عیدی که عزا بود *

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

پس از پایان حکومت رضا شاه و تبعید او به دست متفقین، محمدرضا، پسر جوان و خام او بر این مسند تکیه زد. محمدرضا شاه نیز چونان پدر در ابتدا خود را فردی مذهبی نشان داد، به قم رفت و با آیت الله بروجردی ملاقات کرد و خاضعانه از او به خاطر اعمال پدرش عذرخواهی کرد و سعی داشت از ایشان دلجویی نماید.   

   اصلاحات ارضی- توزیع اسناد مالکیت املاک پهلوی توسط محمدرضا پهلوی در کاخ مرمر (1329ش)  

از طرفی فضای نسبتا باز و آزادی پس از سقوط رضا شاه به وجود آمد که معلول ضعف محمدرضا شاه در کشور داری و سرگرمی ابرقدرت های جهانی به مسائل و مصائب پس از جنگ جهانی بود. همین باعث شد تا شرایط برای جامعه ای آزاد آماده شود و احزاب در این فضای جدید هوایی تازه را تنفس کنند. در حقیقت روی کار آمدن دکتر مصدق خود سرانجامی بود بر این دوران آزاد هرچند که فرجامی تلخ یافت ولی شاخصه چشمگیر این دوره بر دوران پیشین به جز ملی شدن صنعت نفت همکاری و همراهی روحانیت با مصدق بود.

حدود دوازده سال پس از شکست نهضت ملی و کودتای ٢٨ مرداد با درگذشت آیت الله بروجردی، قلع و قمع هواداران نواب صفوی و خانه نشینی آیت الله کاشانی، برای محمدرضا که اکنون تبدیل به دیکتاتوری تمام عیار شده، زمانی فوق العاده بود تا به رویای پدر حقیقت بخشد و در صدد حذف کامل روحانیت و شروع نوسازی با قوانین جدید و ضد سنتی خود شود.

در این زمان نیز مخالفان روحانی شاه سه دسته شدند. مهمترین دلیل برای این جدایی ها نبود جانشین مناسب و یکتا برای آیت الله بروجردی بود.   

 

    اصلاحات ارضی - توزیع اسناد مالکیت املاک ورامین توسط محمدرضا پهلوی (24/2/1340) حسن ارسنجانی (وزیر کشاورزی)

    

چند روز پس از رفراندم غیر قانونی انقلاب سفید ، ماه مبارک رمضان آغاز شد و بنا به پیشنهاد امام خمینی در بسیاری از مساجد سطح کشور مردم با تعطیلی مساجد و مراسم مذهبی به عنوان اعتراض، اعتصاب کردند. با فرا رسیدن عید سعید فطر (1382 قمری) جمعیت انبوهی از مردم تهران و شهرستانها ضمن مسافرت به قم به دیدار علما شتافتند. در جریان دیدارهای مردمی، امام سخنرانی کردند. این اولین اظهار نظر ایشان پس از انجام رفراندم بود که علیرغم تبلیغات رژیم، با بیانی محکم و قاطع، موضع تزلزل خویش را مشخص کردند. و وظیفه روحانیت و ملت را گوشزد نمودند. در این سخنان امام لبة حملات خود را متوجه شاه کردند. به دنبال آن به منظور تداوم نهضت مردمی، حضرت امام مجدداً مقامات روحانی قم را به جلسات مشورتی دعوت کردند و در سایه پیگیری های شبانه روزی خود توانستند آنها را برای مقابله با رژیم و رفرم استعماری «انقلاب سفید» بسیج نمایند. نتیجه این مرحله از مذاکرات، صدور اعلامیه ای به امضای 9 تن از علما بود که در ضمن آن ماهیت غیرقانونی و ضد ملی و دینی رفرم رژیم افشا گردید.

نوروز 1342

عید نوروز 1342، فرصتی برای روشنگری مردم و افشاگری توطئه های آمریکایی رژیم علیه اسلام و ایران بود. از این رو امام در نشست با مقامات روحانی قم، پیشنهاد کرد که عید نوروز از سوی همه علما عزای عمومی اعلام شود و از این طریق افکار ملت متوجه خطرات مذکور گردد. این پیشنهاد مورد موافقت سایر علما قرار گرفت. به همین مناسبت علاوه بر ارسال نامه ها و پیامهای خصوصی برای روحانیون تهران و شهرستانها، حضرت امام اعلامیه مهمی صادر کردند و در ضمن آن چند نکته اساسی را مطرح نمودند:  

1  – هدف رژیم نابودی اسلام و روحانیت است.

2 – گوشزد نمودن خطر آمریکا و اسرائیل.

3 – نقشه های ارتجاعی جهت به فحشا کشیدن دختران مسلمانان به اسم «نظام وظیفه».

علیرغم تلاش های رژیم برای بی اثر کردن اعلامیه امام، ملت ایران به ندای ایشان پاسخ مثبت دادند و از برگزاری مراسم عید خودداری ورزیدند.

قسمتی از متن بالا از سایت مرکز اسناد نقل شد به آدرس: 

 http://www.irdc.ir/fa/content/17422/default.aspx  

و در اینجا عینا طبق کتاب صفحاتی از تاریخ معاصر ایران – اسناد نهضت آزادی ایران – جلد اول جریان تاسیس و بیانیه ها (1340-1344) گردآورنده نهضت آزادی ایران چاپ 1361قسمتهایی را ازصص167 -168 نقل می کنم: 

اخبار 

عیدی که عزا بود 

بدنبال اعلامیه مراجع تقلید مبنی بر عزای عمومی در عید نوروز مردم مسلمان ایران بجای مراسم شادباش مجالس اعتراض و مخالفت با اعمال غیرقانونی دولت و علی الرغم [ "علیرغم "] برنامه مضحک دستگاه استعماری که از رادیو پخش میشد مردم بدون اعتنا از دستور علمای اعلام پیروی کردند و بر بدبختیها و مصیباتی که بر مملکت مستولی شده فریاد اعتراض بلند کردند و هیات حاکمه فاسد برای جواب باین بی اعتنائی مردم دوباره با وحشیانه ترین وجهی مردم بی سلاح را مورد تاخت و تاز قرار دادند. 

در تبریز: فروردین در یکی از مساجد در حالیکه واعظ از اعمال غیرقانونی و خلاف شرع و انسانیت دستگاه شاه انتقاد می نمود افسری از شهربانی ایشان را امر بپایین آمدن میدهد و چون با اعتراض مردم روبرو میشود بهمراهی پلیس و نیروهای انتظامی بجان مردم میفتند افسر مزبور بسختی مضروب میشود و در تظاهرات و اعتراضاتی که مردم در خیابان و بازار انجام میدهند دهها نفر کشته و زخمی میشوند و اکثر مجروحین را با وضع فجیعی در کامیونهای ارتشی ریخته و بجاهای نامعلوم میبرند . موج اعتراض در سراسر آذربایجان جاری است و مردم دمبدم از فجایع و فریبکار های دستگاه حاکمه فعلی متنفرتر و خشمناک تر میشوند. 

قم: روز دوم فروردین چندین اتوبوس شرکت واحد عده زیادی از گروهبانان و کماندوها را با لباس شخصی بقم میبرد این افراد قبلا مقدار زیادی مشروب الکلی مینوشند و بحال مست وارد مدرسه فیضیه میشوند و در میان 20 هزار نفر از مردمی که جهت روضه جمع شده بودند پخش می شوند- درپایان بدون اینکه از طرف گوینده انتقاد مخصوصی بعمل آمده باشد عده ای از همان مامورین با صلوات و درود بروح " رضاشاه کبیر" بلوایی ایجاد میکنند و بلافاصله چوبها و چاقوها را از آستین بدر آورده و با کمک مامورین انتظامی بجان مردم و طلاب بی پناه میافتند و آنقدر از طلاب میزنند و دست و پا و سر می شکنند و عمامه های خونین و نیم سوخته انبار میکنند و سرانجام بکتابخانه ها و کتابهای دینی حمله کرده آنها را پاره و لگد مال کرده و میسوزانند. پس از آن چندین کودک دهقان ده تا پانزده ساله را از طبقه دوم بزمین پرتاب میکنند که حال آنها بسیار وخیم است.   

 

                      نقاشی از ماجرای حمله به فیضیه    

 

در این حادثه که سرهنگ مولوی رئیس سازمان امنیت تهران فرماندهی میکرده است طلاب نیز با دست خالی از جان و حیثیت خود دفاع می کنند. در این فاجعه که شبیه و بلکه شدیدتر از فاجعه اول بهمن 40 میباشد سه نفر کشته و صدها نفر بسختی مجروح میشوند و چون مجروحین را به بیمارستان قم میبرند پس از یکروز قوای انتظامی و شهربانی قم دستور میدهد برخلاف تمام شئون انسانیت مجروحین را که هر یک باید ماهها تحت معالجه و درمان بمانند از بیمارستان اخراج می نمایند.

...در ادامه از   تلگرافها و از کاشان و مشهد و سایر شهرها و درگیریها و حمله های وحشیانه به مردم می نویسد و از جنگ عشایری علیه قلدری در فارس ذکر مینماید و از بازار تهران و....لغو امتیاز بیش از هفتاد روزنامه و مجله و ...اجتماع خانواده های زندانیان سیاسی و  ...  

صص 184-185:  

در قم 

پس از ایلغار وحشیانه دوم فروردین بمدرسه فیضیه قم و ضرب و اهانت بروحانیون مجاهد و قیام کنندگان علیه ظلم و خودسری دولت اعلیحضرت همایونی خفقان شدیدی برپا و بساط جاسوسی و پلیسی وحشتناکی گسترده است.

اطراف منزل  مراجع بزرگ شیعه آیة الله خمینی و آیة الله شریعتمداری با ماموران خفیه و جاسوسان دولت احاطه شده است مرتبا اخبار و شایعاتی از قبیل اعزام چتربازان و کماندوها و زنان هرجائی برای ایجاد بلوا در شهر شایع میکنند تا بدینوسیله بخیال خود علمای مجاهد اسلام را از راه خود بازدارند..    

 

   

                                      

پس از رسیدن تلگراف آیةالله حکیم [در باره ی حمله به فیضیه ] بمضمون زیر:

خبر تاسف آور حادثه مولمه مدرسه فیضیه قلوب عموم مومنین را جریحه دار ساخته وسیعلم الذین ظلموا

اینجانب مصلحت میبینم عموم آقایان دسته جمعی بعتبات مهاجرت فرمایند تا در اینجا رای خود را نسبت بدولت ایران صادر نمایم. حکیم

...

تلگرافی از طرف آیةالله خمینی [ در جواب به آقای حکیم ] بتلگراف خانه داده شده است ولی چون تلگراف خانه آنرا مخابره نکرده است بصورت چاپی منتشر گردید.

ایشان در این تلگراف اظهار داشته اند:
...ما میدانیم با این هجرت تغییرات و تحولات عظیمی روی خواهد داد که ما از آن بیمناکیم- ما عجالتا در این آتش سوزان بسر برده و با خطرهای جانی صبر نموده و از حقوق مسلمین و از حریم قران و استقلال مملکت دفاع می کنیم... اینجانب دست اخلاص خود را بسوی جمیع مسلمین خصوصا علمای اعلام دراز میکنم... با وحدت کلمه مسلمین سیما علمای اعلام صفوف اجانب و مخالفین درهم شکسته می شود ما تکلیف الهی خود را انشاءالله [ ان شاءالله ] اداءخواهیم کرد و باحدی الحسنین نائل خواهیم شد و یا قطع دست خائنین از حریم اسلام و قرآن کریم یا جوار رحمت حق جل و علاء " انی لا اری الموت الا سعاده و لاالحیوة مع الظالمین الا برما " 

 

  

* عنوان مطلب برگرفته از کتاب صفحاتی از تاریخ معاصر ایران – اسناد نهضت آزادی ایران است.  

والسلام

اگر تمایل داشتید اینجا را هم بخوانید:  

قیام خونین پانزده خرداد

 http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=6887 

                               
 
نظرات 11 + ارسال نظر
صبا جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 13:02 http://children-of-war.blogfa.com

سلام
تشکر از این که وقت گذاشتید و پاسخ دادید
اگر خبر هم نمی کردید خودم به دنبال پاسخ سوال می آمدم

مهدی نادری نژاد جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 07:31

با سلام
جناب ستاریان به همسایگی واحه خوش آمدید.

سلام
از لطف شما ممنونم

مهدی نادری نژاد جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 01:07 http://www.mehre8000.blogfa.com

از طرفی فضای نسبتا باز و آزادی پس از سقوط رضا شاه به وجود آمد که معلول ضعف محمدرضا شاه در کشور داری و سرگرمی ابرقدرت های جهانی به مسائل و مصائب پس از جنگ جهانی بود. همین باعث شد تا شرایط برای جامعه ای آزاد آماده شود و احزاب در این فضای جدید هوایی تازه را تنفس کنند. در حقیقت روی کار آمدن دکتر مصدق خود سرانجامی بود بر این دوران آزاد هرچند که فرجامی تلخ یافت ولی شاخصه چشمگیر این دوره بر دوران پیشین به جز ملی شدن صنعت نفت همکاری و همراهی روحانیت با مصدق بود.

************************
فکر نکنم آزادی سیاسی که اینچنین حاکم شده باشد ماندگار و اثر گذار باشدو حتی به ضد خود هم تبدیل میشود.

صبا پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 12:49 http://children-of-war.blogfa.com

راستی نام آن 9 نفر عالمی که اعلامیه مقابله با رفرم استعماری " انقلاب سفید" را امضا کردند نمی دانید؟

باید نگاه کنم اما گمانم اعلامیه ی نه امضایی صادر شده از سوی علما در مخالفت با به اصطلاح انقلاب سفید این امضاها را دارد:
آقایان مرتضی الحسینی لنگرودی – احمد الحسینی الزنجانی – مجمد حسینی طباطبایی – محمد الموسوی الیزدی – محمد رضا الموسوی الگلپایگانی – سید کاظم شریعتمداری – روح الله الموسوی الخمینی – هاشم الاملی – مرتضی حائری با تصویب نامه ی علم مخالفت کرده و اعلامیه ای بلند و بالا در مخالفت دادند.

صبا پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 12:46 http://children-of-war.blogfa.com

سلام
بازگویی تاریخ انقلاب، آن هم در آستانه پانزدهم خرداد و رحلت امام، مخصوصا برای نسل جوانی که آن دوره را درک نکرده اند بسیار به جا و شایسته است...یادم هست آن روزهای کودکی وقتی در دهه فجر و بازگشت امام تصویر گریان شاه و همسرش از تلویزیون پخش می شد ما هم برای شاه دلمان می سوخت و گریه می کردیم؟؟؟؟ امام را دوست داشتیم اما
همیشه با خودم فکر می کردم چه می شد اگر کشور هم شاه داشت و هم امام؟!!! تا این که در مدرسه کمی از تاریخ پیش از انقلاب را به اختصار خواندیم....با این وجود انقلاب سفید شاه و ملت که آن روزها(حدود ده سال پیش) ما آن را فهرست وار می خواندیم و حفظ می کردیم به گونه ای مطرح شده بود که ما فکر می کردیم: اصلاحات ارضی و...که خوب بوده...دلیل مخالفت علما چه بوده؟؟
حالا جوانانی که نه دوره انقلاب را درک کرده اند نه دفاع مقدس را...نه امام را دیده اند و نه شاه را...مخصوصا با اندک نابسامانی های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ایران و تبلیغات بیگانگان با حسرت از دوره پهلوی یاد میکنند در حالی که از ظلمی که آن روز برکشور میرفته بی خبرند...
به هر حال این گونه وبلاگ ها برای جوانانی مانند ما غنیمت است...اگر بخوانیم و بدانیم

سلام
بله همینطور است که فرمودید و امیدوارم این مطالب خوانده شود.

علما با اصلاحات ارضی مخالفتی نداشتند همانطور که تاریخ عکسهایی که گذاشتم نشان می دهد اصلاحات ارضی سالهای سال بوده انجام می شده و کسی از علما هم مخالفتی نکرده بوده است.برگزاری رفراندوم در قانون اساسی نبوده و شاه با برگزاری رفراندوم خلاف قانون اساسی عمل کرده بود و مخالفت هم برای جلوگیری از تعرض به قانون اساسی بوده نه با پیشرفت، انطور که رژیم سالیان سال تبلیغش را کرد!


به فرازی از تاریخ توجه کنید:
فردای آنروز آن روحانی ساده لوح که سخت تحت تاثیر سخنان آقای قائم مقام الملک قرار گرفته بود سراسیمه و با یک دنیا شور و احساسات وارد قم شد و آنچه را که از نامبرده شنیده بود با یکایک علمای قم در میان گذاشت و از آنان خواست که چرخ مبارزه را بر محور مخالفت با " اصلاحات ارضی " به گردش درآورند تا توطئه ی دولت را در اغفال جامعه ی روحانیت خنثی سازند!
مقامات روحانی قم بویژه قائد بزرگ اسلام که با هوشیاری کامل مراقب اوضاع بودند و می دانستند که چه می خواهند برای چه مبارزه می کنند؟ هدف چیست؟ و انگیزه کدام است؟ به این سخنان و تفسیر مرموزانه گوش ندادند و از راهی که در پیش گرفته بودند منحرف نگردیدند.
آقای حمید روحانی می نویسد به خاطر دارم که با آن واعظ محترم در همان روزی که به منظور واداشتن علمای قم به مبارزه با " تقسیم اراضی" به قم آمده بودملاقاتی داشتم گفت و شنود خودش را با یک مقام برجسته ی سیاسی ( از افشای نام آن مقام به شدت خودداری می ورزید و من پس از چندی از جای دیگر بدست آوردم که آن مقام گویا آقای قائم مقام الملک رفیع بوده است) بر ایم بازگو کرد و از اینکه علما و مراجع فریب خورده و از مبارزه با " تقسیم اراضی" غافل شده اند سخت نگران و متاسف بود. به او گفتم که این اظهارات " مقام برجسته " به نظر می رسد که روی غرض ورزی بوده است زیرا اکنون نزدیک یکسال است از آغاز اصلاحات ارضی می گذرد ( فانون اصلاحات ارضی در تاریخ 19 دیماه 1340 در زمان علی امینی به تصویب رسید) و تاکنون از طرف هیچیک از علما و مراجع کوچکترین مخالفتی با آن نشده است. حتی در عید فطر 1381 قمری ( اسفند 1340) آقای دکتر ارسنجانی وزیر کشاورزی دولت امینی ( که در کابینه سیاه علم نیز همین سمت را عهده دار بود ) تلگراف تبریکی به چند تن از علمای قم ( گلپایگانی – نجفی مرعشی – شریعتمداری) مخابره کرد و ضمن آن از حضرات بخاطر اینکه با اصلاحات ارضی مخالفت نکرده اند تقدیر و سپاسگذاری نمود و اکنون که نزدیک یک سال از اجرای آن می گذرد دیگر برای دولت , جای نگرانی از مخالفت جامعه ی روحانیت وجود ندارد ناچار شود به منظور پیشگیری از آن , غائله ی تصویبنامه ی انجمنهای ایالتی و ولایتی را به پا سازد؟! ولی متاسفانه این سخنان من در او موثر واقع نشد.

آنتی ابسورد پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 10:30

چقدر دردناک است تورّق این تاریخ پر از جنایت و ظلم و کشتار
و بعد نوشتنش و باز خوانی اش،همه اش دردناک است.چه میتوان گفت

سلام
بله واقعا دردناک است. نه تنها تاریخ کشور ما بلکه تاریخ انسان تمامش جنگ و خونریزی است!
با توجه به علاقمندی شما دیشب داشتم تاریخ فلسفه از دکتر محمود هومن را می خواندم رسیدم به بحث هلنی و هلنستیک و اسکندر و حمله اش به ایران. دیدم مطابق این کتاب او آدمی شقی و خونریز بوده و از چنگیزخان مغول فقط دوشاخ کم داشته است که کاملا شبیه او شود! حالا این گفته ها از کسی است که فراماسون بوده و بعد از انقلاب هم نوشته نشده است.

امیر پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 09:24 http://www.sabetq1.blogfa.com


سلام بردوست عزیز
مطالبتان جالب است و تحلیل های تاریخی خوبی دارد که می تواند برای همگان قابل استفاد ه باشد.
موفق باشید.

سلام
ممنونم آقا امیر. امیدوارم همینطور باشد که فرمودید

جواد خراسانی چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 23:11 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
غیر از متن نامه ها و تلگراف ها، که مستند است؛ بقیه مطالبی که از کتاب " صفحاتی از تاریخ معاصر ایران " نقل کرده اید هماهنگ با اوضاع و احوال انقلابی و هیجانی سال 1361 سال چاپ کتاب است.
به احتمال قوی آقایان نهضت آزادی اگر بخواهند الان این کتاب را ویرایش و چاپ کنند، جملات و مطالب و تعبیرات بسیار تغییر خواهد کرد. بالاخره اوضاع عوض شده است!

سلام
راستش نقل قول از کتاب نهضت آزادی از خیل کتابهای موجود بی دلیل نبود. این مطالب از " اسناد نهضت آزادی ایران " ایران است که در کوران و در خلال مبارزات تهیه می کرده اند و فقط سال انتشارش سال 61 بوده است. وقتی کتاب از افعال حال استفاده می کند مثل "پس از آن چندین کودک دهقان ده تا پانزده ساله را از طبقه دوم بزمین پرتاب میکنند که حال آنها بسیار وخیم است. " حکم ناظر عینی را برای خواننده دارد.

با همه ی آنچه بر سر نهضت آزادی آمده هنوز هم البته اعضای نهضت آزادی نسبت به امام دید خوبی دارند . نمونه های نظرات آنها را می توانید در مصاحبه هایی که تورجان با ایشان تحت عنوان " امام خمینی و نواندیشان دینی " کرده است در این ادرس :
http://www.tourjan.com/?cat=996
بخوانید.
برای نمونه :
با دکتر ابراهیم یزدی درباره «امام خمینی و روشنفکران دینی»

با دکتر ناصر میناچی درباره «امام خمینی و روشنفکران دینی»

با مهندس معین فر، درباره«امام خمینی و روشنفکران دینی»

با دکتر احسان نراقی درباره«امام خمینی و روشنفکران دینی»

با حجت الاسلام دکتر داود فیرحی «درباره امام خمینی و روشنفکران دینی» این عنوانش هست :
جریان های حوزوی و طوفان ۵۷
در این ادرس:
http://www.tourjan.com/?p=1840

با محمد بسته نگار درباره «امام خمینی و روشنفکران دینی»

با دکتر غلامعباس توسلی درباره «امام خمینی و روشنفکران دینی»
به ادرس:
http://www.tourjan.com/?p=1881

این مصاحبه ها این اواخر انجام شده و مصاحبه با دکتر توسلی را مربوط به آخرین روزهای اسفند ماه سال ۱۳۸۳ است.

شرف الدین چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 12:39 http://aldin.blogfa.com

یک خصلتی هست که هرکس داشته باشد خواه نا خواه خیلی ها دوستش دارند و آن هم شجاعت است. این شجاعت امام حقیقتا ستودنی بود. مردی که هیچ وقت نترسید

سلام
کاملا درست فرمودید
ایشان گویا در سن 63 سالگی (اینطور خاطرم هست با قسم جلاله )فرمودند : من تا به حال از کسی و چیزی به هیچ وجه نترسیدم و در من خوف راه پیدا نکرد

نورالهی چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 09:52 http://denkenserfahrung.blogfa.com

برادر ارجمند
سلام علیکم
خوش آمدید!

ذخیره کرده میخوانم و نظر میدهم.

بدرود

سلام
ممنونم از شما آقای نورالهی

مهران رضایی چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 08:57 http://anti-absurd.blogfa.com

سلام و دورد فراوان بر دوست عزیزمان جناب ستاریان
خدا میداند چقدر مشتاق نوشتنتان بودم.خوشحال شدم گفتید وبلاگ راه انداختید.
آنهم تاریخ معاصر که فوق العاده و مورد علاقه ما هم هست.چه بهتر از این...
دسترسی ام به اینترنت این روزها با چالش هایی همراه شده در اولین فرصت به صورت مشروح خدمتتان خواهم آمد.
سپاس...

سلام بر شما آقا مهران
اولا ممنونم از حضور گرم و مشتاق شما
در ثانی امیدوارم اشتیاق شما را با نوشته هایم از میان نبرده باشم. راستش قصدم از گشایش این وبلاگ فقط نوشتن از تاریخ معاصر نیست به مناسبت هایی فعلا لازم دیدم فصلی از تاریخ اخیر را در چند مطلب مرور کنم.

باز هم ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد