علی (ع) اسوه عدالت - عدالت اجتماعی و آزادی

بسم الله الرحمن الرحیم

این شبها وارد در شبهای قدر شده ایم و شب گذشته، شب ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام به هنگام اقامه نماز بود که به همین ضربت نیز به شهادت رسید شهادت او را پیشاپیش به همه رهروانش تسلیت می گویم. امامی که عدالت را در جامعه فارغ از قرابتهای سببی و نسبی و بدون نگاه به رنگ پوست آدمها و برای همه یکسان جاری می ساخت بی آنکه حتا نگاهش به دین آنها باشد.گفتن از علی علیه السلام بی گفتن از عدالت ممکن نیست به همین جهت از عدالت می نویسیم و از آن امام می گوییم .از کسی که وقتی یارانش مشاهده کردند که معاویه با بذل و بخشش های خود چشم مردم دنیا طلب را پر کرده و آنان را به خود جلب نموده است به آن حضرت پیشنهاد کردند تا در سیاست خود تجدید نظر کرده و با تطمیع ذی نفوذها پایه های حکومت خود را مستحکم تر نماید ، می فرماید : « از من می خواهید که با ستم پیروزی به دست آورم؟ بخدا سوگند چنین نخواهم کرد تا شب و روز هست و تا جهان باقی است و تا ستارگان بدنبال هم روانند ، هر گاه این اموال ، اموال شخصی من بود، بین آنها به تساوی تقسیم می کردم تا چه رسد به اینکه این اموال ، اموال خودشان است.»

بله نوع رفتار حضرت علی علیه السلام با برادرش، عقیل نابینا که فرزندان کوچک و ژنده پوش خود را با خود همراه ساخت تا شاید بتواند از نسبت برادری خود استفاده کرده و با نشان دادن فقر خانواده اش دل امام را نرم کرده، و بهره و ثمره ی بیشتری از بیت المال را نصیب خود کند ، را چگونه می توان با رفتار دولتمردانی که اقوام و بستگان و دوستان خود را به اریکه ی قدرت می رسانند ، مقایسه کرد؟ و یا رفتار او با مخالفینش را با رفتار حاکمان دیگر چگونه می توان سنجید؟ حاکمانی که همه نوع اتهامی را به مخالفین خود می زنند بی آنکه امکان دفاع را در اختیار ایشان بگذارند!

اما یک سوال بسیار مهم است و آن اینکه اگر عدالت خواست ابنای بشر است پس چه عواملی مانع از استقرارعدالت بوده و هست؟ استقرار عدالت را همواره دو خطرعمده تهدید مى‏کند. از آن دو مى‏توان به عنوان حب و بغض‏ها نام برد. حب و گرایشات باعث مى‏شود که فرد از محور حق خارج شود. علاقه سبب مى‏شود انسان در داورى‏یا تسهیم سهام یا شهادت و یا هر شاخص دیگر در اثر گرایش و محبت به فرزند یا پدر و مادر یا برادر و نیز دوستان و آشنایان یا هواداران حزب و گروه از محور عدل بیرون رود. و نیز دشمنى و بیزارى باعث مى‏شود که انسان در مورد طرف مقابل به ناحق شهادت یا داورى یا توصیف نماید و عدل را در شاخص‏هاى یاد شده زیر پا نهد. قرآن نسبت به هر دو خطر هشدار مى‏دهد که نه محبت و گرایش به نزدیکان شما را از مسیر عدالت خارج کند، و نه عداوت و دشمنى نسبت به فرد باعث شود که از شاخص‏هاى عدالت عدول کنید. قران فرموده است :« یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین الله شهداء بالقسط و لا یجرمنکم شنئان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى ای کسانى که به خدا ایمان آوردید باید نسبت به خدا پایدار باشید و شما باید گواهان بر پایى عدل نسبت به دیگران بوده و هرگز دشمنى با قومى موجب نشود که عدالت را نادیده بگیرید . همواره عدالت را که به تقوى نزدیک‏تر است رعایت کنید» و على(ع) در تمام شاخص‏ها در مسیر عدالت قرار دارد. در داورى، در شهادت، در توزیع امکانات عمومى، در مدیریت‏ها و... در هیچ موردى از محور عدالت خارج نمى‏شود. به خصوص در حکومت دارى، شاخص عدالت است.

او اسوه است و به ما می آموزد که آن چه براى رهبران دینى، ارزش اجتماعى است ،حفظ معیارهاست نه به دست آوردن حکومت دارى یا حراست از حکومت. نباید هیچگاه ارزشى را زیر پا نهاد تا یک ساعت بیشتر حکومت‏دارى کرد و اصولا حکومت دارى براى استقرار ارزشهاست و الا سیاسیت مدارى خود ارزش به حساب نمى‏آید. دو خطر اصلى که استقرار عدالت را تهدید مى‏کند هیچ کدام در مورد على (ع) زمینه ندارند. زیرا نه محبت به اقربا و دوستان سبب عدول وى از عدالت مى‏شود نه دشمنى وى نسبت به دشمنان خدا، وى را وادار مى‏کند که حقوق انسانى آنان را نادیده گرفته در حق آنان ستم روا دارد.

از امام باقر (ع) می پرسند: حق حاکم بر مردم چیست؟ می فرماید : گوش به فرمان او داشته و مطیع اوامر او باشند. سوال کننده می پرسد : حق مردم بر حاکم کدامست؟ می فرماید تقسیم بیت المال بطور مساوی بین همه و اجرای عدالت در بین آنها. 

تبیین عدالت اجتماعی و شیوه های عینی وعملی آن منوط به اصلاح ساختار قدرت در جامعه است.  بدون شک افرادی که در اجتماع قدرت های بدون حد و مرزی دارند در زمانی نه چندان طولانی زمینه فساد اجتماعی را فراهم می سازند. اگر در جامعه شبکه روابط اجتماعی به طور عادلانه شکل گیرد و بر اساس آن خیرات و مواهب اجتماعی توزیع گردد شاهد تحقق عدالت اجتماعی خواهیم بود.

امام خمینی می گفت: « پیامبر اسلام تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی»

و در مورد عدالت اجتماعی شهید مطهری در مبانی اقتصاد اسلامی می گوید :« عدالت اجتماعی عبارت است از ایجاد شرایط برای همه به طور یکسان و رفع موانع برای همه به طور یکسان.»

آیت الله منتظری نیز در کتاب حکومت دینی و حقوق انسان سه شرط را برای دینی نامیدن یک حکومت نام می برد و در آن از عدالت و عدالت اجتماعی نام می برد:

« وظیفه نظام سیاسی دینی این است که در شکل کلان ،به گونه ای عمل کند که زمینه شکوفا شدن استعداد عقلانی جامعه فراهم شود. و این مهم انجام نمی گیرد مگر این که به فکر از بین بردن فقر ، فاصله ی طبقاتی ، ایجاد امنیت و برقراری عدالت باشد و آزادی اندیشه ، امکان تبادل افکار و توانمند کردن ذهنیت جامعه و مصونیت سازی آنان را در برابر گرایش های گوناگون تضمین کند.

ویژگی دوم پاسداری از اخلاق و ارزشهای انسانی است. هر چند ممکن است حکومتهای عرفی غیر دینی نیز در برخی موارد به اخلاق اهمیت دهند و خود را برای راستی ، امانتداری ، صداقت و برخی اخلاقیات جنبی ملزم سازند؛ اما قطع نظر از اینکه مبانی اخلاق در مکاتب مختلف متفاوت است و همانگونه که در فلسفه ی اخلاف مطرح گردیده اخلاقیات با دیدگاه دینی استوارتر و دقیقترند، در حکومت دینی این مسئولیت شناسی نیز جلوه بارزتری دارد انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق .آموزه های دینی در زمینه پیاده کردن ارزش های اخلاقی حتا می تواند در کنار برنامه های اقتصادی ، اجتماعی و تامینی تحقق پذیر باشد و این اخلاقیات نیز زمینه خویشتن داری جامعه نسبت به جرم می باشد. بدون شک افراد فقیر ، مضطرب و درگیر با مشکلات روحی و روانی ، اگر دارای نوعی معنویت و آراستگی به اخلاق باشند، از گرایش به فساد و جرم و ناشکیبایی خودداری می کنند.

معیار دیگر دینی بودن یک نظام سیاسی این است که احکام فرعی و عملی دین که بخش سوم از مجموعه دین است در سه مرحله قانون گذاری ، اجرا و قضاوت ، محور و مدنظر باشد. البته این سه ویژگی که از وظایف اساسی یک نظام سیاسی دینی است بر اساس میثاق مردم با حاکمیت دینی ، معقول و مشروع و عملی است.»

و افلاطون نیز گفته است که : « کاملترین نوع بی عدالتی آن است که عادل به نظر برسیم در حالی که عادل نیستیم.»

و کانت گفته است « اگر عدالت نابود شود ، دیگر زندگی انسان روی زمین به رنج و زحمتش نخواهد ارزید.»

مردم از ارکان اساسی هر حکومتی بشمار می روند ، بویژه که حکومتی با خواست و حمایت آنان روی کار آمده باشد .و دوام و بقاء هر حکومتی بستگی تام به اراده و همکاری و حمایت مردم دارد واین نقش در اسلام به توجه به دیدی است که نسبت به انسانها داشته و آنها را امانت دار و جانشین و حامل روح الهی می شمرد و همگی را « عیال الله » می داند. رضایت آنها رضایت خدا و ظلم و تعدی بحقوق آنان را غیر قابل اغماض می شمرد و خدمت به مردم را وظیفه حاکمان و مشورت و نظر خواهی و شریک قرار دادن آنان را تکلیف حکومتگران قلمداد می کند و مشروعیت کار آنان را انتخاب و قبول مردم معرفی میکند. بنابراین حاکم اسلامی نمی تواند از نقش مردم در اداره جامعه غفلت بورزد

پس هر حکومتی از آنجا که سعی در پایداری و استحکام و دوام خود داشته و شدیدا خواهان آن است که سالیان دراز بر مسند حکومت قدرتمندانه حکم براند . اگر این قدرت و صلابت ،همراه با حمایت و رضایت توده ی مردم نباشد ، پایدار نخواهد بود. بدون تردید یکی از راههای به چنگ آوردن چنین حکومتی اجرای عدالت در تمام شئون جامعه است و گر نه هر حکومتی که پایه های آن بر ظلم و بی عدالتی بنا نهاده شود ، استثمار و بهره کشی و ظلم اقتصادی رواج پیدا کند، حقوق مردم پایمال گشته ، بجای امنیت های سیاسی ، شغلی ، جانی و ... ، ناامنی حاکم گردد. مردم بجای حمایت از آن حکومت دست به شورش برداشته و یا با بی تفاوتی خود زمینه ی سقوط او را فراهم می کنند . چرا که « الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» حکومت با کفر امکان تداوم دارد ولی با ظلم دوام نخواهد آورد پس پایداری هر حکومتی به عدل است. مولا علی علیه السلام فرمود « دادگر باش قدرتت پایدار می ماند» . زیرا « هیچ چیز همانند عدل باعث استحکام دولتها نشده»و ثبات آن را تضمین نمی کند.

به همین دلیل حکومت باید امور مالی و اقتصادی مردم را بگونه ای سامان دهد که با بالا بردن تولید و سر و سامان بخشیدن به توزیع و عادلانه نمودن آن و در نتیجه دریافت مالیات به نسبت بهره مندی و بهره وری از امکانات عمومی ، عدالت اقتصادی حاکم گردد  ایجاد فضای امن و خاطر آسوده و زندگی بدون اضطراب برای همه مردم وظیفه حکومت است و همچنین حکومت موظف است وضع معیشتی مردم را قابل قبول کند و به توسعه و ترقی و عمران و آبادی بپردازد.

شاید گفتن این نیز ضروری باشد که در ارزش و اهمیت عدالت می توان گفت که حتا عدالت برای گسترش آزادی نیز امری لازم است بطوری که اگر مسئله اصلی جامعه را در آزادی سیاسی می‌جوییم باید نخست عدالت اجتماعی را پدید آوریم، و تعادل و توازن اقتصادی برقرار سازیم زیرا اگر عدالت باشد و اگر هر کس بدون مزاحمت طبقات قدرتمند به حق خود برسد و انسانها در جایگاه مناسب خویش قرار گیرند و تبعیضها و تفاوتهای ویرانگر و فاصله‌های طبقاتیِ کشنده از میان برود، آنگاه آزادی مفهوم می‌یابد. اگرعدالت اجتماعی نباشد، آزادی به‌صورت ابزاری در دست قدرت طلبان و زورمندان و سلطه‌ گران قرار می‌گیرد، و با شیوه‌های تبلیغی، و نفوذ در مراکز فکری و فرهنگی و منابع اطلاع‌رسانی، رأی و اندیشه مردمان را نیز می‌خرند، و توده‌های مردم را که از شدت گرفتاری، فرصت اندیشیدن ندارند؛ را به آن سمتی که خود می‌خواهند، سوق می‌دهند. و بدینگونه، آزادی اندیشه و انتخاب و عمل مردمان را از دستشان می ربایند.  

از مقاله ی على(ع) و استقرار عدالت و همچنین مقاله : امام علی (ع)، عدل و تعادل که هر دو مقاله ای خواندنی هستند علاوه بر کتاب مبانی سیاست در اسلام و منابع یاد شده در متن ،بهره برده ام و خواندن هر دو را توصیه می کنم. 

جناب قاسم فام با نقل مطلبی از آقای ملکیان تحت عنوان نظری کلی به عدالت، معانی و مسائل آن در بحث عدالت مشارکت کرده است ضمن تشکر از ایشان دوستان را به خواندن مقاله دعوت می کنم.

نظرات 10 + ارسال نظر
سیدعباس سیدمحمدی پنج‌شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 01:53 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
گفته اید (یا نقل کرده اید):

«بدون تردید یکی از راههای به چنگ آوردن چنین حکومتی اجرای عدالت در تمام شئون جامعه است»

به نظر من اجرای عدالت، توسط سیستم حکومتی ای که از طریق غیر عادلانه برقرار شده، انتظاری نامعقول است. حکومتی که می گوید، فاش هم می گوید، که حکومت فقط حق فقیه است، این حکومت چه جوری قرار است عدالت را در تمام شئونش اجرا کند؟

***

گفته اید:

«کاش می شد بگذارم اینجا تا ببینید این بنده ی خدا طالقانی هم چقدر به گروههایی که از آزادی مطلق ابتدای انقلاب سواستفاده می کرده اند توپیده است و هشدار داده که نحوه ی غلط اعمال شما باعث انسداد و استبداد خواهد شد.
به هرحال نگذاشتند و نشد!»


آزادی اوائل انقلاب، بالاخره به اسامی و بهانه های مختلف، توسط آقای خمینی متوقف می شد. آقای خمینی رحمت الله علیه اگر قرار بود روزنامه ها آزادانه سخن بگویند، و بگویند دادگاه انقلاب پس از استقرار قانون اساسی چه وجهی دارد، و شورای انقلاب فرهنگی پس از استقرار قانون اساسی چه وجهی دارد، و روزنامه ها مانند هموطنان گرامی ما نباشند که آقای خمینی بگوید «بسم الله الرحمان الرحیم» گریه سر بدهند، بلکه
رکن چهارم دموکراسی
باشند و ناظر بر قوای مملکت و ناظر بر رئیس مملکت باشند، آقای خمینی رحمت الله علیه نمی توانست آن طور که میل داشت حکومت کند.

مطبوعات، رکن چهارم دموکراسی هستند (اگر دموکراسی ای وجود داشته باشد البته). شما خیال می کنید آقای خمینی باید ناظر مطبوعات می بود و آزادی مطلق (تعبیر شما) مطبوعات را ایشان با

«چوبه های دار در میدانهای بزرگ»
(فرمایش آقای خمینی)

کنترل می کرد، اما یک مسئله هست، که:
مطبوعات باید ناظر بر آقای خمینی می بودند.

شاه هم وقتی پس از 1327 و 1332 روزنامه ها را بست و احزاب را تعطیل کرد، از این حرفها که شما می زنی، میزد.

سلام

گفته اید:
به نظر من اجرای عدالت، توسط سیستم حکومتی ای که از طریق غیر عادلانه برقرار شده، انتظاری نامعقول است.

اولا من از شما و همه دوستان خواستم تعریفی از عدالت و آزادی ارائه کنید تا از این گونه کلی گویی ها و حکم صادر کردنها رهایی یابیم و فعلا که شما تعریفی ارائه نکرده چنین حکمی هم که مبنایش معلوم نیست صادر می کنی!

حکومت بعد از انقلاب بر مبنای رای مردم برقرار شد و اگر این بی عدالتی است پس مجددا لازم است از شما بخواهم عدالت را معنا کنی.

نوشته اید:
آزادی اوائل انقلاب، بالاخره به اسامی و بهانه های مختلف، توسط آقای خمینی متوقف می شد

عرض کنم که نخیر متوقف نمی شد اگر متوقف شده بود که مطهری در 12 اردیبهشت 1358 یعنی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اکثریت مطلق ملت ،ترور نمی شد!

نوشته ای:
«چوبه های دار در میدانهای بزرگ»
(فرمایش آقای خمینی)

لطفا تاریخ و قسمتی از فرمایش امام را همینجا بگذار

اصلا من اینجا از امام نگفته ام از طالقانی گفته ام
من اینجا از یک انقلاب می گویم و از یک انقلاب دفاع می کنم و از حق اکثریتی که به دست یک مشت اقلیت پایمال می شد . اما شما از کی و یا از چی دفاع می کنی؟

تا یکسال پس از پیروزی انقلاب ، این انقلاب که مردمی ترین انقلاب تاریخ لقب گرفته است مورد هجوم و ترور و کشت و کشتار سالارجاف ها و تیمسار زاهدی ها و ساواکیها و باقیمانده های رژیم قبل و گروهها و گروهکهای وابسته به خارج مثل خلق عرب در خوزستان که توسط صدام حمایت و تجهیز میشد و نارنجک به جمع نمازگزاران مسجد می انداختند و از ملت می کشتندو ...و همگی اعوان و انصار توطئه کنندگان خارجی و یا ایادی داخلی آنها بودند.اخبار آن دوره را در روزنامه ها ببینید در شهرستانهای کوچک ملت با چماق چماقداران رژیک گذشته هر روز سر و کله شان می شکست!

تا یکسال آزادی مطلق داشتند هر چه می خواستند می نوشتند.عملیات می کردند و از ملت و انقلابیون می کشتند و آزادانه نشریه چاپ می کردند و عملیات پیروزمند خود را در آن شرح می دادند!

تا یک سال بعد از پیروزی انقلاب اعتصاب راه می انداختند به مراجع فحش و ناسزا می دادند و علنا مقابل انقلاب ملت موضع می گرفتند. در کدام انقلاب فرصت یکساله به ضد انقلاب داده می شود و بعد که کثیری از ملت و مسئولین را کشتند تازه بگویند اشتباه کردیم که چوبه های دار را از اول راه نیانداختیم.

اشتباه نکردیم؟

آیا کشته شدن امثال شهید قرنی و شهید مطهری و شهید بهشتی و شهید اشرفی اصفهانی شهید صدوقی شهید مدنی شهید قاضی طباطبایی چهار شهید محراب بس نبود و آیا آزاد گذاشتن کسانیکه باعث و بانی و مسبب کشته شدن دسته جمعی مسئولین منتخب ملت از وزرا و نمایندگان و مسئولین عالی قضایی گرفته تا کشتن رجایی رئیس جمهور منتخب ملت و نخست وزیر ... و کشته شدن هفده هزار نفر از مردم طی ترورها اشتباه نبود؟

امام به عنوان رهبر انقلاب اصلا نباید می گفت اشتباه کردیم؟!
باید می گذاشت همه کشته شوند؟
واقعا شما از کی دفاع می کنی؟

رکن چهارم ؟
دموکراسی؟
بمبگذاری و ترور یعنی رکن چهارم یعنی دموکراسی ؟
یعنی آزادی؟
وقتی می گویم مقصود خود و معنایی که از ازادی دارید را بنویسید برای همین است. این که شما می پنداری اسمش آزادی نیست!

بگذارید از طالقانی بنویسم و از پیامش برای شهید مطهری:

....بدانید که ترور ، ترور می اورد و وحشت و آشفتگی می افزاید در چنین اجتماع وحشت و ترور و آشفتگی ، استبداد و طغیان سر درمی اورد و سپس وابستگی و پیوستگی به قدرتهای جهانخوار و بردگی چنانچه بارها در تاریخ ایران و جهان دیده ایم ....
بر شما پاسداران واجب است با کمال قدرت و همبستگی از هرگونه هرج و مرج و انارشیست و تروریست جلو گیری کنید که دیگر تکرار نشود دیدیم که چند روز پیش سرباز وارسته و از طاغوت بریده ( قرنی) و به خدا و خلق پیوسته را در برابر چشمان خانواده از پای دراوردند....

از مرحوم منتظری بخوانید:

.....دیروز شهید مرحوم سرلشگر محمد قرنی و امروز شهید بزرگوار جضرت ایت الله مطهری ، آیا فردا عوامل مزدور خارجی و توطئه گر چه کسانی را به شهادت خواهند رسانید؟ راستی چه کسانی مسئول این خیانتها و توطئه ها هستند. ایا گروههای قارچ گونه ای که هرروز چون عروسکهای خیمه شب بازی بر صحنه ایران ظاهر می شوند مسئولند یا دستهای مرموز دیگری در کار است که مجری سیاستهای استعماری غرب و شرق است...

از بازرگان بخوانید:

انقلاب عظیم بی نظیری که ملت ایران در تاریخ 2500 ساله خود انجام داده است قهرا نمی توانست و نمی تواند از حکم ازلی لن تنالوا البر حتا تنفقوا مما تحبون تبعیت ننماید. مطهری یکی دیگر از عزیزانی بود که ملت برای نیل به پیروزی نهایی انفاق داد و...

جرم شهید مطهری چه بود که باید کشته می شد؟
نوشتن یک مقاله!
بله نوشتن یک مقاله را با گلوله پاسخ دادند.
این یعنی رکن چهارم دموکراسی؟
این یعنی آزادی؟
این یعنی عدالت؟

می نویسی :
شاه هم وقتی پس از 1327 و 1332 روزنامه ها را بست و احزاب را تعطیل کرد، از این حرفها که شما می زنی، میزد.

پس شاه روزنامه ها را بست؟! و احزاب را تعطیل کرد؟!

بله وقتی معیار در میان نباشد شاه که سد کننده ی آزادی بود را می شود هم ردیف انقلابیونی دانست که در پاسداشت انقلاب و در مقابل عوامل خارجی کشته می شدند تا آزادی بماند تا در نشریاتشان با افتخار از کشتن اینها بنویسند!

قبلا از جان لاک نقل کرده ام که حتا حق اظهار نظر در مورد قانون اساسی را نمی داد و هر گونه اظهار نظری در مورد قانون را که نوشته بود را جرم تعریف کرده بود. اما از او با افتخار نام می برند!
در فرانسه تنها چیزی که سی سال حاکم بود و حکومت کرد گیوتین بود و در ایران کسی که یکسال چشم پوشی و مماشات کرده و از ملتش و رهبرانش کشته اند و قانون و نظام برخاسته از رای مردم را مستقر کرد اینگونه یاد می شود! واقعا باید تاسف خورد

مهدی نادری نژاد چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 18:43 http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
آقای سید محمدی فرمودند:
"با توجه به این که «زیر بار ظلم نرفتن» بستگی به امکانات و شرایط و توانائی ی افراد دارد، بنده تردید دارم اگر بنده ی نوعی به دلیل ناتوانی ام، زیر بار ظلم بروم، این یعنی «من عادل نیستم». حتا نمونه ی حضرت علی را عرض کردم. ظاهراً شکی نیست حضرت علی به دلیل آماده نبودن شرایط اجتماعی و ...، زیر بار ظلم رفت. و خب ما مطلقاً در عدالت علی شک نداریم..."
***************
تعریفی که آقای سید محمدی از ظلم ارائه میدهند اجازه هرگونه تعامل با حکومت را نفی میکند و همیشه مبارزه را در دستور کار قرار میدهد.
بیشک این تعریف از ظلم تبعات دارد و بسیاری از مصلحت اندیشی ها ظلم نامیده میشود. به زیبایی گزینش کردید و فرمودید:
از کسی که وقتی یارانش مشاهده کردند که معاویه با بذل و بخشش های خود چشم مردم دنیا طلب را پر کرده و آنان را به خود جلب نموده است به آن حضرت پیشنهاد کردند تا در سیاست خود تجدید نظر کرده و با تطمیع ذی نفوذها پایه های حکومت خود را مستحکم تر نماید ، می فرماید : « از من می خواهید که با ستم پیروزی به دست آورم؟ بخدا سوگند چنین نخواهم کرد تا شب و روز هست و تا جهان باقی است و تا ستارگان بدنبال هم روانند ، هر گاه این اموال ، اموال شخصی من بود، بین آنها به تساوی تقسیم می کردم تا چه رسد به اینکه این اموال ، اموال خودشان است.»

نِد نیک چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 15:51 http://blue-sky.persianblog.ir

ما هم این ایان بهتون تسلیت میگیم

کوثر چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 15:36

سلام مجدد..
از خواندن این مطلب استفاده کردم...
ممنون.در واقع گویی تکمیل کننده ی مبحث قبلی بود...
کسی در عدالت بپای علی (ع) نمیرسه ونخواهد رسید...
علی تکرار نشدنیست....
اگه بخوام بنویسم شاید ساعتها طول بکشه!حقیقی رو بیان کردین که براش کلی حرف دارم ولی خب....
التماس دعا...

سلام
این دفعه ی دومی است که سربسته از نقل آنچه بر شما رفته فرار می کنید! اگر مراعات مرا می کنید نکنید
امام خمینی:
همه باید نظر خودشان را بدهند و هیچ کدام هم برایشان حتی جایز نیست که یک چیزی را بفهمند و نگویند. باید وقتی می فهمند، اظهار کنند. این موافق هر که باشد، باشد، مخالف هرکه هم باشد، باشد. ( صحیفه امام،ج13،ص102)

محمد مهدی چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 15:13 http://1sobhe14.persianblog.ir/

البته نظرات ایشان که در ادامه مطلب شما امده است نیز نشانگر همان اعتقاد ایشان به عدالت و مبنایی بودن ان در نظام اسلامی است.
خداوند افکار و رفتار امیر مومنان را امیزه زندگی ما ققرار دهد. انشاا..
التماس دعا

البته این نظرانی که من در اینجا نقل کردم مربوط به سالهای اخر عمر آقای منتظری است که در حصر و در طی سوال و جواب گفته شده است.
امروز داشتم دو سخنرانی از اقای طالقانی را که چاپ اوایل انقلاب است می خواندم در باره ی استبداد و ازادی. کاش می شد بگذارم اینجا تا ببینید این بنده ی خدا طالقانی هم چقدر به گروههایی که از آزادی مطلق ابتدای انقلاب سواستفاده می کرده اند توپیده است و هشدار داده که نحوه ی غلط اعمال شما باعث انسداد و استبداد خواهد شد.
به هرحال نگذاشتند و نشد!

خدا همه ی ما رو به انجام وظایفمون کمک کنه

محمد مهدی چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 15:07 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
طاعات و عبادات شما قبول انشاا...
در بین عوام و عموم جمله ای مشهور شده که علی را عدل او کشت. اینکه عدالت و عدالت ورزی او را بر نمی تابیدند. حکوومتش کوناه و جان خویش ۳را زود بر سر اصرار بر عدلش نهاد. به گونه ای در دو پاراگراف اول مطلبتان اصرارث و اهمیت بر عدل و عدالت او را خواندم. هی البداههف به ابتدای خاطرات فقیه عالیقدرث مرحوم منتظری افتادم که در توجیه نامه نگاری و رفتار خود در جمهوری اسلامی می گوید تفاوت من و امام خمینی در اعتقاد ایشان به مصلحت نظام برای حفظ و ادامه ان و عدم اعتقاد من به مصلحت نظام برای بقای ان و اینجانب بقای هر حکومتی را منوط و مشروط به عدالت و رعایت عدالت می دانم.

سلام
طاعات و عبادات شما هم قبول حق
تا جاییکه من بررسی کرده ام در مکاتبات منتظری آنکه جواب می داده سید احمد بوده و نه امام.
و البته این روزها امام را به آن نحوی که دوست داشته اند سانسور کرده اند و این امامی که امروز معرفی می شود با امامی که بود تفاوت بسیاری پیدا کرده است. امام نظام را برای اسلام و مردم پاپرهنه می خواست نه برای خود نظام
امروز در فیسبوک خواندم و شاید برای شما و دوستان دیگر هم خواندنی باشد:
امام همیشه مى گفتند:
«در آنجاهایى که مربوط به مردم است، باید حرف مردم را گوش کرد
و در آنجاهایى که مردم نمى دانند، باید حرف اسلام را گفت».

مواظب باشید برخلاف نظرات مردم و خواسته هاى مردم عمل نکنید.
به نظر بیاورید روزى را که مردم [از شما] برگردند و حرف شما را گوش ندهند.
افکار عمومى را در نظر بگیرید».

آیةاللّه سید عبدالکریم موسوى اردبیلى
پا به پاى آفتاب، گردآورى: امیررضا ستوده، تهران: نشر پنجره، 1380، ج5، ص261
یکى از دوستان گفت: چرا این قُضات دادگسترى را که در میان مردم قضاوت مى کنند، بیرون نمى ریزید؟ اینها که آدم هاى فاسقى هستند و ریش خود را مى تراشند.

امام پرسیدند: «از کجا مى دانید که ریش تراشیدن را حرام مى دانند تا فاسق شوند؟».

گفت: شما فرموده اید که احتیاط واجب، آن است که ریش را نتراشیم.

امام فرمودند: «از کجا فهمیدید که آنها مقلّد من هستند و از دیگرى تقلید نمى کنند؟ مردم را به [خاطر] عدم تقلید از من، متّهم نکنید. من اصول دین نیستم. چه کسى گفته آنها باید از من تقلید کنند؟».

پا به پاى آفتاب، گردآورى: امیررضا ستوده، تهران: نشر پنجره، 1380، ج5، ص261
یادم می آید که در جلسه ای درباره گروهی صحبت شد. ایشان فرمودند: «از این گروه، افرادی که من می شناسم، کاملا مذهبی هستند.» خود بنده به ایشان عرض کردم: آنها شما را قبول ندارند. ایشان بدون کوچکترین تاثری فرمودند: «قبول نداشته باشند. من که جزو اصول دین نیستم که اگر قبول نکنند، بگویم ایمانش ناقص است.»

(پا به پای آفتاب، جلد5، نشر پنجره، چاپ ششم 1387، صفحه260)

جوینده چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 12:17

سلام

طاعاتتون قبول حق ... بنده که دعاگوی شما و دوستان بودم .. امیدوارم شما هم از ما یادی کرده باشید در دعاهاتون

بحث عدالت علوی و شناخت ارزشش یه طرف ... بحث سوء استفاده از این برچسب یه طرف دیگه ...

اینکه بعضی ها خودشونو علی مدار و عدالت محور جا میزنن یه طرف ... اینکه بعضی مردم کورکورانه باور می کنن یه طرف دیگه

ای کاش میشد این حرفها رو جایگرین روضه های بعضی حضرات ولایت مدار کرد ... ای کاش جای هلالی و سیب سرخی ... جای ارضی و حدادیان ... آدمایی بالای منبر میرفتن که این حرفها رو تشریح می کردن برای مردم جای اون (...)

چی بگم واللا ... خدا همه مونو به راه راست هدایت کنه

سلام
ممنون
چون می دانم برای شما جالب است ذیل مطلب شما نقل می کنم که بی ارتباط با بحث ظلم و بی عدالتی هم نیست:

عابدی از قوم بنی اسرائیل کاملا گرم راز وُ نیاز وُ گفتگو با خدا شده بود که دو تا بچه-ی تُخص وُ مردم آزار ، بـِــدو بـِـــدو سر وُ کله-شان پیدا شده وَ زیر درختی ان طرف-تر که جلوی چشم عابد هم بود می-نشینند وُ با ذوق وُ خنده مشغول کارشان میشوند ؛ مشغله-شان این بود که خروس بیچاره-ای را « کــَـت-بسته » بین خودشان گذاشته بودند وَ هر کدام با عجله وُ علاقه ، تـَــک تـَــک ، پَر ِ خروس را می-کندند وَ با جیغهای آن حیوان که دیگر شبیه « قوقولی-قوقو » نبود ، قهقهه-ای میزدند وَ پَر را توی کیسه-ی کهنه-ای ذخیره میکردند! تو گویی که مسابقه-ی « مردم-آزارترین بچه-ی جهان » را نمایش میدادند ... عابد هم چند بار « دُزدکی » بچه-ها را تماشا کرد ، ولی بقول معروف « کـَــک-اش هم نگزید » ؛ انگار نه انگار که دارند حیوان بیچاره-ای را شکنجه میدهند!؟ ...

امام صادق (ع ) فرموده-اند که خداوند شاهد وُ عالم از بی-تفاوتی این پیرمرد عابد ، آنچنان غضبناک میشود وَ قهرش میگیرد که به فرمان او « زمین شکافته میشود وَ آن مَرد ظاهرا عابد را می-بلعد » ...

کوثر چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 07:41

انشالله تا قبل از ظهر برمیگردم برای خوندن مطلبتون
فعلا...
یاحق

خیال نکنید حواسمون نیست ها! قبل از ظهر شده بعدازظهر

کوثر چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 07:36

ووی خدا مرگم بده...شکلکها کامل باز نشد ومن همینجوری از روی حدس وگمان این شکلک چشم پیچ پیچی وگذاشتم
شرمنده قربان!!!
شما لبخند ببینینش

کوثر چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 07:33

سلام وصبح عالی متعالی
طاعات وعباداتتون قبول
توجه مینمویین که....
بنده بازهم

سلام
بله مدالها بازهم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد