لیبرالیسم میلیتاریستی

بسم الله الرحمن الرحیم 

 

" کتاب روند سلطه گری " - تاریخ سیاست خارجی امریکا 1938-1983 - نوشته ی استفن آمبروز - ترجمه ی احمد تابنده  

تیتر فصل اول کتاب این است: مسیر گردش به جنگ « من از جنگ متنفرم » (فرانکلین دلانوروزولت)

در طی این کتاب 416 صفحه ای آمبروز بدلیل عدم تجزیه و تحلیل روشن از دلایل ورود امریکا به جنگ از روزولت شخصیتی عملگرا و گریزان از جنگ و آدمی صلح طلب می سازد که بنا به شرایط ناگزیر از ورود به جنگ بوده است.  

اما دکتر رضا رئیس طوسی * طی مقدمه ای می نویسد " روزولت در شرایط بحرانی اقتصادی ایالات متحده امریکا در سال 1933 قدرت را بدست گرفته است" و در طی همین مقدمه ی کوتاه چهارده صفحه ای با آمار و ارقام و ارجاعات گوناگون ثابت می سازد که روزولت نه تنها صلح طلب نبوده است ،بلکه او به همراه تیم مشاورانش،ایالات متحده امریکا را در بزنگاهی حساب شده و با اندیشیدن تمهیدات از قبل طراحی شده وارد جنگ کرده اند،نه بطور ناخواسته ،بطوریکه ، ورود در جنگ به این منظور طراحی شده که در هنگامه ی جنگ و قتل و ویرانی جهانی و از میان رفتن همه چیز ، امریکا بتواند ضمن به دست آوردن سود سرشار اقتصادی به قدرت اول جهانی نیز بدل شود .در طی کتاب با این روشهای عملگرایانه ی روزولت و تیم لیبرال او با جزئیات بیشتر آشنا می شویم!  

 در صفحه  17 از کتاب و صفحه هشتم از مقدمه ، دکتر طوسی چنین می نویسد:

...کاهش تولید در آسیا مانند اروپا معنایی جز انتقال تولید به ایالات متحده امریکا نداشت . با جذب حساب شده ی بازارهای وسیع جهان ، قدرت تولید و در نتیجه درآمد ایالات متحده امریکا بشدت افزایش یافت . 

درآمد ملی ایالات متحده امریکا که در سال 1937 ، 74،000،000،000 دلار بود در سال 1944 به 184،000،000،000 دلار رسید. علی رغم 12 میلیون نفر زن و مردی که ایالات متحده به نیروهای مسلح انتقال داده بود ، معذالک سطح تولید صنعتی آن کشور در طول این مدت 80 درصد افزایش یافته بود.تولیدات بخش کشاورزی  از افزایش 36 درصدی برخوردار بود. موج افزایش قیمت کالاهای کشاورزی در طول جنگ ، درآمد کشاورزی ایالات متحده امریکا را از 6،400،000،000 دلار به 18،200،000،000 دلار رساند. این ها همه نتیجه تدابیر و مطالعات دقیق و حساب شده و پیچیده ی گروه های مطالعاتی متعددی بود که مشاورین روزولت بدور خود گرد آورده بود.

و در ادامه و در صفحه ی 19 می نویسد:

...صلح طلبی ،برخلاف نظر پروفسور آمبروز ، چهار چوب طرح های روزولت مرافقتی نداشت. شاید آنچه سبب شده است نویسنده روزولت را صلح طلب بخواند، مماشات، احتیاط و تدابیری بوده که روزولت در اقدامات حساب شده خود نه برای صلح بلکه برای آماده کردن افکار عمومی ضد جنگ امریکا برای ورود به جنگ انجام می داده است.  

 

                                     عمو سام نماد میلیتاریسم 

دولت روزولت در حالیکه بسمت جنگ حرکت می کرد ، در عین حال می کوشید تا روزولت را در هاله ای از " انگاره ی بیطرفی " نگهدارد. این کار برای این بود که انتخابات سال 1940در پیش بود و آنها در نظر داشتند که روزولت برای دور سوم در انتخابات به ریاست جمهوری برگزیده شود. زیرا 12،000،000 نفر بیکار و گرسنه امریکایی همراه با خانواده هاشان که جمعیتی بیش از دوبرابر این تعداد را تشکیل می دادند ، هنوز اقدامات پرزیدنت روزولت را بیاد داشتند که با طرح محافظه کارانه ی نبودیل خود بدست آنها کاسه های آش داغ داده ، برای امرار معاش بخور و [ ص 20] نمیرشان برای تعدادی از آنها کاری دست و پا کرده و بدیگران چنین وعده ای داده بود. کمتر شخصیت دیگری ، جز روزولت که تبلیغات وسیعی او را بصورت رئیس جمهور محبوبی درآورده بود ، می توانست جامعه ی مخالف جنگ امریکا را با چنان سرعتی به سود هیأت حاکمه آن به جنگ بکشاند.

.... 

* از فعالین ملی و مذهبی و استاد سابق علوم سیاسی دانشگاه تهران