کتاب فارسی اول دبستان در سال 1324

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب فارسی اول دبستان در سال 1324

منبع

دسته گل 

روز عیدی ارژنگ بباغچه پدر خود رفت دو گل سرخ سه گل بنفش چهار گل سفید و یک گل رز چید دسته گل کوچکی درست کرد و برای عمه اش برد و گفت عمه جان چون امروز عید است این دسته گل را خودم برای شما درست کردم و آوردم عمه از مهربانی ارژنگ خوشحال شد او را بغل گرفت چشم و روی او را بوسید و یک جعبه شیرینی باو هدیه داد.

اینجا را هم بخوانید

عید دیدنی با پدربزرگ ها و مادربزرگ ها

کم کم داریم به عید نوروز نزدیک میشیم و فکر کردم شاید بد نباشه که به استقبالش بریم و حس و حال خودمون رو کمی تغییر بدیم.

پ ن: 16/12/93
تصاویر خاطره انگیز کتابهای قدیمی دبستان

نظرات 6 + ارسال نظر
مصطفی جهانمردی یکشنبه 17 اسفند 1393 ساعت 21:44 http://yadedoust.blogfa.com/

سلام در وبم سرج کنید تاریخ و جغرافی های پنجم و ششم قدیم عکسشونو گذاشتم ولی این کتاب اول شما برام خیلی تازگی داشت .جالبه به او را ( باو ) می نوشتند از صفحات دیگرش هم عکس بگذارید اگه مال خودتونه ممنون

سلام
کاش آدرسش رو می گذاشتید. گشتم و پیدا کردم اما عکسها باز نشد برام!
عکسهای صفحات دیگر کتاب فارسی هم توی آدرسی که مطلب رو ازش نقل کردم، یعنی توی لینک منبع هست. آدرسش این بود:
http://banki.ir/akhbar/1-news/17727

ناهید یکشنبه 17 اسفند 1393 ساعت 02:35

سلام داداش عزیز
من وقتی در مورد پست و ارج نهادن به مقام عمه در اون درس برای داداش تعریف کردم از اونجایی که ایشون هم به قول مریم جان آنلاین هستن گفتن که حتما منظور از نوشتن عمه این بوده که می خواستن حرف ع رو درس بدن ،
کمی که فکر کردم دیدم راست میگه چون تو اون درس کلمه ی عید و جعبه هم هست حتی حرف غ رو هم درس دادن مثل باغ و باغچه
راستی ریاضیشون چقدر آسون بوده !!! تقسیم 8 بر 2:خنده

سلام خواهر گلم
واقعا داداش آنلاینی دارید ها
منم اصلا به این فکر نکرده بودم که این درس شاید داره عین و غین درس میده
خب تا وقتی یادم هست ما کلاس اول فقط اعداد رو یاد می گرفتیم و تازه کلاس دوم بود که جمع و تفریق یادمون میدادند و اگر شک نداشتم می نوشتم ضرب و تقسیم مال کلاس ما سوم بود

ناهید شنبه 16 اسفند 1393 ساعت 05:34

سلام داداش مصطفی
ببخشید که دیر اومدم چون خانه تکانی داشتیم
کتاب خاطره انگیزیه ، ممنون از انتخاب مطلب
شاید پدرم کتابهاشون اینطوری بوده که به ما هم تو دیکته و صحیح نوشتن کلمه ها سخت می گرفته
واقعا برای کلاس اولی ها خوندن این درسها خیلی سخت بوده ها
راستی به قول مریم جان ، ارژنگ خان چرا گلهارو به عمه داده ؟ هر چند من با صراحت عرض می کنم که بهترین عمه و خاله ی دنیا هستم ولی کلمه ی عمه در فرهنگ ما هنوز درست تعریف نشده و نمی دونم چرا در میان قبیله ، خاله جایگاه ویژه ای داره ...

سلام خواهر گلم
اختیار دارید شما ببخشید که توی این روزهای شلوغ و پر کار من دم به ساعت مطلب جدید می گذارم
بله احتمالا پدر من و پدر شما هر دو همین کتاب رو خونده باشند. مرحوم پدرم دستخطی عالی داشت و جزء شش کلاس ها بود
شما علاوه بر اینکه خاله و عمه ی خوبی هستی، خواهری درجه یک و نامبر وان هم هستی

مریم جمعه 15 اسفند 1393 ساعت 16:43

آقای ستاریان الان یادم افتاد که منم تو یکی از وبلاگهام سال 90 همین مطلب رو به اضافه ی چند صفحه ی دیگه از کتاب گذاشتم الان گشتم دیدم در توضیح این کتاب فارسی به نقل از ایسنا نوشتم :

کلاس اول ابتدایی پرخاطره انگیزترین دوران زندگی آدمهاست همه ی ما دوست داریم یک بار دیگه کتاب اول ابتدایی مون رو ببینیم و افسوس می خوریم که چرا کتابمون رو نگه نداشتیم .
آقای عبدالحسین کلهرنیا گلکار کتاب اول ابتداییش رو که مال 70 سال پیشه نگه داشته ! این کتاب مال سال 1320 هست یعنی اواخر جنگ جهانی دوم ! خط کتاب به صورت نسخ و نستعلیق هست .

خب من خیلی گشتم ها! اما وبلاگ شما رو پیدا نکردم
بله دیدم خیلی جاها این مطلب منتشر شده

مریم جمعه 15 اسفند 1393 ساعت 15:33

سلام
اتفاقا من این روزها خیلی یاد سال 91 می افتم و شور و حالی که شما به پا کردید مسابقه ی سبزه و سفره ی هفت سین ....و گذاشتن قالب وبلاگها و تبریک عید
البته اون سال مجازستان خیلی شلوغ بود فکر نمی کنم اگه حتی شما حال و حوصله ی برگزار کردن مسابقه رو داشته باشید کسی استقبال کنه
راستی آقای ستاریان قدیمیا رسم الخط صحیح رو رعایت نمی کردند ببینید نوشته "بباغچه"
متن قشنگی بود یک اسم کاملا ایرانی (ارژنگ) و هدیه به "عمه" که معمولا در فرهنگ ما بخت و اقبال چندانی در مقایسه با خاله نداره
حالا چه خبر بوده که عمه جان یک جعبه شیرینی به جای چند تا شاخه گل داده ؟
آدم یاد ضرب المثل کاسه و قدح می افته

سلام
بله روزهایی پر خاطره ای بود که گذشت
خب اکثرا به فیسبوک و لاین و وایبر و اینستاگرام پیوستند که جدیدتر و جذابتر و شکیلتره و اینجا مونده برای من و شما که همچنان محکم نگهش داشتیم
احتمالا اونا چون باسوادتر بودند درست می نوشتند
من عمه ای نازنین داشتم. اما احتمالا چون عمه ها، خواهر شوهر بودند توی فرهنگ ما به این وضع گرفتار شدند
این نشون میده که قدیما عمه ها خیلی خوب بودند که چند تا گل رو با یک جعبه شیرینی جواب میدادند

یادخاطرات جمعه 15 اسفند 1393 ساعت 14:09

سلام
توجه کردم چقدر زیبا نوشته شده وچقدر سخت بوده

بیخود نبوده که 6 کلاسها معلم میشدند یا رئیس یک اداره.

حالا با مدرک دکترا جایگاهی ندارند.

سلام
نکته سنجی شما قابل تحسینه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد