ما ساکنین یک گرده!

بسم الله الرحمن الرحیم 

راستش اصلا نمی فهمم که چطوری و چرا نوع نگاه برج عاج نشینان و آنهایی که از بالای یک بلندی به مردمی که در پایین رفت و آمد می کنند، غالبا همان طوری است که وقتی آلپاچینو به قالب شیطان در وکیل مدافع شیطان رفته بود، نگاه می کرد؟! 

ساعتی قبل داشتم توی بالکن کوچک آپارتمانم در طبقه ی دوم به خیابان و به پایین نگاه می کردم. مادر پیری که کمرش به خاطر قوز دولا شده و به حالت رکوع، اما دستانش آویزان بود، به تنهایی عبور می کرد. او تمام وزنش را انداخته بود روی یک ویلچر و دستانش را هم گذاشته بود روی نشیمنگاه آن ویلچر و از پشت هل میداد و به جلو می رفت . از جایی می آمد و به سمتی می رفت. نمی دانم چرا می آمد و یا به کجا می رفت؟ انگار تمام وجودش شده بود انرژی و همه ی این انرژی هم به پاهایش منتقل شده بود! با آن وضعی که داشت، چنان تند تند راه می رفت که من نرسیدم گوشی ام را آورده و از او عکسی بگیرم و فقط با نگاهم بدرقه اش کردم! این صحنه مرا عمیقا بفکر فرو برد و با خودم فکر کردم که کاش می دانستم که داستان او چیست؟  

شاید واقعا بشود همچون نیکلاس گیج از شهر فرشتگان به زمین کوچ کرده و در آن ساکن شویم. کاش اصلا شدنی بود و بر فراز برلین می شد پرواز کرد و با دامیل همراه شد و فنا را باور و قبول کرد و به درد دل آدمها نشست. حتا ایکاش همچون هورتن به صدایی هوی برخاسته از یک گرده ی گل گوش می دادیم. اصلا از کجا معلوم که ما همگی ساکن یکی از همین گرده ها نیستیم؟ مگر نه اینکه کره ی زمین در برابر کائنات چون یک ذره غباری میان ذرات دیگر، معلق در فضای بیکران هستی است؟ پس بیاییم همراه با جانی دپ در جستجوی ناکجا اباد باشیم برای ساختن بهشتی روی زمین و هدیه دادن شادی.   

                           هورتن

 

بله واقعا درک نمی کنم که ما موجودات حقیر بسان نوترینوها، چطوری و اصلا چرا به سرعت نور، از همه چیز، به این سهولت و آسودگی عبور می کنیم؟!

                                
نظرات 14 + ارسال نظر
لبخند خدا و بندگی من پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 10:25 http://hejababharpnu.blogfa.com

حضور هیچکس در زندگی ما اتفاقی نیست، خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما، خوش آنروزیی که دریابیم جادوی حضور یکدیگر را...

بزرگ پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 00:44

در هر دو موردی که فرمودید اطاعت امر شد

سلام
توصیه هایی بود عاجزانه از یک برادر کوچک به برادری بزرگ.
بزرگواری کردید.
بسیار ممنونم

مهدی چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 22:04 http://toosiscia.blogsky.com

سلام خسته نباشی دوست عزیز. جدیدا با وبلاگتون اشنا شدم .عالی بود .منو لینک کنید ممنونم

سلام
ممنونم که تشریف آوردید و آدرس شما را گذاشتم و به شما سر می زنم

محمد ح چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 18:24 http://dustevatan.blogfa.com

سلام
دروغ چرا؟!؛ من از این شخصیتهایی که نام بردید اطلاعی ندارم اما وقتی به این فکر می کنم که از دیگران بیشتر می فهمم مغرور میشم؛ وقتی وقتی می بینم خیلی چیزها رو نمی دونم (مثل همین گفته های شما) پیش خودم خجول می شم و وقتی می شنوم زمین به این بزرگی در برابر کل دنیا به قدر ارزنی هم نیست؛ گیج می شم که:
بابا جون اینجا (کل دنیا یا اصلا زندگی) که ما (آدما) پا گذاشتیم کدوم جهنم دره ایه دیگه؟؟؟

سلام محمد آقا
خب این طبیعیه و ما قرار نیست همه چیز را بدانیم. خدا گفته است:
و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا
خدا مقدار کمی از علم را عطا کرده
و این بزرگترین داشته ی شماست که می گویی نمی دانم. بعضی عارشان می شود از گفتن این جمله!! و حتا خود را علامه هم می دانند
بعد هم من سنم نزدیک پنجاه سال هست و شما بسیار جوانی. وقت و فرصت زیادی برای آموختن و دانستن خواهی داشت . نباید از خودمان انتظار بیش از حد داشته باشیم. من انتهای همین پست قبلی برای همین بود که نوشتم:
بزرگترین دستاورد وبلاگ برای من این بوده که هر چه بیشتر خواندم، بیشتر دانستم که کمتر می دانم! و در واقع به جهل و نادانی خودم اعتراف کردم
حقیقتا که ما در مقابل عظمت هستی بسیار بسیار حقیریم!

صبا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 16:23 http://children-of-war.blogfa.com

سلام
بله
یعنی اگر ما می توانستیم این همتی که در یافتن سوالات عجیب و غریبمان داریم در درس هایمان پیاده می کردیم تا الآن دکترای معماری مان را دریافت کرده بودیم
نمی دانم این چه سری است که ما موقع امتحانات که می شود درس نخوان می شویمیعنی به قول شما به دنبال حل تمام مشکلات بشری هستیم الا این مقوله امتحانات
از فیلم های نامبرده ما متاسفانه چون زیاد اهل فیلم نیستیم فقط همان هورتون را دیده ایماما فرمایشاتتان کاملا مورد تایید است
به قول وصال: لکه آبی شناور در تاریکی(یا یک چیزی مثل آن)
فیلم لکه آبی ناسا با وجود کوتاهی عظمت جهان هستی را آنچنان به رخ کشید که برای چند لحظه احساس کردم نیستم

سلام
این بیماری اپیدمی است و خطرناک. باید مواظب بود
اتفاقا دیروز بمناسبتی برای یکی از دوستان نوشتم:
من هم زمان جنگ درست شب امتحانات کتاب های شهید مطهری و شهید دستغیب توی دستانم بود و می خواندم و شب و روز فکرم جبهه بود و هر چه پدر و مادرم نصیحتم کردند به گوشم نرفت و اخرش هم بعضی از امتحانات نهایی سال چهارم را نداده، رفتم ثبت نام کردم تا برم جبهه! آن سال برای اولین بار تجدید شدم و شهریور هم امتحان ندادم تا رد شدم!!
..
خلاصه اینکه خیلی مراقب باشید
کاش آدرس این فیلم کوتاه ناسا را می گذاشتید البته اگر حاضر و آمده است والا اگر قرار هست بگردید و به فکر بشریت باشید و از امتحان بیفتید نخواستم بخدا

مهدی نادری نژاد چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 15:08 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
الهام گیری جالب و قابل تاملی بود.

سلام
ممنون
هر ورقی دفتریست معرفت کردگار

مریم چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 11:40

سلام
اما من می دونم برج عاج نشینان مردم رو از اون بالا چطور می بینند : به شکل رمه !
و در عین حال برای برج عاج نشینان :
ایران= تهران !
برای همین حواسشون هست که مبادا ملت نجیب تهران یک روزی خدای نکرده نانجیب بشن !
آقای ستاریان عزیز با شرمندگی تمام اعلام می کنم که من هیچ کدوم از این فیلمهایی رو که اسم بردید ندیدم
ببم جان درسته که من هنرمند نیستم ولی هنرشناس هستم برای همین فهمیدم که برای نوشتن این پست زیبا چقدر زحمت کشیدید .
یک چیز دیگه رو هم فهمیدم :شما اهل دیدن فیلم و کارتونید
لطف کنید هر وقت تونستید چند تا از فیلمهای خوبی رو که دیدید بهمون معرفی کنید . ممنون

سلام
بیخود نبود که حضرت علی می گفت حکومت برای من از آب بینی عطسه ی بز ارزشش کمتر است مگر حقی را اقامه کنم و داد مظلومی بگیرم.
چقدر فاصله است بین علی و برج عاج نشینان!
من شاید بیش از ده هزار فیلم دیدم و یکی از علاقه مندی های خودم را توی پروفایلم فیلم اعلام کردم و ببم جان ها شما هم فیلم ببینید. به خصوص این فیلمها را حتما ببینید. فیلم هم جزیی از زندگی امروز ماست که نمی شود و نباید نادیده اش گرفت
راستش برای من، از تصمیم برای نوشتن یک مطلب تا منتشر کردنش شاید یکساعت کمتر و یا بیشتر نشود و بیشتر آن صرف می شود که خب حالا از چی بنویسم!
بعضی از این فیلمها را شاید هفت هشت سال قبل دیدم و گشتم لینکی درباره اش پیدا و نقل کردم
حتما اطاعت امر می کنم و به فراخور زمان و موقعیت از فیلم هم خواهم نوشت

کوثر چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 08:45

سلام عموجان.صبحتون دل انگیز
خب چون رسما کسی اعلام نکرده بازهم من مراتب ط ن ب رو اعلام کرده وبخودم تبریک میگم
من هورتن وخیلی دوست داشتم
ئئئئه چطور شما پیرمردا کارتون ببینین اونوقت من که ۱۴ سالمه وبا مریم جون فقط یه سال تفاوا سنی باهم داریم نبینم؟؟
کاش از کنار بدیهای دیگران هم به همین سرعت میگذشتیم....
اونجا که پای انسانیت در میونه سرعت نور داریم واونجایی که پای زندگیمون وسطه فقط در جا میزنیم

سلام
ای بابا! بنده ی خدا آقای شنگ نصفه شب از خواب شیرینش زده و آمده برای کسب مدال و موفق هم شده حالا بدمش به شما؟ عمرا!! پارتی بازی نداریم
بله واقعا قشنگه
اصلا کی گفته کارتون مال بچه هاست کارتون مال ما پیرمرداست
و ایکاش هایی که در حسرت گم شد

نکته دان چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 08:30 http://noktedan.blogfa.com/

درد ما که دردمان می آورد درد دین بود
آن را هم از اکثرمان گرفتند و اکنون بنام دین در حال تاخت و تاز اند و تیشه به ریشه ایران و اسلام ناب محمدی میزنند و کسی هم صدایش در نمی آید
علتش همین است برادر
غیرت دینی مان را سست کرده اند ..

چند روز قبل سه عکس دیدم از یک زن کاملا برهنه در خیابانهای اصفهان! او را با شیشه از خود بیخود کرده و... در خیابان رهایش کرده بودند.
نوشته بود ده دقیقه داشته توی خیابان راه می رفته تا اینکه یک خانم چادری او را با چادرش پوشانده. باز گلی به جمال این چادری!
غیرت دینی از این سست تر؟
بقیه اگر دین نداشتند انسان هم نبودند؟!
تیشه به ریشه ی همه چیزمان زدند و هیچی برایمان نماند. نه دین و نه انسانیت

محمد مهدی چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 08:22 http://1sobhe14.persianblog.ir/

قرار شد من و شما دیگه این ط ن ب و رقابت برا کسب مدال و.... بگذاریم کنار.باشه برا دیگران و از بالا همون برج عاج فقط تماشاشون کنیم.
بهتر نیست؟

خب بیخودی که شریک نشدیم! توی سود و ضررش شریکیم کلی مدال بردیم و توی اوج قهرمانی هم گذاشتیمش کنار
یعنی فقط بشیم تماشاچی؟

محمد مهدی چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 08:20 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
دروغ چرا تا قبر آ آ آ
خقیقتش اینه که من هیییییییییچ اطلاعات سینمایی اونم از نوع خارجیش ندارم. الانم برام اضافه نشد. چون خیلی هم علاقه ندارم. و چیزی هم نمیفهمم.
اما خوب اون برج عاج نشینا هرگز به زیر دستان و پایین نشینان نگاه درست و عمیقی ندارند. چه در طیقات یک برج مسکونی باشند چه نوک هرم قدرت! شاید اولی کم و بیش نیم نگاهی بیندازد اما دومی از محالات است.

سلام
اما بد نیست، بلکه خیلی هم خوبه که گاهی فیلم ببینی. راستش من از فیلم چیزهایی یاد گرفتم که توی هیچ کتابی نمی شود پیدا کرد

الهه چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 08:13

زیبا بود

ممنون

شنگین کلک چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 01:43 http://shang.blogsky.com

نه . واقعاً انگار که من اول شدم
ای ول ! برخود لازم و واجب می دانم
کسب این رتبه را به خود تبرک بگویم

بله مبارکههههه
و انجام این فریضه بر من واجبتر و لازمتر که خواب خوش بر خود حرام کردید تا چرک نویسهای مرا بخوانید.

شنگین کلک چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 01:05 http://shang.blogsky.com

درود
و ممنون از این پست آموزنده تان . کلی اطلاعات سینمایی مان زیاد شد
و همین طور در مورد خودمان (نوترینوها)
حالا این برج عاج طبقه دوم شما view اش خوب هست ؟
از اون بالاها کوچه باغی ما پیداست ؟
اصلاً ما را می بینی یا میکروسکوپی هستیم ؟
شاید عبور سریع ما از همه چیز ریشه در بی تعلقی دارد
شاید به هرچه دل بستیم مایه دلگیریمان شد و حال خلوت
تنهایی را ترجیح میدهیم .

سلام
راستش چون قدم به روی چشمم گذاشتی. قدرت بینایی ام بکلی از دست رفت داداش
پس خوشا بحال آن چاهی که شنونده ی آه های برخواسته از تنهایی شنگ است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد