چرا رای بدهیم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

یک هفته مانده به انتخابات از شور و حال و فعالیت عمومی مردم برای شرکت در انتخابات اگر نگوییم که هیچ اثری نیست، اما می توان گفت کمتر اثری هست. من همانطور که قبلا نوشته ام برای شرکت در انتخابات مردد هستم، اما مقاله ای خواندم که در رد دلایل تحریم کنندگان انتخابات از سوی ضیا نبوی نوشته شده و به نظرم حاوی مطالبی است که نباید از آن به سهولت و سادگی عبور کرد. او نوشته است:

۱- اگر قرار براین باشد که دو قرن پس از مواجهه ی انسان ایرانی با جهان نو، یک قرن پس از تجربه کردن اولین حکومت مبتنی بر قانون و ۱۶ سال پس از سیطره ی گفتمان دموکراسی ومتعلقاتش در عرصه عمومی، تمامی فعالیت ما در انتخابات ریاست جمهوری، فقط وفقط به رأی ندادن خلاصه شود، آنگاه جایز است که بر حال خویشتن تأسف بخوریم.

این تأسف نه فقط از آن روست که ما هنوز انتخاباتی با شاخص های استاندارد نداریم و یا اینکه محدودیت ها در برگزاری انتخابات بدین حد ستوه آور رسیده است، بلکه مسأله اینجاست که ما به عنوان کسانی که خود را سیاستمدارانی مدرن تعریف کرده ایم و دارای تاریخ پر نشیب وفرازی از تجارب سیاسی هستیم، هنوز درس های خود را به درستی نیاموخته ایم وتصمیم به کناره گیری از انتخاباتی گرفته ایم که در غالب ادوار پس از انقلاب، نقطه ی عطف تغییر وتحولات بسیار مهمی بوده است.

اینکه با چنان حدی از بی برنامه گی  وعدم دوراندیشی وارد میدان شده ایم که با اولین ضربه ی جدّی حریف تمامی اردوگاهمان وارد اغماء شده است وبسیار مأیوسانه از عدم شرکت در انتخابات میگوییم! اینکه این همه روز پس از رد صلاحیت هاشمی هنوز به این جمع بندی نرسیده ایم که چه کنیم وهیچ طرح از پیش اندیشیده ای برای این شرایط نداشته ایم! وضعیتی که امروزه ما بدان دچاریم اگر که شایسته سرزنش نباشد، بدون تردید واجد احترام وافتخار هم نیست.

۲- با همه محاسبه ناپذیری وغیر قابل پیش بینی بودن جامعه ی ایران ، به نظر می رسد که هرگز وزن اجتماعی منتقدان وضع موجود تا این حد سنگین نبوده است، حجم بسیار انتقاد ونارضایتی که نسبت به کارنامه ی دولت راستگرای احمدی نژاد ایجاد شده، منطقاً می بایست اکثریت آراء جامعه را به سبد تغییر طلبان واریز کند. از سوئی هیچ کاندیدای توده پسندی نیز در بین رقبای انتخاباتی اصول گرایان به چشم نمی آید که بتواند در جلب آرای طبقات فرودست جامعه چندان موفق باشد و این نکته در کنار اینکه مجری انتخابات نیز کاندیدایی در میان ندارد، امکان رأی آوری اصلاح طلبان را بسیار افزایش داده است واتفاقاً همین چشم انداز است که به ما کمک می کند معنای رد صلاحیّت هاشمی را بهتر بفهمیم.

درچنین شرایطی به نظر می رسد که آرای خفته وبالقوه زیادی در انتظار اصلاح طلبان باشد که البته آزاد شدن وسر بر آوردن آنها از صندوق های رأی در گروی چگونگی بازی اصلاح طلبان است.

مساله اینجاست که آیا جبهه ما بالاخره از اغماء خارج خواهد شد و یا اینکه همچنان بر طبل یأس وناامیدی خواهد کوبید؟ اینکه نظر رجل سیاسی اصلاح طلب چیست و چه طرحی برای شرایط موجود دارند؟ اینکه آیا در نهایت به اجماع معقولی در بین کاندیدای اصلاح طلب خواهیم رسید و یا اینکه اشتباهات گذشته را تکرار خواهیم کرد؟.... پرداختن به همه ی این مسائل می بایست در سایه توجه به این مهم قرار گیرد که زمان به تمامی علیه ما عمل خواهد کرد، البته اگر خاموش بنشیسنیم و تماشگر بازی دیگران باشیم .. 

تعیین سرنوشت از طریق صندوق رای

۳-شرکت در انتخابات هرگز به معنی تایید تام وتمام شرایط موجود ونابسامانی هایش نیست. ما در انتخابات شرکت نمی کنیم که وابستگی خود را به ایدئولوژی تنگ نظرانه ای که از رسانه های رسمی تبلیغ می شود نشان دهیم. ما به صندوق های رأی وامکان انتخاب کردن باور داریم، چرا که حق تعبیه شده ما درون قانون اساسی است و فرصت و امکان ما برای تعیین عالیترین مقام اجرائی کشور است. بارها گفته شده و دوباره گفتن آن خالی از فایده نیست که قانون اساسی ما ظرفیت های دو گانه ای هم له وهم علیه دموکراسی دارد و دردناک اینکه اقتدارگرایان در فعال کردن ظرفیت های غیر دموکراتیک قانون اساسی به جد می کوشند وما اما اینبار تصمیم گرفته ایم همین حداقل ظرفیّت های دموکراتیکش را تسلیم آنان کنیم.

درد آورتر اینکه  ما غالباً در تبعیت وتسلیم به نهادها و قوانین غیر دموکراتیک موجود چندان ملالی به خود راه نمی دهیم، ولیکن آنجا که نوبت به بازی کردن خودمان شده، دچار احساس گناه وغبن شده ایم!

مشکل ما شاید اینجاست که نمی توانیم معنای خودمان را به کنش انتخاباتی مان ببخشیم واز منظر اقتدار گرایان به بازی موجود می نگریم ودر واکنش به آنان رفتار می کنیم! اینکه علی رغم همه تضادها و تفاوت هایی که با رقیب بر می شمریم، هوز تفسیرمان از رأی دادن شبیه بهم است و رأی دادن را به معنی صحّه گذاشتن و تأیید ناکارآمدی های  ساختار سیاسی می پنداریم.

۴- وضعیت سیاسی خاصی که امروزه ما بدان دچاریم و انقباض حاصل از آن در عرصه ی عمومی همانقدر که به بی مهار شدن وغیر قابل نظارت شدن قدرت سیاسی انجامیده، جبهه منتقدان را نیز تحت الشعاع خویش قرار داده است. در غیاب گفتگوها، نقدها و پرسش افکنی های عرصه ی عمومی، نه تنها امکان تصمیمات اشتباه و نابخردانه در صاحبان قدرت افزایش یافته بلکه منتقدان نیز دیگر چندان خویشتن را در قید رفتار سیاسی عقلانی احساس نمی کنند! اینکه بعضی از رجال یا نخبگان سیاسی از بیم از دست دادن محبوبیت ویا شنیدن انتقادهای غیر منصفانه و حتی دریافت برچسب خیانت، نظر خویش مبنی بر رأی دادن  به کاندیدای حداقلی اصلاح طلب را کتمان می کنند، اصلاً نشانه ی خوبی نیست!

اینکه ما برای بکار گرفتن تجربه وعقلانیّت سیاسی خودمان از واکنش عرصه ی عمومی واهمه داریم در ذات خود ترسناک است.

به نظر می رسد انتقال بخش اعظم عرصه ی عمومی از جهان واقعی بدنیای مجازی، اگرچه به گسترده کردن این فضا کمک کرده است، اما از عمق وکیفیّت آن تا حد زیادی کاسته است. در چنین شرایطی و با توجه به انتخابات پیش رو به نظر لازم می رسد که نخبگان و روشنفکران و سیاسیون قدیم وحال، حداقل برای چند روز هم که شده، بیشتر وارد عرصه بحث وگفتگو شوند وبه رشد وکیفیت عرصه عمومی ومباحث طرح شده در آن کمک کنند. فارغ از اینکه برونداد این گفتگوها وایده ی غالب براین عرصه، تحریم خواهد بود یا مشارکت، مساله ی اساسی اینجاست که این انتخاب از دل مجادلاتی کیفی وانتقادی بیرون بیاید.

۵- مدافعین عدم شرکت در انتخابات می بایست دقیقاً مقصود ومنظور خود را بیان کنند وبگویند که می خواهند از این رفتار به کجا راه ببرند. اگر مقصودشان از کناره گرفتن از انتخابات این است که اعتراض وانتقادشان را به وضع موجود نشان دهند، نیازی به رأی ندادن نیست بلکه کافیست نظر خویش را در مورد کیفیت انتخابات به روشنی بیان کنند وبا حفظ موضع به کاندیدایی رأی دهند که به نظر آنان نزدیک تر است. اگر میخواهند با قهر از انتخابات، اقتدار گرایان را متوجه اشتباه خویش سازند وبا قرار دادن شان در پست اجرائی، آنان را متوجه آسیب های حذف اصلاح طلبان از قدرت سازند، راه اشتباهی را بر گزیده اند، چرا که به خوبی میبینیم هشت سال پس از به قدرت رسیدن آنان وتمامی ضربات وصدماتی که به سرمایه های عمومی کشور وارد ساخته اند، هنوز به هیچ اشتباهی اذعان نکرده اند و موضعی هجومی وفرافکنانه دارند.

از سوئی اگر معتقد به رأی سازی وتقلب گسترده در انتخاباتند وشرکت در انتخابات را تنها به معنای مشروعیت بخشیدن به آن می پندارند، باید بدانند که این استدلال بنیاد خودش را نیز سست می کند، چرا که اگر مجریان انتخابات تا این حد گشاده دست بودند، آنگاه برای تامین مشروعیت انتخابات نیز نیازی به رأی من وشما نداشتند. واگر می اندیشند که می بایست از تقویت جامعه ی مدنی وعرصه ی عمومی آغاز کرد و در نهایت به تغییرات ساختاری در سیاست راه برد، بایستی در نظر داشته باشند که راهبردشان با شرکت در انتخابات وبرگزیدن مدیر اجرائی معقول تر منافاتی ندارد واگر این دو راهبرد به نفع یکدیگر عمل نکنند، در مقابل همدیگر نیز نخواهند ایستاد.

به هر روی به نظر می رسد پشتوانه ی اصلی واساسی مدافعان عدم شرکت، در ناراحتی ورنجشی است که از وضع موجود دارند واین البته قابل انکار نیست، اما همه مساله این است که از این ابتدا به کدامین راهکار راه خواهند برد؟!

۶- اگر که بخواهیم به تمامی لوازم ونتایج سیاست عدم شرکت در انتخابات پایبند باشیم وآن را تا سرحد نهایی وپایانی اش ادامه دهیم آنگاه به سختی می توانیم در برابر توجیه و رشد یافتن ایده های خشونت آمیز مقاومت کنیم، نگارنده البته به خوبی می داند بسیاری کسانی که امروز از سیاست عدم مشارکت دفاع می کنند، افرادی با سابقه فعالیتهای سیاسی، دانشجویی ومدنی هستند و بدون تردید هیچ نسبتی با ایده های خشونت آمیز ندارند، لیکن باید به این نکته توجه داشت که رفتار ما در عرصه ی سیاست غالباً پیامدهای نا خواسته ای نیز دارد که ممکن است حتی در حدس وگمان فاعل آن نیز نگنجد. مسأله اینجاست که ایده ی عدم شرکت به صورت ضمنی حامل این پیام نیز هست که ما از مکانیزم قانونی و رسمی جابجائی در قدرت ناامید شده ایم وهیچ امکانی برای مشارکت سیاسی نمی یابیم. این پیامی است که برای هر جوان ناراضی، ناامید و بی تجربه ای در عرصه سیاست می تواند خطرناک باشد وتوجیهی برای انتهار[ انتهار به معنی سرزنش کردن و منع کردن است و شاید مقصودش انتحار بوده] یا خشونت تلقی شود. باید توجه داشت که صحنه  سیاسی کشور هیچ گاه نمی بایست به گونه ای تصویر شود که هیچ امکانی برای دخالت امید بخش در عرصه ی عمومی ومشارکت سیاسی باقی نماند. چرا که بروندادهای چنین وضعیتی بعید است که خطرناک و آسیب زاء نباشد. این ملاحظات البته ممکن است که از نظر برخی  بسیار محافظه کارانه ومته به خشخاش گذاشتن تلقی  شود و لیکن برای نگارنده ی این ستون که فی الحال با بسیاری از قربانیان چنین ایده ی خشونت آمیزی روز و روزگار می گذراند، ابداً اینگونه نیست. تجربه ای که بدو میگوید نطفه ی ایده های خشونت آمیز سیاسی در ناامیدی از مشارکت سیاسی، بی باوری به امکان گفتگو وعدم همدلی با  مخالفان شکل می بندد.

۷- ما در برابر همه ی فرصت ها وامکان هایی که با عدم شرکت در انتخابات از دست می دهیم مسئولیم. اگر قرار گرفتن فردی مانند روحانی یا عارف در مسند ریاست جمهوری بتواند اندکی از مشکلات اقتصادی ومعیشتی مردم بکاهد، اگر بتواند رابطه ی ما وجهانیان را کمی بهبود بخشد وسایه جنگ را از سر ما برهاند، گر بتواند رونقی اگرچه حداقلی به عرصه فرهنگ ودانش کشور بدهد وبسیاری اگرهای اگرچه کوچک دیگر، روا نیست که از چنین انتخاباتی کناره جوییم. ما حق نداریم از مردم بخواهیم چشم شان را بر روی دشواری ها ورنج های معیشت روزمره شان ببندند و از اندک امیدهایی که برای بهبود این شرایط دارند چشم بپوشند. ما نمی بایست با تقدیر به ظاهر تلخی که اینجا و امروز بر ما فرود آمده غیر مسئولانه برخورد کنیم و از مواجهه ی با آن شانه خالی نمائیم، اینکه نمی توانیم همه مشکلات و دشواریهای امروزمان را بیکباره حل کنیم نمی بایست به این نتیجه مان برساند که از تلاش برای حل قسمتی از آنها باز ایستیم! تفاوت ما با کسانی که از ایده ی عدم شرکت در انتخابات دفاع می کنند، شاید این باشد که ما جهان پیش رومان را به عنوان سوژه ای برای قضاوت واظهار نظر نمی پنداریم، بلکه آنرا به مثابه مجموعه ای از مسائل تعریف میکنیم که میبایست برای حل آنها همت گماشت. مواجهه ی فعال با انتخابات و رای دادن به کاندیدای مورد اجماع اصلاح طلبان بدون تردید همه ی آن کاری نیست که برای تحقّق این مهم میتوان انجام داد اما احتمالا حداقل کاری است که در شرایط فعلی از دستان ما ساخته است .

ضیا نبوی/زندان کارون اهواز 

پ ن: 

نظر سنجی انتخابات 92

نظرات 45 + ارسال نظر
خمارمستی چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 18:45 http://khomaremasti.blogfa.com/

88 مگر فراموشمان می شود؟؟؟؟؟؟؟

نه فراموش نشده و اتفاقا با رای خود همچنان در پی مطالبه ی خواسته های خود هستیم

nobody چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 17:32

هنوز تهران خبری نیست
منم هیچ امیدی ندارم ... دیگه آقای ستاریان بهتر از انتخابات 88 که نمیشه . میشه ؟ کسایی اومدن رای دادن که باراولشون بود .
انتخاباتی که از همون اول همه را رد صلاحیت کنند چه امیدی میشه بهش داشت؟
من هیچ امیدی ندارم

سلام.
چرا کم کم داره یک خبرهایی میشه! من دیروز چرخی توی تهران زدم. با همه ی آنچه شما گفتی اما روزنه ی روحانی همچنان باقی است و فعلا باز هست و ما از همین روزنه فریاد می کنیم نه به شما و آری به غیر شما!

قاسم فام چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 00:35 http://ghasemfam.blogsky.com/

سلام
ما نمی‌توانیم کسی را که با شعار اعتدال و عقلانیت و آشتی ملی و آشتی با دنیا وارد میدان شده به بهانه‌های ضعیف تنها بگذاریم.

سلام. بله به همین دلایل و به دلایل دیگری علیرغم اینکه تصمیمی به رای دادن نداشتم اینبار هم رای خواهم داد و فقط و فقط هم به دکتر روحانی رای خواهم داد

قلم آبی چهارشنبه 22 خرداد 1392 ساعت 00:02 http://ghalameabi.blogfa.com

سلام و تبریک ایام فرخنده پیش رو
بنده نیز موافقم باید در انتخابات شرکت کرد و باید همه جوانب را درنظر گرفت و از روی تدبیر و عقلانیت تصمیم گرفت تا امیدی باشد.
به امید برقراری اعتدال

سلام و اعیاد شعبانیه بر شما و همه ی دوستان مبارک
رای خواهم داد به امید به بیرون راندن تندروهایی که ملت و کشور را به این اوضاع غیر قابل قبول کشانده اند

پاینده باد ایران سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 15:24 http://rezanouhi.persianblog.ir

جناب ستاریان عزیز
قهر با صندوق رای همان چیزی است که راستگرایان افراطی می خواهند و آن حاکم شدن بر مقدرات ماست.
نکته جالب آنجاست که در جریان به قدرت رسیدن افراطیون،آن که بیشتر ضرر می کند کسی ست که رای نداده و جماعتی را تشویق به تحریم می کرده است.
کشور برای بازسازی از ویرانه های 8 سال حکومت آقای احمدی نژاد،آرامش می خواهد و برنامه ،و با رای مان باید این آرامش را تضمین کنیم.
حال این برنامه می خواهد از سوی روحانی باشد،رضایی یا ولایتی
مهم آنست که نگذاریم افراطیون بازهم مدیریت اجرایی کشور را دست بگیرند.
پیروز و سربلند باشید

سلام بله دقیقا. باید از میان این خرابه های به ارث گذاشته شده ی جریان اصولگرایی برخیزیم و یکبار دیگر زمام امور اجرایی کشور را به دست عقلایی بسپاریم که ایران و ایرانی را به جایگاه شایسته ای که استحقاقش را دارد برساند پس به امید خدا باید رای بدهیم و من به دکتر روحانی رای خواهم داد

مریم سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 14:41

سلام
4 سال پیش با خودم عهد کردم که تحت هیچ شرایطی رای نمی دم
...و الان با خوندن بیانیه ی آقای خاتمی تصمیمم عوض شد
توکل به خدا ...یک بار دیگه می رم پای صندوق و رای می دم

سلام من هم تصمیمم به رای ندادن بود. اما هر چه فکر کردم دیدم با رای ندادن به هیچ چیز نمی رسیم و حتا عملا با رای ندادنمان میدان را برای رقبایی که عدم حضور ما را به جشن خواهند نشست، می سپاریم. پس رای خواهم داد و انها را مایوس خواهم کرد

زهرا سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 13:34 http://nagshekhiyal.blogfa.com

درودبزرگوارخوبین؟
بازحمتای مخصوص من ؟
جدانمیدونم چطوری بایدازشما ومحبت بی دریغتان تشکرکنم
مقاله تونوخوندم بادقت اما بهتره سکوت کنم

سلام ممنون از احوالپرسی شما و به لطف خدا خوبم. کدام زحمت! همیشه در خدمتم و فکر می کنم که باید از سکوت خارج شویم و با رای خود فریاد بزنیم که تاکنون موافق نبودیم و نیستیم و از امروز خواهان تغییر هستیم

واحه سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 11:57

منم 36 ام شدم.
همون عدد خاص من و همطاف جون

سلام
کاش از رمز و راز این عدد 36 بنویسید تا ما هم بدانیم

واحه سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 11:54

سلام عموووووووو
سلام دختر عمووووووووو
جتاب حداد عادل تشریف بردن
و چقدر خوب پی بردند که باید برن

سلام عموجان
بله خب او از اول هم معلوم بود که نخودی است و آمده تا از فرصت مناظره ها استفاده کند و بر علیه جریان اصلاحات کماکان بیانیه صادر کند و جریان اصولگرایی را از اتهامات وارده برای خرابی دین و دنیای ملت و کشور مبرا کند!

کوثر سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 10:21

سلام عموجان
ممنون بایت تبریکاتتون
منم شنیدم یکی به نفع یکی دیگه رفته کنار ولی کدوم نمیدونم
گویی جناب بزرگ اطلاع رسانی کردند

سلام عموجانبله با کناره گیری دکتر عارف ما اصلاح طلبان فقط یک گزینه برای رای دادن داریم که اگر همگی به روحانی رای بدهیم ای بسا بتوانیم در همان مرحله ی اول انتخابات تکلیف انتخابات را به سود خود یکسره کنیم

باران سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 08:56

سلام جناب ستاریان
گرچه کمی دیرشده ولی زیارتتون قبول انشالله سفر زیارتی خوبی بوده وبهتون خوش گذشته باشه ما که سعادت دیدارتون رو نداشتیم

اینجا هم که بحث شیرین و دلنشین انخابات وانتصاباته ! ما نیزرای میدهیم واظهار وجود میکنیم تاباشد برسرپل صراط راهشان را سد نماییمودلمان خنک شود

بین این همه گرفتاری ها وگرونی ها و ... فقط جنگ و دعوا و بِکش واکِش و بُکُش بُکُش کم داشتیم که اون هم انگار داره جور میشه تا دیگه کم وکاستی نداشته باشیم وبمیریم ازخوشی!

سلام باران خانم
رسیدن به خیر و از اسباب کشی خسته نباشید
بله مشهد بودیم و خدمت امام رضا علیه السلام رسیدیم
به امید خدا و توکل بر او. ان شاءالله که تک تک رای های ما مشت محکمی بشه بر دهان استکبار عامل گرانی و گرفتاری

بزرگ سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 05:36

آخرین خبر حاکی از کناره گیری عارف به نفع روحانی است.

سلام
ممنون از خبری که درباره ی کناره گبری عارف به نفع روحانی بهم دادید. از خوشحالی داشتم پر در می آوردم. هر چند هنوز خبر قطعی نشده اما همین که عارف کفته به نظر خاتمی و اصلاح طلبان تمکین خواهد کرد و نظر اصلاح طلبان به روحانی است می توان آینده را به خوبی پیش بینی کرد. باعث شدید خبرها رو توی چند سایت مرور کنم کرباسچی هم خبر رو قطعی دونسته و اینطوری به قول عباس عبدی شانس پیروزی اصلاح طلبان وجود داره و شاید بشه در همون مرحله ی اول کار رو یکسره کرد. اصلا اگر هم نشه مهم نیست مهم اینه که روحانی شده زبون معترض ما و داره فریاد میکنه " آقایانی که در این 8 سال کشور را به این روز انداختید مردم دیگر شما را نمی‌خواهند " و این حرف ماست و البته حرفهای بسیار مهمی زده که توی اینجا بخوانید:
http://www.entekhab.ir/fa/news/115485 گفته:
کاری می‌کنیم همه زندانیان آزاد شوند. اگر اعتدال حاکم شود اگر بتوان افراطی‌گری را به انزوا برد، نیازی نیست که در کشور عدل و اعتدال کسی در زندان باقی بماند

مهرداد سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 00:16 http://liveforlove.blogfa.com

سلام خوبید بزرگوار؟

خب من راستش اول قصد داشتم که رای ندم
ولی الان نظرم عوض شده و از بین ولایتی و روحانی و رضایی میخوام به یه نفر رای بدم ولی هنوز مطمئن نیستم

سلام آقا مهرداد عزیز
راستش من هم کم کم دارم به این نتیجه میرسم که رای دادنم بهتر از رای ندادنمه و اگر تصمیمم قطعی بشه فقط و فقط به روحانی رای خواهم داد و اگر او را رد صلاحیت کنند و یا حذفش کنند به عارف رای میدم

فرصت نداشتم و دیر وقت بود فعلا به این کامنت جواب دادم که دوستان بدانند کامنتها رو خوندم و ان شاءالله بقیه ی کامنتها رو هم فردا جواب میدم و سر میزنم

سمانه دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 22:46

سلام جناب ستاریان..
من رای میدهم...
از دولت قبلی هم راضیم ایشالله دولت بعدی هم همینجوری خوب باشه..
الفرارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

جدی جدی گفتمااااااااااااااا

سلام سمانه خانم
من هم رای میدهم و به هیشکی جز احمدی نژاد هم رای نمیدهم
اما من به عنوان مسخره بازی گفتم

مریم دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 22:36 http://raze-nahan.blogfa.cim

ناهید جان ما عاشق شعریم
اتفاقا دوستان دیگه ای هم هستند که تو وبلاگشون بیشتر شعر می ذارند ...و جالب اینکه ماهی یک بار
یکیشون دوست بسیار عزیزمون فریبا
ببم جان روی ننه بزرگ مجازستان رو زمین نندازید و آدرس وبلاگتونو بهمون بدید

فریبا دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 21:10 http://faribae.blogfa.com/

با سلام

راستش من این پست رو نخوندم و فکر هم نکنم حوصله کنم بخونم !
من که قرار نیست رآی بدم پس هیچی !!
البته شرمنده هاااااااا !!

شما خوبین ؟ بهتر شدین ؟ اینطور که یادمه دوستان ازتون احوالپرسی میکردند ..
به هر حال امیدوارم بهتر شده باشین (با اینکه نمیدونم مشکلتون چی بود) ..

قطعآ شماره 30 هم جایزه میگیره !! پس ........

شب خوش تا بعد ..

سلام فریبا خانم
این تصمیم برای رای ندادن مال یک هفته پیش بود و حالا دیگه باید تصمیم رو عوض کرد ها!
بله درد سیاتیک داشتم که حالا کمی بهترم و دلیل کمرنگ شدنم هم همینه! زیاد نمی تونم پای کامپیوتر بنشینم
شماره سی هم مبارک شما باشه

ناهید دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 19:44

سلام داداش عزیز
با اجازه شما به مریم جون بگم که وبلاگم مطلب قابل خوندن شما عزیزان رو نداره .چون فقط برای اینکه فعال باشم هر ماه یه مطلبی شعری میذارم اما دارم تمرین میکنم که مطلبی بنویسم که در شان شما عزیزان باشه بعدنیا آدرس رو میگم ان شالله ...
من هنوز دارم در محضر شما می آموزم .

سلام آبجی ناهید
این مقاومت شما برای آدرس ندادن ستودنیه
خب مهمون بیاد لابد ط ن ب و چای و میوه هم میخواد و کلی خرج داره!!

مریم دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 14:18

تا صاحبخونه نیست یک کم ورجه وورجه کنیم
ناهید جان شما نمی خواید آدرس وبلاگتون رو به ما بدید ؟ خب ما خیلی ناراحتیم از اینکه یکی از دریچه ها بسته ست

اینجا خونه ی شماست و به شما تعلق داره و هرچقدر خواستید ورجه وورجه کنید و فقط مراقب دیوارها و سقف هم باشید

محمد ح دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 14:15 http://dustievatan.blogsky.com

سلام
حرف زدن از انتخاباتی که در اجرای صحیح آن بحثهاست بیفایده است چه برسد به کاندیدای این انتخابات
من یکی که این انتخابات رو قبول ندارم چون کاندیدای معترض قبلی بدون دادگاهی شدن زندانی شدند و این خودش شک آور هست.

مریم دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 14:14

سلام مجدد
آقای ستاریان مقاله رو با دقت خوندم ...ممنون
نویسنده ی مقاله نوشته بود : ناامیدی بزرگ‌ترین فاجعه برای یک ملت است ...من این حرفشون رو قبول دارم اما ای کاش آقای عبدالکریمی یک جوری به ما اطمینان می دادند که با شرکت در انتخابات ناامیدتر از الان نخواهیم شد !
مورد 6 و 8 رو که خوندم فکر کردم ما الان داغیم و نمی فهمیم تو چه دوران سختی داریم زندگی می کنیم اگه زنده بمونیم و این دوره رو پشت سر بذاریم حتما خواهیم گفت :
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

سلام مخالفین ما را هم به سخت جانی ما این گمان نبود!! با برگشتن ما به صحنه و رای دادنمون خواهند فهمید که نمی تونند ما رو دچار یاس و دلمردگی کنند و از تعیین سرنوشتمون بیرون کنند و ما سرنوشت خودمون رو با دستهای خودمون رقم خواهیم زد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد