ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بسم الله الرحمن الرحیم
ای همه گل های از سرما کبودفریدون مشیری
پ ن ۱۴/ ۹ :
تیتر را از اندوه فقر به اندوه فقر (تبعیضی وارونه!) عوض کردم.
این بد نیست اما آیا چراغی که به خانه رواست به هرات افغانستان واجب است؟!
پادشاهی که نداند مردمش چگونه شب به صبح رسانده اند چه فرق می کند به شراب نشسته باشد یا به نماز ایستاده
بله نادان را از هر سو بنویسند، نادان است!
سلام
یاد جمله ای افتادم از شکسپیر که بی مناسبت نیست با تصویری که زده اید:
"چون فقر از در وارد شود،عشق از پنجره فرار خواهد کرد"
سلام
این گفته ی شکسپیر چقدر شبیه این حدیث است که "کَادَ الْفَقْرُ یَکُونُ کُفْراً"
سلام آقا مرتضی
ممنون از لطفت برادر
خدا همه رفتگان را قرین رحمت کند و ما را ببخشاید
با آرزوی سلامتی برای شما
با داشتههای مثبت و نداشتههای منفی باید شاد بود
سلام
آقا مهرداد مرا یاد برادرم مرتضی انداختی. روحش شاد.
آمین و ممنونم و امیدوارم همیشه شاد باشی
سلام.
من پنج شنبه شب (الان سه شنبه است) وقتی برمی گشتم خانه، رفتم بنزین بزنم موتورم را. یک پسر نوجوا در پمپ بنزین بود. آدامس و چیز میز می فروخت. سه تا آدامس گرفتم، 2000 تومان. پنج هزاری دادم. می گشت در جیبهایش بقیه اش را بدهد. گفتم بقیه اش برای خودت.
دو شب بعدش پدرم تلفن کرد گفت وامم درآمده. یک و نیم میلیون وامم درآمده بود.
نتیجه:
در پمپ بزنینها و جاهای مختلف، از کودکان و نوجوانها و جوانها و میانسالها و پیرها خرید کنید
سلام
من چند روز قبل شنیدم یا خواندم:
هر گاه تهیدست شدید با صدقه دادن با خدا تجارت کنید
در جدیث دیگری هم هست: در معامله و تجارت با خدا ؛ فروشنده انسان مؤمن وخریدار خدا است.
اما زنی در این سن و سال چرا باید کارش به اینجا برسد؟!
سلام.
دستها را باز در شبهای سرد
ها کنید ای کودکان دوره گرد
مژدگانی ای خیابان خوابها
می رسد ته مانده بشقابها.
ملت ایران در هیچ روزگاری از سوی هیچ حاکمیتی، حتی تاتار و مغول این مقدار خوار و خفیف و سرافکنده نشده بوده است... لعنت الله قوم الظالمین.
سلام
امام در نجف که بودند یکى از ایرانیان ماشینى را از آلمان خاص ایشان خریده بود که آقا با آن به حرم مشرف شوند و یا در ایام زیارتى به کربلا بروند. آقا میفرمودند: «من ماشین نمیخواهم.» وقتى او اصرار میکرد که من این ماشین را به اسم شما و براى شما از آلمان آورده ام ولى امام به او فرمودند: «اگر مال من است من آن رامیفروشم و پولش را به طلبه ها میدهم» او هم میگفت که نه شرط ما این است که شما این را نفروشید.ما به او گفتیم آقا میفروشد به هر حال امام آن را نپذیرفتند.
(حجة الاسلام و المسلمین فرقانى یاور و همراه امام در سال های اقامت در نجف اشرف)
الان می روند و بطوریکه خواندم ۲۰۶ دستگاه پورشه را وارد ایران می کنند! آن هم در این تحریمها و در این وضعیت بد اقتصادی مردم
امام می گفت:
این مستمندها، فقیرها، عیال خدا هستند، اداره باید اینها بشوند. فقرا را خدای تبارک و تعالی امر کرده است که ادارهشان باید بکنیم. یک دسته غنی بنشینند کنار، و اینها بیچارهها به فقر بگذرانند. من پیشتر به این کارخانه دارها و این متمکنین، که گاهی میآمدند اینجا - و بعضیشان هم میخواستند من را اغفال بکنند! - به آنها گفتم آقا این نمیشود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند مُرفَّه و هرچه بخواهند هرزگی بکنند، یک دسته هم این زاغه نشینهای تهرانی، که همهتان میبینید و در شهرهای خودتان هم هست امثالش. این نمیشود. این عملی نیست. من اخطار کردم، این یک خطری برای مردم هست.
اگر خدای نخواسته جمهوری اسلامی نتواند جبران کند این مسائل اقتصادی را، که اول مرتبه زندگی مردم است، و مردم مأیوس بشوند از جمهوری اسلامی و مأیوس بشوند از اینکه اسلام هم برای آنها بتواند در اینجا کاری انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه شما و نه هیچ کس، نه روحانیت و نه اسلام، نمیتواند جلویش را بگیرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل میشد، ماها میتوانستیم با نصیحت، با موعظه، با امر، مهارش کنیم. اما انفجار اگر در متن اسلام حاصل بشود، مردم با یأس از جمهوری اسلامی منفجر بشوند، دیگر قابل مهار نیست...
صحیفه امام خمینی/ جلد ۱۰/ صفحه ۳۳۴ و ۳۳۵