ما صبر کردیم ولی فردا نمیشه

بسم الله الرحمن الرحیم

دیروز یک کلیپی را از گوشی یک نفر دیدم به اسم ممد نبودی ببینی، بنزین آزاد شد، لیتری ۷۰۰ شد، خاکی بر سر شد. لواش دونه ‌یی ۱۰۰ تومن، تافتون ۲۰۰، بربری ۳۰۰، سنگک ۸۰۰ شد. آه و...  

احتمالا جدید نیست چون من لواش را ۱۶۰ میخرم و تافتون ۳۰۰ میخرم و بقیه هم گرانتر شده... و البته ظاهرا خنده دار بود و باید می خندیدم اما ...  

به هر حال اگر خواستید خودتان جستجو کنید و ببینید 

امروز دوستی برایم پیامک فرستاد:

" ساعتا خوابن" کار تازه ی راک/متال، رضا یزدانی (www.Rezayazdani.ir ) منتشر شده در بخشی از این کار داستان نسل منفعلمان را میشنویم که به جای اتکاء به خود مدام چشمش به دستهای بخشنده ی این و آن است:

کسی از ما جهان آرا نمیشه/ حتی یه قهرمان تو نسل من نیست؛ با عاشقانه های معرکه. 

 

من گشتم شعر این آهنگ را پیدا کردم: 

کسی از ما جهان آرا نمیشه
حتی یه قهرمان تو نسل من نیست
هوا انقد آلودست که انگار
نیازی به شیمیایی شدن نیست
ما صبر کردیم واسه فردایی بهتر
ما صبر کردیم ولی فردا نمیشه
جهان ما قد خرمشهر هم نیست
کسی اینجا جهان آرا نمیشه
نمی گیره کسی دستای ما رو
داریم با چشمه بسته راه میریم
یه عمره که پلکامونو حتی
نمیدونیم باید از کی بگیریم
زیره پامونو خالی کردن اما
هنوز اینجا پر از میدون مینه
ببین ویرونه ای که از تو داریم
هنوز زیباترین جای زمینه
فقط یه زخم کهنه باقی مونده
برایه نسلی که ترکش نخورده
برایه نسل من که قهرمانش
زیر رگباری از خاطر مرده
همه رویای ما رو باد برده
نشستیم روی مرز بی خیالی
برای ما که سنگری نداریم
فقط مونده همین تفنگ خالی
کسی از ما جهان آرا نمیشه
همه روزای ما با قصه سر شد
یه روزی توی تاریخ مینویسن
یه جا این نسل مفقود الاثر شد. 

با خودم داشتم فکر میکردم که حداقل حسن فضای فعلی ما، این هست که ساخته ها با هر محتوایی دست به دست پخش میشود و یا رسما منتشر میشود و هر دو نوع هست و در کنار هم می توان دید! چه بپسندیم و چه نپسندیم!

نظرات 10 + ارسال نظر
ساینا دوشنبه 8 اردیبهشت 1393 ساعت 21:20 http://moghadasathe-elahi.blogfa.com

سلام وبلاگتون خیلی پرمحتواس خوشحال میشم به منم یه سر بزنید اگه با لینک موافق بودید خبرم کنید ممنون

گل یاس یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 22:11 http://homayesaadat1.blogfa.com

سلام
از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم

تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم

گفتند غروب جمعه خواهی آمد

ان قدر نیامدی که ما پیر شدیم
یا مهدی ادرکنی

ناهید یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 12:41

سلام به داداش خوبم
چه شعر جالبیه ، در ضمن غم انگیز هم هست ، طفلک نسل جدید
یه قسمتش که میگه : هوا انقدر آلوده است که انگار / نیازی به شیمیایی شدن نیست ، یاد شعری از استاد شهریار افتادم که آذری است و پدرم همیشه این شعر رو می خوند و من حفظ کردم :
هاوا اینسانی بوقور باش باشا "گاز کربنیک "اولموش
یلده اسمیر ائله بیر یلده سلیمانیله گئتدی
البته بیت اولش اینطوریه :
یغدی خیر و برکت سفره سین احسانیله گئتدی
امن و امانلیق دا یوکون باغلادی ایمانیله گئتدی ...
می تونید سرچ کنید ، بنظرم شرح حال اکنونه ...

قسمتی از نوشته ی مریم بانو را هم لایک می کنم بسیار عالی گفتن :
تا زمانی که مردم کشور ما ، در قبال سرنوشت خودشان و جامعه بی تفاوت باشند نمی توان هیچ امیدی به تغییر شرایط و بهبود وضعیت جامعه داشت ، در چنین جامعه ی مرده ای ، انتظار تحقق عدالت ، انتظاری عبث و بیهوده است .

در ضمن از مهرداد عزیز به خاطر مدالها ممنونم

داداش خوبم مراقب خودتون باشین الهی که همیشه سلامت و شاد باشین

مریم یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 09:11

یادتونه زمان شاه برنامه ی "آقای مربوطه" پخش می شد ؟ این برنامه ظاهرا انتقادی بود اما چه تاثیری روی مردم داشت ؟ هیچ !
نمی دونم والله ! یک عالمه حرف تو دلمه اما می بینم همه تکرار مکرراتند ! خسته شدم از حرفهای بی عمل

مریم یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 09:03

آقای ستاریان عزیز تا زمانی که ما به این آیه عمل نکنیم هیچ تغییری در حال و روزمون به وجود نمیاد :
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم(11 رعد)
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!
مردم کشورهای پیشرفته شاید این آیه رو نخونده باشند اما پیشرفتشون رو مدیون چنین تفکری هستند
متاسفانه کار ما شده اینکه بشینیم و دست روی دست بذاریم و منتظر یک ناجی باشیم تا معجزه ای در زندگیمون اتفاق بیفته !

مریم یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 08:50

پارسال هم اگه یادتون باشه مطلبی که اینجا خونده بودمش (http://www.leylaa.com/archives/2011_05.php)رو برای یکی از پستهای شما نوشتم :

قهرمان

لااقل یک نفر باید باشد ، او بایستد و ما بنشینیم و زندگیمان را بکنیم ، او شکنجه شود و قهرمان باشد و ما آرامش داشته باشیم و شاید برای شکنجه هایش غصه بخوریم . او دم بر نیاورد و ما اینجا توی محیط های مجازی و با اسم های دروغین فریاد بزنیم و فحش بدهیم . او حضور داشته باشد و حتی اگر فراموشمان شد که هست او باید بماند . لا اقل یک نفر باید باشد که ما اسمش را بزرگ کنیم ، پر و بالش دهیم و بعد خودمان بتوانیم بپریم و برویم . یک نفر باید باشد که اگر ما دور بودیم او نزدیک باشد و دودش را بخورد و زخمش را بچشد . یک نفر باید باشد که ما طاقتش را و صبرش را توی سر بقیه بکوبیم و بگوییم : هه مرد یعنی این ! یک نفر که درد ما را بکشد و ما اسم او را یدک بکشیم ...

آتش یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 08:50 http://dideno.blogsky.com

صبح بخیر
و ممنون از معرفی . البته درسته که ساخته ها با محتواهای مختلف
مجوز نشر می گیرند اما اینطور هم نیست که به هر کسی مجوز پخش داده بشه اینطور که من فهمیده ام اگه شما یک ناشر متصل به بوق داشته باشید هر آشغالی را میتونید منتشر کنید اما اگه چنین ناشری نداشته باشید و خودتون هم به جایی بند نباشید و نخواهید زیرمیزی هم بدهید به هر نقطه و کامای کارتون گیرمیدهند و مانع نشرش میشن اما درجمع آثاری که منتشر میشه درسته همه چیز میشه پیدا کرد و دید و شنید . اما این هم بنظر من خوب نیست چون همین شنیدن ها باعث میشه که ذائقه ها تغییر کنه و بعضاً هم موجب بد ذائقه شدن نسل جدید میشه یاشده البته نباید
ازحق گذشت که کارهای خوب هم کم نیستند .

مریم یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 08:46

سلام
سال 89 تو وبلاگم نوشتم :

در زمان ژاک شیراک رئیس جمهور اسبق فرانسه ، قانونی به تصویب مجلس و امضای شیراک رسید که بر اساس آن کارفرما اجازه داشت کارگران زیر 26 سال را دو سال پس از استخدام بدون ارائه دلیل و اخطار قبلی اخراج کند. پس از اعلام این قانون ، موج گسترده ای از اعتصابات و تظاهرات مردمی به راه افتاد تلویزیون جمهوری اسلامی ، در بخشهای مختلف خبری صحنه های این تظاهرات را پخش می کرد و با اقشار مختلف مردم که در این تظاهرات شرکت داشتند مصاحبه می کرد .در یکی از این مصاحبه ها پیرزنی با شور و حرارت می گفت من فرزند زیر 26 سال ندارم اما در اعتراض به این قانون ناعادلانه در تظاهرات شرکت می کنم .
سرانجام دولت در مقابل اعتراضهای مردمی تسلیم شد و این قانون را لغو کرد .
در کشور ما هم پیش آمده که قوانین ناعادلانه ای تصویب شده ، عده ی معدودی نسبت به تصویب این قوانین اعتراض کرده اند اما قبل از اینکه دولت اقدام به مقابله با این افراد کند اقشار مختلف مردم ، بر سر این معترضین چماق شده اند ( به عنوان مثال وقتی معلمین در روز بزرگداشت مقام معلم برای رسیدن به خواسته هایشان تحصن می کردند مردم به جای حمایت از آنها ، پیشنهاد می کردند معلمین متحصن از کار برکنار شوند و به جای آنها جوانان بیکار استخدام شوند ! )
تا زمانی که مردم کشور ما ، در قبال سرنوشت خودشان و جامعه بی تفاوت باشند نمی توان هیچ امیدی به تغییر شرایط و بهبود وضعیت جامعه داشت ، در چنین جامعه ی مرده ای ، انتظار تحقق عدالت ، انتظاری عبث و بیهوده است .

اول به سراغ یهودی‌ها رفتند
من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم
پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند
من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم
آن‌گاه به لیبرال‌ها فشار آوردند
من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم
سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید
من کمونیست نبودم، بنابراین اعتراضی نکردم
سرانجام به سراغ من آمدند
هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند
برتولت برشت

مهرداد یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 06:16

مدالها تقدیم به ناهید بانو

خوبین؟
ببخشید الان باید برم پادگان بعد انشالا باز میام میخونم پست رو

مهرداد یکشنبه 7 اردیبهشت 1393 ساعت 06:13

سلام صبحتون بخیرررررر

ط.ن.ب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد