دیشب خواب آقاجونو دیدم!

بسم الله الرحمن الرحیم  

ظاهرا حجت الاسلام علیرضا پناهیان از دکتر شریعتی خوشش نمی آید یا با عقاید او مخالف است یا ..  او که از منبری‌های مشهور پایتخت است روز گذشته در هیات شهدای گمنام تهران این خاطره را روی منبر نقل کرده است:

یکی از علما خواب یکی از شهدای روحانی را می بینند. از او پرسیده بودند فلانی آن دو دوست دیگه ات که همیشه با هم بودید و شهید شدند کجا هستند؟ شهید روحانی می گوید یکی شان پیش من است اما دیگری، پیش ما نیست خیلی مرتبه اش بالاست، ما به آن نمی رسیم!

وقتی دلیل این تفاوت مرتبه را  می پرسد، آن شهید می گوید نمی توانم بگویم...

با اصرار زیاد آن عالم، شهید به او می گوید پس ابتدا باید این نمازی را که به تو می گویم بخوانی بعد...عالم از خواب بیدار می شود و آن نماز را می خواند و سپس می خوابد. آن شهید دوباره به خواب عالم می آید و می گوید: ما سه نفر قبل از انقلاب هم حجره بودیم. دوتایمان مدتی طرفدار افکار دکتر شریعتی بودیم، فقط حدود 2-3 ماه؛ بیشتر نه زود برگشتیم. اما آن دوستم که اکنون در مرتبه ای بسیار بالاتر است، طرفدار دکتر نبود... وقتی وارد این عالم شدیم... به ما گفتند فقط به خاطر همان چندماه  بین عوالم تان فاصله ای به این زیادی افتاده است! وقتی هر چیزی را می ریزید تو ذهن تان، پس فردا این ها اذیت تان کرد، فقط خودت تان را شماتت کنید

نظرات 19 + ارسال نظر
سلمان محمدی جمعه 30 تیر 1391 ساعت 14:13 http://salmanmohammadi.blogsky.com/

جناب ستاریان عزیز. سلام. در جواب من گفتی "طبقه نامیدنشان از اساس غلط است"، ولی بعد در جواب آقای خراسانی انگار نظرت را اصلاح کردی، چون گفتی "به هرحال این صنف وجود دارد و با چشم پوشی نمی توان ایشان را نادیده گرفت".
عرض کلی من این است که از راه دین نباید ارتزاق کرد. این حتی در رساله های توضیح المسائل هم آمده، ولی البته لابد نویسنده اش را از آن استثنا کرده!!!
تلاش برای فهم دین بسیار هم مبارک و مقدس و ستودنی است، اما وجود طبقه ای که خود را هم روحانی خوانده و کار نمیکند و علاوه بر آن، دیگران را هم از فهم دین منع و همه را وادار به تقلید از خودش میکند، این وجود، وجودی منحط است.
بحث ما در باره طبقه است و تک و توک اعضایی که راه اندک متفاوتی پیش گرفته اند، این حکم کلی را از صحت نمی اندازد.

سلام
من طبقه بودن روحانیت را رد کردم و آن را صنف دانستم و صنف و طبقه در تعریف یکی نست. پس عدول و اصلاحی هم در کار نیست.
خب همین ارتزاق از دین مورد اشکال من نیز هست اما مگر می توان حکم کلی داد که تمام روحانیت در حال ارتزاق از دین است؟!
خود مطهری و بهشتی و بازرگان و طالقانی از منتقدین نظام روحانیت بودند و مطهری وابستگی روحانیت به عوام را به دلیل دریافت وجوهات از عامه ی مردم، عام زده می دانست. اما همانطور که گفتم باید این ساختار را اصلاح کرد نه اینکه زد و از بنیان خرابش کرد! این تصحیح نظام ساختاری سالهاست فکر زعمای حوزه را مشغول کرده است مثلا مرحوم آیت‌الله بروجردی هیاتی دوازده نفره جهت آماده کردن طرحی برای یک سلسله اصلاحات در حوزه علمیه قم تعیین کرده بود که امام هم یکی از اعضای این هیات بود.. طرح امتحان گرفتن از طلاب اولین تصمیم این هیات بود که براساس آن طلبه‌ها باید طبقه‌بندی می‌شدند و شهریه بر اساس این طبقه‌بندی داده می‌شد. به ‌منظور اجرای این تصمیم بنا می‌شود که طرحی آماده شود. البته در فرآیند تهیه این طرح بین امام و آیت‌الله بروجردی اختلاف نظری پیش می‌آید...

قبل از انفلاب و در مواجهه ی شاه با روحانیت که جلوی انقلاب به اصطلاح سفید او ایستادند، شاه هم برای از رده خارج کردن روحانیت و بی اثر کردنشان آنها را همراه با توهینهای دیگر مفت خور خواند و امام اینطور جوابش داد:
آیا این طلاب علوم دینیه که لباب عمرشان را، موقع نشاطشان را در این حجرات مى‏گذرانند و ماهى 40 الى صد تومان بیشتر ندارند مفتخورند!؟ ولى آنهایى که یک قلم در آمدشان هزار میلیون تومان است مفتخور نیستند؟ آیا ما مفتخوریم که مرحوم حاج شیخ عبد الکریم ما وقتى که از دنیا مى‏روند همان شب آقا زاده‏هایش شام نداشتند (گریه جمعیت) ما که مرحوم بروجردى ما وقتى که از دنیا مى‏روند ششصد هزار تومان (بابت‏شهریه حوزه‏ها) قرض باقى مى‏گذارند ایشان مفتخورند؟ ولى آنهایى که بانکهاى دنیا را از دسترنج مردم فقیر انباشته‏اند، کاخهاى عظیم را روى هم گذاشته‏اند باز هم ملت را رها نمى‏کنند و باز هم دنبال این هستند که منافع این کشور را به جیب خود و اسرائیل برسانند مفتخور نیستند؟
....
بگذریم از الان که بعضی حضرات از روحانیت به تمام درامد نفت هم قانع نبوده و نیستند همین امام روزی می گفت:
آنهائی هم که می خواهند خودشان را حفظ کنند، باید بدانند که گاهی با یک اتومبیل پیکان بهتر می توانند محفوظ باشند تا وسیله دیگر. و ائمه جعمه و جماعاتی که اگر عادی بیرون بیایند ممکن است از بین بروند، باید به آن مقداری حفظ کنند که زیاد نباشد... بزرگی شما آقایان به دنیا نیست، بزرگی شما به آخرت است و به این که پیش خدا آبرومند باشید و این یک مسأله مهمی است که دخالت در حفظ جمهوری اسلامی دارد و ما باید خیلی مواظب باشیم، و اهل علم و دولت و دست اندرکاران بیشتر باید مواظب باشند...»(بیانات امام در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان، 25/4/64، صحیفه نور، ج19، ص188
من خواندم در شرح حال شیخ فضل الله قزوینی که :
باز در مورد ساده زیستی ایشان از پیر مردان روستای کله دره نقل شده که( وقتی ایشان در ماه رمضان سال 1331 ش. به دعوت مردم روستا به زادگاهش برای تبلیغ آمده بودند در آخر ماه مبارک رمضان، بالای منبر خطاب به مردم گفته بود که من یک ماه برای شما مساله گفتم ( و برای شما تبلیغ کردم) و در این ماه یک عبا برای شما پاره کرده ام (ظاهرا عبایش پاره شده بود) اگر خواستید یک پول عبا (در قبال زحمات یک ماهه) به من بدهید اگر هم نخواستید ندهید من رفتم

و ما امثال شیخ محمد جواد بلاغی نجفی هم کم نداریم و مثالهایی هم قبلا زدم که شما آنها را نادر خوانده و به راحتی از ان عبور کردی

جواد خراسانی پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 19:44 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
خیر، چیزی راجع به پاسخ ایشان، کتبی یا شفاهی نشنیده ام. آنچه می دانم این است که ایشان راجع به شخص شریعتی موضع سکوت داشته است. آنچه گفته و یا نوشته بیشتر به حواشی و اثرات ناشی از مسائل پیرامون وی، می پردازد. مثل موضعی که در خصوص کتاب شهید جاوید داشته است.

در همفکری با جناب سلمان محمدی، عرض می کنم که وجود چنین صنفی، حتی پذیرش ایشان در حد همین تمایز لباس را صددرصد مضر به حال اسلام، مسلمانان و علم و آگاهی می دانم. در خصوص لباس ایشان چند سال قبل با مرکزی که خود را پاسخگوی آنلاین مسائل دینی معرفی می کند مفصل بحث(چت) کردم و ماحصل گفتگوی مجازی را در وبلاگ با عنوان " چت با حجت الاسلام" گذاشتم. ببینید بد نیست استدلال های طرفین را در خصوص لباس ایشان بخوانید. در خصوص صنف شان معتقد به همان چیزی که شریعتی مطرح کرد و سروش بعدتر نوشت، هستم. کاملترش را از این حدیث فهمیدم که می فرماید: "مردم در آخرالزمان دین شان را از خطوط سیاهی که بر صفحات سفید نوشته شده، می گیرند."
فهمم از این روایت این است که در این دوران کسی که به واقع صلاحیت حقیقی دین آموزی را داشته باشد، واقعا" به هم نمی رسد. به ویژه در بین صاحبان این لباس، و ویژه تر اینکه صاحب قول و فعل دینی واحد نایاب است. تعبیر دیگر شاید این باشد که دین صحیح ، دینی است که از دل کتاب های متقدمین و فهم درست آن، حاصل می شود.

سلام
من هم با صنف شدن روحانیت مخالفم ولی عرضم این است که به هرحال این صنف وجود دارد و با چشم پوشی نمی توان ایشان را نادیده گرفت. ضمن اینکه همان قدمای از روحانیت خدماتی به دین کرده اند که نمی توان منحط نامید. من چند سال پیش کتابی داشتم به اسم قصص العلما از میرزا محمد تنکابنی و به کسی امانت دادم که برنگرداند. کاش بود و بعضی از مطالبش را نقل می کردم تا ببینید که از همین نظام روحانیت چه مفاخری به منصه ی ظهور رسیده است. باید میدیدید و می خواندید که روحانیت اصیل چه مشکلات و مصائبی داشته است تا دین به دست ما برسد. خاطرم هست کتاب سیاحت غرب آیت الله قوچانی تاثیری عمیق روی من گذاشت و زندگی میرزا جواد ملکی تبریزی و آیت الله کوهستانی و ... همینطور کتاب تحف العقول از مرحوم حرانی که اتفاقا همین امروز به مناسبت ایام روزه به آن مراجعه کردم و به کتاب خصال شیخ صدوق و ثواب الاعمال و عقاب الاعمال او... و... و کنابهای مشابه . هر کتاب دینی معتبر و درخور اعتنا که داریم توسط همین روحانیت نوشته شده است. اصلا وقتی می گوییم صنف و کل را رد می کنیم آمثال آیت الله قاضی هم جزو ایشان محسوب نمی شود؟ یا سید رضی و سید مرتضی و بحرالعلوم و شیخ صدوق و شیخ مفید و صاحب جواهر و شیخ طبرسی و شیخ کلینی و... ؟در میان متاخرین و معاصرین هم آیا واقعا نمی توان اصلا نشانی هایی از روحانیت ناب پیدا کرد؟!
اصلا تز اسلام منهای روحانیت در ترکیه و در مصر کارش به کجا رسیده که حالا ما همان را بخواهیم؟ فتاوای بعضی شیوخ دانشگاه الازهر شرم اور نیست؟ نظام روحانیت احتیاج به پالایش اساسی دارد اما بستن ان و منحط نامیدن ان را همچنان بدور از تدبیر و غیر منصفانه می دانم

سلمان محمدی پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 12:45 http://salmanmohammadi.blogsky.com/

جناب ستاریان عزیز. سلام. تو فکر میکنی این متخصصان احکام طهارت وجود شان وجود است؟
«فکر» میکنی یا از روی علاقه و تعصب و ... خلاصه بر اساس احساس از اشان دفاع میکنی؟
شما آدم روشن بینی هستی. من دلیل این همه دفاعت از این طبقة منحط را واقعا نمیفهمم.

سلام
همه ی روحانیت را متخصصان طهارت نامیدن به زعم من کاری غلط و تهمتی نارواست .
زمانی موبدان زرتشتی در سیستم دیوانی مرتبتی مشخص داشتند و در جامعه ی طبقاتی ان روزگار ایرانیان یک طبقه محسوب می شدند الان که اینطور نیست! پس طبقه نامیدنشان از اساس غلط است علاوه بر ان در میان منتقدین فعلی ، روحانی هم کم نداریم و همین ایشان را از یک قماش دانستن و راندنشان با یک چوب مبرا می سازد.
فرق من با شما شاید این است که من آدمها را بر اساس لباسشان قضاوت نمی کنم همواره باید یادمان باشد عقیده را باید نقد کرد حال در هر لباسی که باشد.

قاسمفام چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 16:10 http://aknun.blogsky.com/

سلام
* این را هم از جمله دروغ‌های مصلحتی آقایان برای به اصطلاح ارشاد خلق است.

* آقای ستاریان به نظرتون سکوت رادیو تلویزیون و مقامات در مورد کشتار مسلمانان در برمه به خاطر چیست؟

سلام
آقای سروش محلاتی مقاله ای دارد که من آدرسش در روزانه هایم گذاشته ام به اسم " تهمت در خدمت دیانت "
ببینید چه مستمسکهای محکم دینی هم برای اینکارهای خلاف شرع خود دست و پا کرده و دارند!

والا سکوت در برابر کشتار مسلمانان برمه و یا هر جای دیگر فقط نشات گرفته از منافع نداشته مان است. یعنی دفاع نمی کنیم چون منفعتی برایمان ندارد. گذشت ان زمان که می گفتیم ما حامی مستضعفان جهان هستیم. امروز مستضعفان جامعه ی خودمان هم دیگر مستضعف نیستند و شده اند اقشار کم درآمد و آسیب پذیر و الحمدلله که مطابق ادعا دیگر فقیر هم نداریم!

نکته دان چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 08:57 http://noktedan.blogfa.com/

سلام
اینها از اعتماد مخاطب سوئ استفاده میکنند و خواب و خیال تعریف میکنند و مخاطب هم پای منتبر سر تکان میدهد.

سلام
مخاطب بیچاره چه کند وقتی دین شده لقلقه ی زبان عده ای دین فروش!

شهید خرد چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 00:21 http://dinpajoohan.mihanblog.com/post/140

سلام من نظر این مطلب تو پست بعدیتون اشتباهی دادم
اینجا هم کپیش کردم
کاری با اقای پناهیان و مرحوم شریعتی ندارم
ولی مخالفت با کسی یا موافقت نمیتواند با ملاک و شاهدی به نام خواب صورت گیرد
این خوابها را دیدن یا متضادش را دیدن کار چندان سختی نیست.
بحث اگر علمی است باید با شیوه ی علمی هم صورت بگیرد
اینها میتواند این شایبه را ایجاد کند که ایشان سخن منطقی در اختیار ندارند تا نقد مرحوم شریعتی بکنند فلذا دست به دامن خواب و رویا و .... شده اند.

و در کل خود اقای پناهیان را به عنوان شخصیت خطابی قبول دارم ولی از نظر علمی نه

سلام
بله بحث اصلی هم همین است که چرا آقایان که خود را اهل علم و راه یافته ی به کنه حقیقت می دانند همیشه کاری جز بسیج اهل هیات و ریختن بر سر و روی دگراندیشان و مستمعین جلسات ایشان نمی کنند؟ یادم هست زمانی که مجله ی صبح مهدی نصیری منتشر می شد ویژه نامه ای بر علیه سروش منتشر کرد و در آن وعده کرد که حضرت آیت الله مصباح قرار است در نقد آرای سروش کتابی منتشر کند بیست سال گذشته و هنوز قرار است منتشر شود!
بله شریعتی آن زمان که داشت راهی از میان استبداد به آزادی می گشود خیلی از این حضرات مشغول روضه و نقل احکام طهارت بودند و شاید نهایتا برگزاری یک نماز جماعت.
اینها همه خوب اما آیا وظیفه ی شیعه ی علی و امام حسین فقط همین ها بود؟ حالا همه شده اند انقلابی و نقد بکن و فحش بده و با یک خواب دارند تکلیف قبر و قیامت آن السابقون السابقون را روشن می کنند!دریغ از چند خط حرف معقول و متقن!

کوثر سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 23:13

هر جا من هستم چقدر آمار بازدید بالا میره!
کم کم اینجا هم مدال تقسیم میشه
آخ جون

بله خب وقتی هونصد تا از کامنتها مال شما باشه وبلاگی که یک بازدید هم داشته باشه شونصد تا کامنت خواهد داشت

سلمان محمدی سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 23:12 http://salmanmohammadi.blogsky.com/

سلام جناب ستاریان عزیز.
من به اینها نه حجت الاسلام میگویم نه آیت الله.
اصلا چرا همه را با همان «آقا» صدا نکنیم؟ لقب متفاوت برای شان قائل شدن نوعی تأیید وجود این صنف است.

سلام
اینکه ما این مراتب را چه خطاب کنیم مهم نیست . به معنی تایید هم نیست.
این صنف وجود دارد و با خطاب کردن و نکردن ما وجودش بی وجود نمی شود!

کوثر سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 23:06

سلام جناب ستاریان
ئه ئه روزگار ومیبینین!عموی آدم تو روز روشن زیر آب برادر زاده هاش ویبزنه ایول عموسامع
خب قربان شما که قبول زحمت کردین برای اهدای مدالها بمنخودتان را اذیت نکنین از اصفهان براتون بفرستن ودوباره شما بفرستین برای من!لقمه رو که دور سر نمیچرخونن!من خودم اصفهانیم لطفا بفرستین در خونهمیبینین توروخدا عمو این وووووووووووووی واز من یاد گرفته ها
واقعا که!!!!!!
عموسامع من ونیگا:
آخیش خباثت هم میچسبه هاااا
(آیکون یه کوثر توی برزخ گیر کرده)

راستی جناب با عرض پوزش فراوان به عمو میسپارم آدرس بهتون بدن
شرمنده هااااااااا
شما هم مثل دوستان دیگر اسکای تاییدی ندارین وحسابی مارا بزحمت انداختی

سلام
من بیگناهم و منو وارد جنگ و نزاع خانوادگی نکنید
من اصلا یک پست گذاشتم و گفتم که چرا این ابزار آمارگیر clustrmaps که این گوشه گذاشتم و در هر جا که این ابزار گیر را نصب می کنند ورود خیل عظیم اصفهانی ها را ثبت می کنه!! نگو اصفهانی ها همه جا دنبال مدال هستند! خب شما بهتره کلا توی همون اصفهان المژیک برگزار کنید با این وصف ماها شانس مدال گرفتن اصلا نداریم
آدرس هم دریافت شد و ممنونم از شما

جواد خراسانی سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 22:56 http://cheshmejoo.blogfa.com/

سلام،
رضا و رضوان حق نثار روح بلند شریعتی، در جاودانان شاد زی!
از همین سیل اس ام اس های تمسخر بگیر تا فرمایشات دکتر حسین نصر و و مکتوبات سیدمحمدحسین حسینی طهرانی تا نوشته های حمید روحانی زیارتی و تا همین مزخرفات این عنتر بالای منبر! ، همه نشان می دهد که شریعتی با آن 5 سال فریاد شعر و شعورش چه پدری از آخوند دین به دنیا فروش و روشنفکر غربزده خودباخته درآورده است که هنوز که هنوز است بعد 40 سال از درخشش حسینیه ارشاد با تک شمع افروخته اش، باز از او حقد و کینه به دل دارند و فحش و فضیحت و مسخره برایش می سازند و می پراکنند. همه اینها نشان می دهد که شریعتی هنوز و حالا حالاها مهم است و آموزه هایش موثر و روشنگر.

و چه راست فرمود که دشمن حق، جز احمق نیست. مگر فحش و فضیحت شریعتی در این روزگار از طرف عمال حکومت، چیزی جز تطهیر و برائت اوست از این چیزی که امروز اسلام و حکومت اسلامی نامیده می شود؟ چه از این بهتر برای او که شائبه شراکتش از این همه حماقت و رذالت توسط حکومت نفی شود.

و اشاره دیگر به حماقت آخوند حکومت اینکه، وی فراموش کرده که خدای نان و آبش( حضرت آیت اله العظمی الامام خامنه ای) چه تجلیل ها از شریعتی کرده است!؟ محض یادآوری عرض می کنم که آقای خامنه ای در آخرین اظهارنظرش در خصوص نامه جنجالی مرحوم استاد مطهری در مورد مرحوم دکتر شریعتی به حضرت خمینی در سال 56 ، جانب شریعتی را گرفته و مطهری را احساساتی و مبالغه گر خوانده است. حالا یکی بیاید به این آخوند بگوید به فرض محال آقاتون شهید شد! با این رفاقت قدیمی و ارادت کنونی به شریعتی، تکلیف مرتبه اش در بهشت! چه می شود؟!! لابد خواهند فرمود : پیچش دست خودشان است!!! کسی را می فرستند تا خوابی برای ایشان ببینند!!!

سلام
من هربار سخنرانی های شریعتی را با صدای خودش شنیده ام حس و حال عجیبی پیدا کرده ام و از عمق اطلاع و بینش و سخنوری او مبهوت مانده ام و واقعا هر بار هم رحمت و غفران الاهی را برایش مسئلت کرده ام. آدم بزرگی بود که این روزها ادمهای کوچک با ملکوک کردن نام او سعی در پوشاندن حقارت خود دارند.
از نامه ی شهید مطهری به امام و متنش خبر داشتم و اینطور خاطرم هست که خواندم امام در جواب گفته بود به نوشته های او دست نزنید از کجا معلوم که شاید در آینده معلوم شد او درستتر می گفته؟!
اما بعد هر چه گشتم پیدا نکردم که کجا خوانده ام! شما چنین چیزی ندیدی و نخواندی و یا اصلا خبر داری که جواب امام به مطهری چه بوده؟

صبا سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 22:09 http://children-of-war.blogfa.com

سلام
ای بابا!!!!!! شماچرا این قدر سیاسی
زندگیه دیگه...میگذره....
ما از سال هشتاد و هشت یک چیز رو یاد گرفتیم...اول سوت زدن را...و بی خیال بودن را...و خود را به بیراهه زدنبعد هم این که کاری به کار سیاسی ها نداشته باشیم...خودشان می دانند و خدایشان...حرف بزنیم ما را هم می گذارند در لیست سیاه فتنه گر ها...آه...گفتم فتنه گر...چقدر دلم تنگ شده برای "سردار فتنه ها" اگر بدانید
اگر نبود خاطراتش و کتابهایش و نامه هایش...تا امروز دق کرده بودم از دلتنگی...
ما صبر می کنیم خداوند خودش کمک می کند
به قول سید مرتضی:"عاشقان چون به معرکه بلا درآیند گویند:«اگربادیگرانش بود میلی...چرا ظرف مرا بشکست لیلی»"

سلام
خب ما از وقتی خودمون رو شناختیم انقلاب شد و از همان روز با سیاست روبرو شدیم و باهاش زندگی کردیم تمام عمر ترک عادت موجب مرض است
ما هم نمی خواهیم که سیاسی باشیم اما از در و دیوار به رویمان سیاست می ریزند
بله یاد میر ما نمی رود از خاطر ما
ماه رمضان در پیش است و در رمضان هر سحر و قبل هر افطار ، دعایم بعد فرج حجتش (عج) رفع حصر خوبان و دیدن خفت ظالمان است

نجیبه محبی سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 21:17

سلام
من خاطره مستقیمی از ایشان دارم و آرزو دارم یکبار دیگر ایشان را ببینم که به خودشان هم بگویم، در مراسم نیمه شعبان یکی از اقوام ما ایشان دعوت شده بودند سخنرانی کنند، ایشان سخنرانی کردند من با استناد به سوره مومنون و از لغو اعراض کردن مومنان نامه ای با مداد نوشتم و به بچه خواهرم دادم تا برود بدهد دست ایشان که در مردانه بودند، و گفتم برفرض که خدا نباشد، باید همدیگر را درید؟ حتما" اصولی هست که انسانها را تشویق کند به نخوردن یکدیگر و سخنان شما ( مضمون آنچه گفتید) راهگشا نیست و ...
نامه دست شان رسید من در آن تلویزیون مدار بسته میدیدم ایشان را نامه من را که گرفتند اول تعجب بسیار بسیار کوچکی کردند وقتی خواندندش. گفتند الان وقت نیست سوال جواب بدهیم در حالی که من سوال نپرسیده بودم من به مضمون سخنرانی ایشان اعتراض کردم. بعد ادامه سخنرانی را ادامه دادند و در ادامه مدام کاغذ را می خواندند ، فقط یک جمله از نامه را بلند خواندند و آن این بود "برفرض که خدا نباشد آن وقت چه ؟" بعد گفتند این سوالات اعتقادی را الان وقت نیست پاسخ دهیم!
و ادامه سخنرانی شان را ادامه دادند.

دروغگویی ایشان نفرت انگیز است. خوشحالم که کاغذ چنان بود که تمرکز ایشان را بهم ریخت تاحدی. و در سیمایشان هم این مشخص بود

سلام
هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک !
دوستی تعریف می کرد بالای منبر واعظ داشته وعظ می کرده و آیه ی قران در باره ی پدر را به مناسبت مجلس تبدیل به مادر می کرده و خورد خلق الله می داده!
دروغگویی و قداست زایی برای دوستان و هم حزبان و قداست زدایی و تکفیر و لعن و طرد برای مخالفان ان هم درلباس دین!
این دین فروشی نیست؟!
من ناخوداگاه یاد حرف امام افتادم:
آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده‌اند و جمهوری اسلامی را به پا کردند کیفیت زندگی اهل علم(روحانیون) است. اگر خدای نخواسته مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده‌اند. عمارت درست کرده‌اند و رفت و آمدهایشان مناسب شأن روحانیت نیست و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان.

علایی سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 18:22

سلام
پناهیان و صحبت درباره شریعتی؟!!!
این بابا دیده مردم بخاطر گرانیها در فشارند و افسرده شدند خواسته یک مزاحی کرده باشه. شما جدی نگیر.

سلام
بله خب ! اگر کتابهاشو نخونده باشه و از زندان رفتن ها و شکنجه شدنهای شریعتی خبر نداشته باشه ،بالاخره اسمش رو که شنیده
شاید اما شوخی شوخی ،با آخرت مردم و اهل قبور هم شوخی
اینجا را ببینید:
http://etedaal.ir/news/30396/default.aspx
تندیس یک «گوسفند» جایگزین تندیس ربوده شده «دکتر شریعتی» شد!
و اینجا را هم ببینید:
http://etedaal.ir/news/30475/default.aspx
پشت پرده پیامک های تخریبی علیه شریعتی
صادق زیبا کلام : مخالفان انقلاب اسلامی بغض و کینه شان را نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی به صورت توهین به مرحوم شریعتی نشان می دهند.

سیدعباس سیدمحمدی سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 17:25 http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
اگر این خوابها صادقه باشد، می توان نتیجه گرفت کسانی که
چند روز
چند هفته
چند ماه
چند سال
چند دهه
پای منبر حاج آقا پناهیان می نشینند، فاصله ی شان با من و شما و ما کم سعادتان که پای منبر ایشان نمی نشینیم، در قیامت چند متر یا چند کیلومتر یا چند فرسخ یا چند سال نوری است

سلام
بله دیگه بی بصیرت شدیم رفت پی کارش
اما عجیبه که ما بی بصیرتها زودتر از این با بصیرتها از عاقبت کار این دولت معجزه ی هزاره ی سوم سر درآورده بودیم و خبر داشتیم

محمد مهدی سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 15:15 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
اولندش جناب ستاریان مدال شما محفوظ است و همه جا و هر جوری اولید و مدالی و المپیکی اونم نه از نوع صدو سی و دوپینگی
ووووووووووووووووی خدا بدادتون برسه از دست این برادرزاده ها اگه سرو کلشون پیدا شد. دیگه واویلااز ما گفتن و از شما هم بی خیالی
میدونی اول مطلبتون چی به ذهنم رسید؟ عذر میخوام ببخشید دیگه اومد تو ذهنم. گفتم همون تریبون تو هر جا بدتر ادم دروغگو

سلام
پس هووووووورررررابرادر زاده ها قدمشون به چشم بله سعی می کنم نشنیده بگیرم و بی خیالی طی کنم
حیف که نمیشه کامنت رو شطرنجی و نقطه نقطه کرد یا بجاش سوت گذاست

سلمان محمدی سه‌شنبه 27 تیر 1391 ساعت 00:05 http://salmanmohammadi.blogsky.com/

سلام. شما به همچه احمقی که ای بسا در جنایتها هم شریک باشد، چرا می گویید حجت الاسلام؟!
سر تا ته این مزخرفات، دروغ و از دروغ بالاتر است. طرف نماز خوانده، خوابیده، باز رؤیای دروعینش را ادامه داده؟! آخر به مرغ پخته این حرفها را بزنید، میخندد.
از شما بعید بود آقای ستاریان!
ناامیدم کردید!
بیچاره مرحوم دکتر شریعتی که هنوز هم چوب دوسرطلاست: هم باید از امثال این بابا بخورد و هم از امثال عباس میلانیِ سکولارِ لیبرالِ سابقاً کمونیست!
هیچ بعید نمیدانم که تهِ همة این خصومتها نفسانیات باشد: نمیتوانند محبوبیت شریعتی را - که بعد از سی سال همچنان رو به تزاید است - ببینند. دارند میترکند از حسادت. خدا شفای شان بدهد و بر علوّ درجات معلم اول ما شریعتی کبیر بیفزاید بمحمدٍ و آله صلی الله علیهم اجمعین.

سلام
حجت الاسلام نگویم حب چه بگویم که معلوم شود ابن آقا کیست؟
شرمنده ام که ناامید شدید! من خودم از عالم و آدم ناامید شدم. به قول شما طوری نیست.
چرا بعید بود قربان؟!
خب من که با تیترم حرف شما را زدم !
یکی توی همین سایت انتخاب کامنت گذاشته و همین رو نوشته که " طرف نماز خوانده، خوابیده، باز رؤیای دروعینش را ادامه داده " و یکی دیگه نوشته چرا کسی خواب قیمت مرغ را نمی بیند؟ خب راست می گن بنده های خدا.
یک دونه مرغ شده هفده و هجده هزار تومان. اونوقت بالاتر از حجت الاسلام ها خطبه می خوانند که گرانی نیست و آخ نگویید و ...دیگری که نوبت خطبه خواندنش می شود می گوید اصلا در ایران فقیر نداریم!
کاش می شد تمام چرند و پرند دهخدا را اینجا گذاشت یا شعرهای نسیم شمال را. افسوس که نمی شود!

کوثر دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت 22:57

وووووووی تقصیر کیبوردمه هااااااا
اصلاحیه
اط=از

بنده خدا دکتر شریعتی
میگما چرا هر آدم حسابی که یه حرف حسابی میزنه اینجور باهاش رفتار میشه
کم کم با منم همینجور رفتار میکنن
وای حالا عموسامع میاد میگه برو برادر زاده آخر شبی زدی کامنتدونی مردم وترکوندی
شرمنده جناب ستاریان
آخه حیفه تا اینجا اومدم مدالهامو کسی دیگه ای بگیره
بنده
ط ن ب

نه دیگه با این کیبورد شما و سعی و تلاش بی وقفه، لازم شد شما را برنده اعلام کنیم و سفارش بدیم از اصفهان مدال بفرستند اینجا

دلیلش را باید خوابید و دید! برای حرف جواب ندارند و می گیرند می خوابند و با خواب که فقط یه نقطه جابجا داره جواب می دند خب!
شما هم اگر حرفهای شریعتی رو بزنی بی برو و برگرد برای شما هم اینطور خواب ها می بینندپس بهتره حرفهای جدیدی پیدا کنید و بزنید البته باز هم خواب می بینند ها ! شاید اینبار شما توی خواب اون بالا بالاها باشی

کوثر دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت 22:51

من صحبتهای آقای پناهیان ودوست دارم.اط طرفی نوشته های دکتر شریعتی را نیز...
تکلیف بنده چه میشود آیا؟؟؟؟
در کدامین مرتبه قرار میگیرم

پس شما توی وسط برزخ گیر کردی
مگر نکفته اند که :
وقتی هر چیزی را می ریزید تو ذهن تان، پس فردا این ها اذیت تان کرد، فقط خودت تان را شماتت کنید

کوثر دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت 22:49

سلام قربان
اولم آیا؟؟؟

سلام از ماست
مدال اولی و دومی و سومی رو ظاهرا توی وبلاگ آقای سامع قسمت می کنند که المپیک برگزار می شه و رقابت تنگاتنگی وجود داره نه اینجا که ! گفتم ظاهرا چون باطنا چند بار المپیکی شدم و از شما چه پنهون که یک جفت جوراب هم ندادند چه برسه به مدال!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد