نه تنها از انقلاب و آرمان های آن ناامید نیستند بلکه به دلایل فراوان خیلی هم آرمانی به آن نگاه می کنندآنقدر آرمانی که وقتی شما از اختلافات اول انقلاب برایشان می گویید بهت زده می شوند.آن ها تا همین چند سال پیش( که به لطف خودسری ها و خودخواهی های کاندیداهای محترم ریاست جمهوری پرده از اختلافات و زخم های کهنه و آتش های زیر خاکستر اول انقلاب برداشته شد) فکر می کردند در بهترین کشور دنیا با ایده آل ترین شرایط ممکن زندگی میکنند...اما حوادث سالهای اخیر ذهنیت آرمان گرایشان را به کلی تغییر داد....ایجاد این تشکیک ها عده ای را نسبت به موجودیت انقلاب و حتی رهبری آن کاملاً ناامید کرد...عده دیگری را هم در یک سکوت مبهم ناشی از ناباوری فروبرد...اما دسته دیگر که توانستند خود را با شرایط جامعه منبطق کنند همچنان امیدوار نگه داشت...

سلام
بلاگ اسکای اصلا ایراد ندارد پس لطفا برایش حرف در نیاورید برای کامنت خصوصی گذاشتن می توانید از قسمت تماس با مدیر در بالای وبلاگ وارد شوید . من در خدمت شما هستم.
بله انتخابات سال ۸۸ زخمهایی را باز کرد که کسی به فکر درمان و حتا پانسمانش برنیامد و هر روز عفونی تر شد. با تقسیم بندی نسل بعد از انقلاب به آن نحو که شما اشاره کردید در کلیت موافقم البته می توان در موردش بیشتر گفتگو کرد

علایی یکشنبه 11 تیر 1391 ساعت 19:26

سلام

اینکه اصفهانیها اینقدر علاقه مند به وبلاگ شما هستند واقعا عجیب است!!!

سلام
این علاقه مختص به وبلاگ من نیست و همانطور که گفتم " من این را در سایتهای خارجی با کاربرانی صدهزار نفری هم دیده ام و استثنا هم ندارد! "
کاش با همشهری ها لابی کنید و از دلیلش بگویید و این معما را حل کنید

شرف الدین یکشنبه 11 تیر 1391 ساعت 19:00 http://aldin.blogfa.com

حالا به نظر شما اینکه مردم ما سیاسی اند امر مذمومی است یا ممدوح؟

سلام
به نظرم در شرایط طبیعی مذموم است. اگر حوائج و نیازهای مردم از معابر صحیح به گوش مسئولین برسد و عملی شود نیازی به سیاسی بودن ملت نیست. مردم ما سیاسی شده اند چون اعتمادی به دولتمردانشان ندارند و یا صف بندی اجتماعی وجود داشته و یا نهادهای حزبی و مردمی نیست به هر حال انها احساس نیاز می کنند که تک تک بدنبال طرح و پیگیری مطالباتشان باشند!

سلام علیکم.
من علاقه ندارم بدانم کامنت گذارها از کجا آمده اند.

سلام
این مقدمه بود برای حرف دیگری. کامنت گذارها که معلومند کی هستند. همه خودی هستند

قاسمفام یکشنبه 11 تیر 1391 ساعت 01:32 http://aknun.blogsky.com/

سلام

یک از امتیازات انحصاری مملکت ما نسبت به ممالک اروپا و آمریکا این است که جماعتی از ملت ایران در خارج از کشور هستند که از قضا خیلی هم علاقه‌مند به مسائل کشور هستند و بدون ملاحظه مصالح عالی نظام حرف می‌زنند و می‌نویسند.

بی‌عدالتی اینجاست که آن‌ها بدون فیلتر می‌آیند وبلاگ و سایت مارا می‌خوانند ولی ما برای خواندن مطالب آن‌ها باید مشقت عبور از فیلترینگ را به جان بخریم.


(فیلترینگ گفتم و داغ دلم تازه شد. چندی قبل داشتم دنبال متن "عهدنامه مالک اشتر" می‌گشتم. زدم توی گوگل و دیدم اولین لینک فیلتر است. جالبه که الان هم تست کردم همان داستان بود! خواستم یک پستی بزنم دیدم سیاه‌نمایی می‌شود و بی‌خیال شدم. )

ما همه ایرانیان را دورادور دوست داریم؛مخلصشان هستیم. ارادتمندیم. ولی خوب هم‌کیشان خود را بیش‌تر دوست داریم. به ویژه اگر همولایتی و همزبان و همشهری و هم‌مسجدی و .... باشند.

سلام
راست گفتید و به این نوع از بیعدالتی حتا فکر هم نکرده بودم
من مدتی قبل دنبال عکسهایی برای نوشتن مقاله ی بازسازی خرمشهر می گشتم تقریبا همه ی یافته ها فیلتر بود!
خب البته هر چه مشترکات بیشتری نسبت به یک نفر داشته باشیم علائق هم بیشتر می شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد