عدالت چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

در بررسی نسبت میان آزادی و عدالت ، از لزوم تبیین هر یک از این دو مقوله به عنوان پیش نیاز بحث ،در اثنای گفت و گو سخن به میان آمد. به همین دلیل لازم دانستم، آنچه در ذیل می خوانید را که گزیده هایی از بخش دهم کتاب مبانی سیاست در اسلام تالیف عیسی ولایی تحت عنوان عدالت و جایگاه آن در اسلام است، نقل کنم و در ادامه و در اولین فرصت از " ضرورت تامین عدالت همه جانبه " و " آثار و نتایج آن " نیز از همین کتاب به طور خلاصه ،مطالبی نقل خواهم کرد که به تبیین بیشتر موضوع کمک شایانی خواهد بود. این متن ادامه و در تکمیل بحث قبلی است که گفت و گو در آن همچنان باز هست و اگر هر یک از دوستان نظر ابتدایی و یا تکمیلی داشت ،می تواند در آنجا بفرماید. 

عدالت چیست؟

عدل از نظر لغت به معنای « داد » و « انصاف » و « برابری » است.عدالت به معنای « دادگری » ضد « ستمگری » است. و در اصطلاح عدل را قرار دادن هر چیزی در جای خود معنی کرده اند. چنانکه امام علی علیه السلام می فرماید « العدل یضع الامور مواضعها » (1)

عدل چبود؟ وضع اندر موضعش          ظلم چبود ؟ وضع در ناموقعش

عدل چبود ؟ آب ده اشجار را               ظلم چبود ؟ آب دادن خار را

موضع رخ ، شه نهی ، ویرانی است     موضع شه ، پیل هم نادانی است

در مواردی « قسط » را نیز مترادف با « عدالت » دانسته اند. صاحب المیزان می نویسد : عدالت و قسط به معنای میانه روی و تعادل در امور و به دور از افراط و تفریط بودن است» (2)

و شهید مطهری می گوید :« عدل مقیاس همه چیز است » در قرآن  از توحید گرفته تا معاد و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی ، همه بر محور عدل استوار شده است. عدل قرآن ، هم دوش توحید ، رکن معاد ، هدف تشریع نبوت ، فلسفۀ زعامت و امامت ، معیار کمال فرد و مقیاس سلامت اجتماع است. عدل قرآن ، آنجا که به توحید یا معاد مربوط می شود به نگرش انسان به هستی و آفرینش شکل خاص می دهد و به عبارت دیگر نوعی « جهان بینی » است. آنجا که به نبوت و تشریع و قانون مربوط می شود یک « مقیاس » و « معیار» قانون شناسی است و به عبارت دیگر جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب و سنت قرار می گیرد و جز منابع فقه و استنباط بشمار می آید. آنجا که به امامت و رهبری مربوط می شود یک « شایستگی » است. آنجا که پای اخلاق به میان آید « آرمان انسانی » است و آنجا که به اجتماع کشیده می شود یک « مسئولیت » است. (3) در اهمیت عدل همین بس که خداوند انگیزۀ بعثت انبیا را اقامۀ عدل می شمرد.« لیقوم الناس بالقسط» (4) به همین دلیل خداوند از زبان پیامبر می فرماید « دستور یافتم که در میان شما عدالت را اجرا کنم ».(5) چرا که عدالت جان شریعت (6)  و نگهدارنده ملت است . (7) و جامعه فاقد عدالت جامعه ای مرده است که حیات آن به اجرای عدالت است، بهمین دلیل پیامبر ( ص ) می فرماید : « ساعتی عدالت از هفتاد سال عبادتی که شبهایش به نماز و روزهایش به روزه بگذرد برتر است (8)

چون قیام و استواری همه امور به عدل است (9) لذا فرمان الهی نیز به عدل است (10) پس باید ایمان آورندگان چنین مکتبی برپا دارندگان پیوستۀ عدالت باشند (11) چه زیبا گفته است شهید مطهری که « اصل عدالت از مقیاس های اسلام که باید دید چه چیز بر او منطبق می شود. عدالت در سلسله علل احکام است نه در سلسله معلولات، نه این است که آنچه دین گفت عدل است ، بلکه آنچه عدل است دین می گوید. این معنای مقیاس بودن عدالت است برای دین. پس باید بحث کرد که آیا دین مقیاس عدالت است یا عدالت مقیاس دین؟ مقدسی اقتضا می کند که بگوییم دین مقیاس عدالت است ، اما حقیقت این طور نیست، این نظیر آن چیزی است که در باب حسن و قبح عقلی میان متکلمین رایج شد و شیعه و معتزله عدلیه شدند، یعنی عدل را مقیاس دین شمردند نه دین را مقیاس عدل » (12)

عدالت در تمام شئون اجتماعی ، اعم از اقتصادی ، مدیریتی ، تبلیغی ، برخورداری از امکانات عمومی و دولتی ، آزادی بیان و قلم ، مساوات در برابر قوانین ، عزل و نصب ها ، گزینش ها ، امتیاز دهی ها و ... ضروری است . زیرا در اسلام « حکومت » و « عدالت » تفکیک ناپذیرند ، و حکومتی مورد قبول است که در خدمت عدالت باشد ، والا آن حکومت به رسمیت شناخته نمی شود  

1- حکمت 437 نهج البلاغه

2-  تفسیر المیزان ج 8 ص 73

3- عدل الهی ص 42

4- سوره حدید آیه 25

5- و امرت لاعدل بینکم سوره شوری آیه 15

6- غررالحکم ، ج 1 ، ص 26 ، العدل حیاة الاحکام.

7- غررالحکم ، ج 1، ص 17 ، العدل قوام الرعیه.

8- بحارالانوار، ج 72، ص 352

9- قال النبی (ص) بالعدل قامت السموات و الارض تفسیر صافی ذیل آیۀ و السماء رفعها و وضع المیزان

10- ان الله یامر بالعدل سوره نحل آیه 90

11- یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط  سوره نساء آیه 12

12- بررسی اجمالی اقتصاد اسلامی ص 14

نظرات 13 + ارسال نظر
amir چهارشنبه 18 مرداد 1391 ساعت 21:53 http://www.sabetq1.blogfa.com


سلام بردوست عزیز. والتماس دعا درین شب های عزیز.

دعا بسیارشبیه دعای عهد است وبسیاری ازکلمات ان مشابه بنابراین میتوان از مفاتیح استفاد ه کرد واما درمنبع هم ترجمه نبوده است.

علایی سه‌شنبه 17 مرداد 1391 ساعت 12:49

سلام

پست مفیدی بود.

با نظر آقای قاسمفام موافقم. اگر قصد شما از نوشتن این مطلب شرح عدالت و معنای آن بوده باشد با توجه به متن نوشته شده ما این شرح و تعریف را نمیبینیم. بیشتر از اهمیت عدالت صحبت شده تا تشریح آن.

سلام
بله مقصود هم در این مطلب روشن کردن معنای عدالت به طور مختصر بود.

کوثر سه‌شنبه 17 مرداد 1391 ساعت 08:48

سلام بزرگوار
ممنون بخاطر قبول زحمت...
بسیار عالی بودند...
منتظر آثار جدید شما هستم

سلام
قابلی نداشت اما دیگر از ما گذشت

قاسمفام سه‌شنبه 17 مرداد 1391 ساعت 01:57 http://aknun.blogsky.com/

سلام
در این پست گفته شده است که عدالت از جمله ارزش‌های برتر در دین است. اما مضمون و معنای آن مشخص نشده است. همگان اعتراف و اذعان دارند که عدالت خوب و ارزشمند است. آقای مطهری گفته‌اند که حکومت باید در خدمت عدالت باشد. درست است. اما چگونه؟ مشخصه‌های یک حکومت عادلانه چیست؟
ظاهرا مشکل انقلاب ما این بود که رهبرانش فرصتی برای فراتر رفتن از کلیات نداشتند/ نیافتند.

سلام
به گمانم مطلب بعد بتواند ابهام مورد نظر شما را پاسخ بدهد.
به لحاظ تئوری رهبران حکومت ما در قانون اساسی در بخش عدالت اجتماعی قوانین خوبی به تصویب رساندند اما شرایط به گونه ای دیگر رقم خورد و افزون خواهی گروهها و درگیری های ابتدای انقلاب و سپس تحمبل جنگ و شرایط جنگی و تحریمها و ... شرایط را دگرگون کرد و عاقبت هم کسانی حاکم شدند که این قوانین در اجرا ابتر ماند و به نتیجه ی دلخواه قانون گذار نرسید.
ممنونم از پیگیری شما

جواد خراسانی دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 23:40 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
از میان تعاریف گوناگون کلامی، فلسفی، اجتماعی سیاسی و... فکر می کنم بهتر است تعریف مشترک اخلاقی از عدالت، یعنی اصل طلایی " آنچه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند. " را که همه انسانها به شکل ذاتی آن را می فهمند، به عنوان مبنا در نظر بگیریم و بعد دنبال راهکار عملی اجرای عدالت باشیم.
به قول حضرت امیر ع : عدالت در کلام و سخن گشوده ترین میدان است و در عمل تنگ ترین و صعب ترین کار.

به عنوان مقدمه ای برای ورود به بحث اجرای عدالت و در توضیح و تکمیل کامنت مطلب پیشین شما، عرض می شود که، تنها راه صحیح و منجر به نتیجه مطلوب را در راه عدالت خواهی و رسیدن به جامعه عادله بی ظلم را، راه آزادی و انتخاب آزادانه عدالت خواهی می دانم، یعنی هیچ عمل و اقدامی برای رسیدن به عدالت،خارج از مسیر آزادی و انتخاب آزاد توده مردم، به هیچ وضع عادلانه ای منتج نخواهد شد. به عبارت دیگر، توده مردم، آزادانه باید عدالتخواهی را انتخاب کنند و با آزادی کامل راه رسیدن به عدالت را طی کنند.

سلام
با تعریف عامی که شما از عدالت کردید موافقم و شما را همچنان دعوت می کنم که نظرتان را در مطلب بعد در خصوص عدالت اجتماعی و اهمیتش برای رسیدن به آزادی هم دریغ نکنید.
ممنونم از همراهی شما

نِد نیک دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 22:08 http://blue-sky.persianblog.ir

عدل که جزو اصول دین هست مورد قبول سنی مذهب هم هست؟

سلام
این مسئله جزء مسائل کلامی است و همانطور که در متن نوشته، در این مورد ، شیعیان موافق نظر معتزله و اهل سنت اشعری مسلک هستند.

علی رضا آزاد دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 19:40 http://hermeneutics.blogfa.com

به به
دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم

مدتی از حضرتتان بی خبر بودیم. هزار شکر که مثل همیشه متفکرانه گام بر می دارید و با درد دینی می نویسید.

خیر قربان. ابدا درگیر گرانی مرغ و امثال آن نیستم. به قول پروین اعتصامی:
هراس نیست مرا هیچ گه ز حمله گرگ .... هراس کم دلی بره جبان دارم

سلام
از حضور شما ممنونم. بله مدتی بی وبلاگ بودم و البته گاهی به دوستان سر می زدم
من هم از اینکه می بینم همچنان می نویسید خوشحالم و امیدوارم همیشه پایدار و نویسا بمانید

کوثر دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 07:29

سلام جناب ستاریان بزرگوار...
صبحتون بخیر وشادکامی وطاعات وعباداتتون قبول درگاه حضرت حق
همین اول صبحی اعلام کنم که همه ی دوستان حضور یافته در وبم بیست بیست هستن ودر این شکی نیست وشما هم جزو ایشان هستین
واما بحث امروز...
قربان هم داغ دل مارو تازه کنین....
اینقدر بی عدالتی درحق خودم وهمسرم برما روا داشته شده که اگه بگم اشک خودم در میاد
تا زمانی که فقط از این کلمه ی زیبا استفاده ی ابزاری میشه واز عمل در واقعیت جایی خبری نیست وضع ما همینه که هست...
کجاست منجی؟؟؟
این هم چند حدیث از حضرت پیامبر خاتم محمد مصطفی(ص) وامام علی(ع) نمونه ی عدل آشکار خداوندی در میان مردم....

اِنَّ النّاسَ یَستَغنونَ اِذا عُدِلَ بَینَهُم وَ تُنزِلُ السَّماءُ رِزقَها وَ تُخرِجُ الرضُ بَرَکَتَها بِاِذنِ اللّه‏ِ تَعالى ؛
اگر در میان مردم عدالت برقرار شود، همه بى‏نیاز مى‏شوند و به اذن خداوند متعال آسمان روزى خود را فرو مى‏فرستد و زمین برکت خویش را بیرون مى‏ریزد.


مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم یَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم یَکذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم یَخلِفهُم فَهُوَ مِمَّن کَمُلَت مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَت عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَت غیبَتُهُ؛
هر کس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نکند، دروغ نگوید و خلف وعده ننماید، جوانمردیش کامل، عدالتش آشکار، برادرى با او واجب و غیبتش حرام است.

وَابذُل ... لِلعامَّةِ بِشرَکَ وَمَحَبَّتَکَ وَلِعَدُوِّکَ عَدلَکَ وَإِنصافَکَ ... ؛
گشاده‏رویى و دوستى‏ات را براى عموم مردم و عدالت و انصافت را براى دشمنت بکار گیر.



أَنصِفِ النّاسَ مِن نَفسِکَ وَأَهلِکَ وَخاصَّتِکَ وَمَن لَکَ فیهِ هَوىً وَاعدِل فِى العَدُوِّ وَالصَّدیقِ؛
خودت و خانواده‏ات و نزدیکانت و کسانى که به آنان علاقه دارى، با مردم منصفانه رفتار کنید و با دوست و دشمن به عدالت رفتار کن.

أَوَّلُ مَن یَدخُلُ النّارَ أَمیرٌ مُتَسَلِّطٌ لَم یَعدِل، وَذو ثَروَةٍ مِنَ المالِ لَم یُعطِ المالَ حَقَّهُ وَفَقیرٌ فَخورٌ؛
اولین کسى که به جهنم مى‏رود فرمانرواى قدرتمندى است که به عدالت رفتار نمى‏کند و ثروتمندى که حقوق مالى خود را نمى‏پردازد و نیازمند متکبر.

اَلعَدلُ أَفضَلُ مِنَ الشَّجاعَةِ لأَِنَّ النّاسَ لَوِاستَعمَلُوا العَدلَ عُموما فى جَمیعِهِم لاَستَغنَوا عَنِ الشَّجاعَةِ؛
عدالت بهتر از شجاعت است زیرا اگر مردم همگى عدالت را درباره همه بکار گیرند از شجاعت بى نیاز مى شوند.



اِستَعمِلِ العَدلَ وَاحذَرِ العَسفَ وَالحَیفَ فَاِنَّ العَسفَ یَعودُ بِالجَلاءِ وَالحَیفَ یَدعوا اِلَى السَّیفِ؛
عدالت را اجرا کن و از زورگویى و ستمگرىبپرهیز زیرا زورگویى مردم را به ترک از وطن وامى‏دارد، و ستم آنان را به قیام مسلّحانه مى‏کشاند.



اِنَّ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ فَرَضَ عَلى اَئِمَّةِ العَدلِ اَن یُقَدِّروا اَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ کَیلا یَتَبَیَّغَ بِالفَقیرِ فَقرُهُ؛
خداوند عزوجل بر پیشوایان عادل واجب کرده که سطح زندگى خود را با مردم ناتوان برابر کنند تا فقیر را، فقرش برآشفته نکند.



ما مِن اَحَدٍ یَکونُ عَلى شَى‏ءٍ مِن اُمورِ هذِهِ المَّةِ قَلَّت اَم کَثُرَت فَلا یَعدِلُ فیهِم اِلاّ کَبَّهُ اللّه‏ُ فِى النّارِ؛
هر کس کارى از کارهاى کوچک و یا بزرگ این امت را در دست بگیرد و در میانشان عدالت را اجرا نکند خداوند او را به رو، در آتش خواهد افکند.
و......

از همین چند حدیث به تمام آنچه باید میتوان رسید اگر تفکری باشد...که متایفانه گویی سالها وقرنهاست همه با تفکر برحق بیگانه اند...

سلام
از مجبت شما ممنونم
بی نهایت ممنونم از احادیث خوبی که گلچین کرده و به فراخور مطلب نقل کردید

محمد مهدی دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 06:54 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
نماز و روزه تان قبول
عدالت به معنای داد انصاف برابری. چه واژه های زیبایی و با خواندن و معانی و افاسیر چه با مفهوم و پر معناست.
اما حیف و صد حیف که از عدالت و داد و انصاف و برابری فقط همین زیبایی واژه ها را درک کرده ایم. و دیگر هیچ

سلام
قبول حضرت حق
بله همینطوره که شما می فرمایی

هادی دوشنبه 16 مرداد 1391 ساعت 06:08 http://mahebekhonneshasteh.blogfa.com/

سلام
به علت ارشد تا چند ماه دیگه نه آپ می کنم نه سر می زنم ولی دوست دارم از راه تلفن باهاتون در تماس باشم.

سلام
امیدوارم موفق باشید و باز هم در خدمت شما باشیم.
شماره تماس دادم خدمتتون و از داشتن تماس با شما خوشحال می شوم

سلمان محمدی یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت 20:28 http://salmanmohammadi.blogsky.com/

سلام. از شاهکارهای مرحوم شهید مطهری همین آموزه است که عدل معیار دین است، نه برعکس.
البته نمیدانم خود آن بزرگوار تا کجا میتوانست پای این حرف بایستد، اما یکی از مهمترین نتایج این اصل چنین است: دیگر عدل اسلامی و غیراسلامی نداریم، بلکه هر رفتاری یا عادلانه هست یا نیست، و اگر عادلانه بود، دین خدا هم لاجرم باید بپذیرد. بر همین قیاس، حقوق بشر اسلامی و غیراسلامی هم نداریم، بلکه در هر رفتاری یا حقوق بشر رعایت شده یا نشده، و اگر شده، لاجرم مورد تأیید دین هم هست.
در آن تقسیم بندی دین به سه عنصر جهان بینی، عبادات، و اخلاق، این آموزه به اخلاق (ادای حقوق مخلوقات) راجع است. به این ترتیب هیچ یک از احکامی که فقه سنتی تحت عناوین معاملات و سیاسات قرار میدهد، نمیتواند از شمول عدل خارج باشد. و چون قرار است عدل معیار دین باشد، نه برعکس، دیگر نمیتوان گفت فلان حکم - مثلا سنگسار زانی یا قطع دست سارق - عادلانه است، چون دین گفته. بلکه باید نخست مستقل از دین ثابت شود که این احکام عادلانه اند تا سپس بتوان گفت که حکم دین اند.
آخرین نکته این که عدل آرمانی کلی است که مصادیقش را انسانها تعیین میکنند و با تکامل عقل بشر این مصادیق نیز تکامل پیدا میکند. بنا بر این نمیتوان در مصادیق 1500 سال پیش متوقف ماند.
با این اصل هیچ یک از احکام غیرعبادیِ فقه را نمیتوان منجمد در 1500 سال پیش کرد.
این اصل کل روش تفقه حوزه را به چالش میکشد.
مرحوم مطهری نمیدانم تا کجا میتوانست به این اصل وفادار باشد.
به حق محمد و آل محمد صلی الله علیهم اجمعین در این دم افطاری خدا بیامرزدش که از خیلیها سر بود.
روزه های تان قبول. التماس دعا دارم.

سلام
بله برای من هم همین قسمت از نوشته های شهید مطهری جالب بود و در عین حال عجیب!
واقعا روحش شاد که اگر او و شهید بهشتی باقی بودند شاید وضع اینی نمی شد که الان هست و خدا لعنت کند کسانی را که با ایجاد ترور و جنگ و کشت و کشتار نگذاشتند در ارامش و طمانینه ببینیم که چکار باید بکنیم!
طاعات و عبادات شما هم قبول درگاه حقتعالی ان شاءالله

شهید خرد یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت 17:42 http://dinpajoohan.mihanblog.com/post/161

سلام
در همان اول منتان در مورد تعریف عدالت انرا قرار دادن هر چیز در جای مختص خود را دانسته اید

اما من این تعریف را کمی مبهم میدانم
و حداقل اینکه باید از یک ریشه معرفت شناختی برخوردار باشد
چرا مساله ی اولی این تعریف این است که اساسا هرچیز چه جایگاهی دارد
این جایگاه ایا تکوینیست یا تشریعی
اگر بخواهیم حق را هم معیار قرار دهیم باز به همان صورت از ابهام بر خوردار است
چون پاسخ سوال حق چیست و مصادیقش چیست هم الزاما باید معرفت شناختی باشد
بنابراین با توجه به این ابهاماتی که در تعریف عدالت موجود است گمان نمیکنم بتوان به همین راحتی مورد استفاده واقع شود
چون ما در تعریف نیازمند امری هستیم که بصورت عینی و مشخص و بدون هیچ ابهامی محدوده ها را بیان کند

سلام
بله اما اینطور که شما فرموده ای اگر بخواهیم برای بررسی آزادی و عدالت سراغ حق و مباحث معرفت شناختی برویم باید بحثهای مفصلی بکنیم و کتابها بنویسیم و عمری را صرف این مباحث کنیم و سرانجام هم معلوم نشود که نزاع و بحث و موضوع اولیه چه بوده است!
ما در فرصت یک وبلاگ می خواهیم تعاریف کوتاه و روشنی که مورد استفاده ی همگان قرار گیرد از این دو مقوله ارائه کنیم و در پی منقح کردن این مباحث به صورت آکادمیک نیستیم

سیدعباس سیدمحمدی یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت 14:22 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
ببخشید.
به نظرم تیتر مناسب این متن، این است:
«عدالت از دید آخوندها چیست؟»
***
اگر اشتباه نکنم، حوزویان ما تا کنون بیشتر به «عدل الاهی» فکر کرده اند، و وارد مباحث «عدالت اجتماعی»، که از مصادیقش تأیید «آزادی سیاسی و اجتماعی» است، نشده اند، و زیاد نپرداخته اند به آن. زیاد به آن نپرداخته اند، چون:
اعتقاد ندارند به آن.

سلام
در مورد تیتر باید عرض کنم من مسلمانم و عدالت را در آیات قران و احادیث ائمه جستجو می کنم به نظر من عدالت دارای معنایی باید باشد که از دل دینم برآید. شما که این را آخوندی می نامی راجع به عدالت چطور فکر می کنی؟ و اصلا با آخوندی نامیدن یک نوشته مگر می شود زد به زیر یک عقیده!

نه اینطور نیست و مفصلا هم به این بحثها پرداخته اند نمونه اش در همین مطلب اگر دقت می کردید در انتهای ان چنین نوشته است:
عدالت در تمام شئون اجتماعی ، اعم از اقتصادی ، مدیریتی ، تبلیغی ، برخورداری از امکانات عمومی و دولتی ، آزادی بیان و قلم ، مساوات در برابر قوانین ، عزل و نصب ها ، گزینش ها ، امتیاز دهی ها و ... ضروری است . زیرا در اسلام « حکومت » و « عدالت » تفکیک ناپذیرند ، و حکومتی مورد قبول است که در خدمت عدالت باشد ، والا آن حکومت به رسمیت شناخته نمی شود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد