نقد در بوته ی نقد از پنج نگاه

بسم الله الرحمن الرحیم 

پروفسور نوام چامسکی بنیانگذار زبان شناسی مدرن با اشاره به اینکه انتقاد باید سازنده باشد، گفت: ضوابط جهانشمولی برای نقد وجود دارد که فارغ از فرهنگ جوامع مختلف است. پروفسور نوام چامسکی زبانشناس معاصر و استاد بازنشسته دانشگاه ام.آی.تی آمریکا در مورد فرهنگ نقد و اصول و ضوابط آن به خبرنگار مهر گفت: برای نقد نیز ضوابطی وجود دارد که این ضوابط می‌توانند جهانشمول نیز باشند.وی افزود: در واقع این ضوابط و اصول فارغ از فرهنگهای بومی است و مورد تأیید همه فرهنگها و جوامع انسانی است. باید توجه داشت که انتقاد باید سازنده باشد. نباید دیگران را از انتقاد محروم کرد. باید به دیگران اجازه داده شود تا آرای ما را نقد کنند و نقاط مثبت و منفی آنرا ذکر کنند. نقد دیگران بر آرای ما بسیار حائز اهمیت است و می‌توانیم از رهگذر انتقاد آنها به صیقل اندیشه خود بپردازیم. باید نکات منفی طرح شده توسط دیگران را مورد مطالعه جدی قرار دهیم و به انتقادات آنها با دقت پاسخ گوئیم. استاد بازنشسته دانشگاه MIT تأکید کرد: همواره از انتقاداتی که بر آثار و آرایم صورت می‌گیرد استقبال می کنم و آنها را مورد مطالعه جدی قرار می دهم و به آنها پاسخ نیز می دهم.  

پروفسور متیو کرامر استاد فلسفه سیاسی و فلسفه حقوق دانشگاه کمبریج : پیش داوری و پیش فرض باعث می‌شوند تا اصالت تفکر و قدرت استدلال به حاشیه رانده شوند و آنچه جای آنرا بگیرد فرضهای اشتباه باشد . وی تصریح کرد: در نقد اولین نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که ذهن را از پیش داوری باید خالی کرد. فرض و نیت بد نسبت به دیگران باعث می‌شود تا در نقد آرای آنها انصاف کنار رود. در واقع پیش فرض، حجاب نقد منصفانه است. پیش داوری و پیش فرض باعث می‌شوند تا اصالت تفکر و قدرت استدلال به حاشیه رانده شوند و آنچه جای آنرا بگیرد فرضهای اشتباه باشد. پیشرفت در تاریخ اندیشه در نتیجه نقد سازنده بوده است. تا نقادی صورت نگیرد انباشت فکری صورت نمی‌گیرد. نقادی این حسن را دارد پیش از آنکه تفکری وارد محیط عملیاتی خود شود صیقل پیدا می کند. اگر تفکری بتواند در عرصه نظر به نقدهای صورت گرفته پاسخ متقن و قابل قبول ارائه کند در این صورت می‌توان به آن امیدوار بود. این موفقیت می تواند در محیط نظری باشد یا عملی.  

پروفسور الیزابت اندرسون استاد فلسفه دانشگاه میشیگان و مطالعات زنان در دانشکده جان رالز دانشگاه میشیگان و فیلسوف اخلاق معاصر با اشاره به اینکه معمولاً انسانها علاقه دارند تا فرضهای ذهنیشان مورد تأیید قرار گیرد، اگر تضارب آراء صورت گیرد فرضهای مسلم و تثبیت شده به چالش کشیده می‌شوند و نهایتاً غنای فکر و اندیشه صورت می‌گیرد. باید توجه داشت که هیچ کسی عقل کامل نیست و بشر توانایی محدودی دارد. هیچ کسی نمی تواند بگوید که آرای او عاری از خطا و اشتباه است. بر این اساس آرای هر شخصی می‌تواند مورد نقادی قرار گیرد و به چالش کشیده شود. مؤلف "ضرورت یکپارچگی": از رهگذر نقادی است که یک اندیشه تقویت می‌شود و عمق می‌یابد. فضای نقادی باید فضایی باشد که بدون پیش داوری، افراد به نقد اندیشه بپردازند. همچنین نقادی دارای ضوابط و اصولی است. اصل مهم این است که آرای دیگران را به دقت مطالعه کرده باشیم و برای آن وقت گذاشته باشیم. بدون آگاهی کامل از آرای دیگران نباید نقادی صورت گیرد. پرداختن به بخشی از اندیشه یک فرد و بررسی ناقص آن با نقد منصفانه منافات دارد. استاد پیشین دانشگاه هاروارد، معمولاً انسانها علاقه دارند تا فرضهای ذهنیشان مورد تأیید قرار گیرد. اگر تضارب آراء صورت گیرد فرضهای مسلم و تثبیت شده به چالش کشیده می‌شوند و نهایتاً غنای فکر و اندیشه صورت می‌گیرد.  

پروفسور پیتر آلبرت دیوید سینگر فیلسوف برجسته اخلاق و استاد فلسفه دانشگاه پرینستون در مورد فرهنگ نقد و اصول و ضوابط آن به خبرنگار مهر گفت: نقادی نیز مانند خود تفکر دارای ضوابط و اصول خاص خود است. این ضوابط ما را به نقد منصفانه هدایت می کنند. البته این اصول و ضوابط باید در یک فرهنگ نهادینه شوند و افراد آن جامعه باید آن اصول را در خود درونی سازند. مؤلف "اخلاق کاربردی" در ادامه تصریح کرد: در نقد افراد اولین چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد فضای نقد است. در فضای نقد باید قدرت استدلال صرفاً حاکم باشد. یعنی در فضای نقد طرفین باید آزاد باشند و آنچه ملاک سنجش قرار گیرد قدرت استدلال برتر است. یعنی افراد فارغ از زور و تسلیم و فشار باید بتوانند آزادانه به نقد آرای دیگران بپردازند. مسلماً در این فضا احترام به آرای دیگران وجود دارد ولی این قدرت استدلال است که نشان می‌دهد کدام تفکر دارای برتری است. فردی که مورد نقد قرار می‌گیرد باید مسائل و موضوعات مورد طرح را با گشاده‌رویی پذیرا باشد و آنها را به دقت بررسی و مطالعه کند. وی در پایان تأکید کرد: وقتی فرد با مطالعه به انتقادات پاسخ داد و جواب دریافت کرد و این داد و ستد ادامه پیدا کرد می توان انتظار داشت که غنای فکری در یک جامعه و فرهنگ صورت گیرد.  

پروفسور استوارت سیم استاد دانشگاه نورث آمبریا در نیوکاسل انگلستان در مورد فرهنگ نقد و اصول و ضوابط آن استاد دانشگاه نورث آمبریای انگلستان با اشاره به اینکه علاوه بر ضوابط محلی، ضوابط جهانشمول برای نقد آرای دیگران وجود دارد گفت: ایده باید مورد نقد قرار گیرد و نه صاحب ایده. در ابتدا باید توجه داشت که نقد باید بر اساس شواهد متقن و قابل قبول همراه باشد. همچنین باید توجه داشت که برخی ایده‌ها ابدی و ازلی نیستند. اینکه یک ایده تا چه میزان بتواند اهمیت خود را حفظ کند به دلایل و عوامل مختلفی بستگی دارد. یکی از این عوامل متقن بودن و مستند بودن آن است او که مؤلف "دیکشنری لیوتار"است گفته اگر یک ایده دارای انسجام منطقی باشد در این صورت ماندگاری آن زیاد خواهد بود. ممکن است یک ایده توسط ایده دیگری که توان پاسخگویی با مسائل جدید را دارد کنار گذاشته شود. در نقد آنچه باید مورد توجه باشد نقد ایده است و نه نقد ایده‌پرداز. در واقع در نقد با مسأله هویتی و شخصی نباید مواجه باشیم و فقط باید ایده بدون پیش داوری مورد نقادی قرار گیرد. صاحب یک ایده نیز باید بداند که ایده می تواند توسط ایده محکمتر دیگری به چالش کشیده شود و ایده او تنها ایده ممکن نیست. علاوه بر اینکه ضوابط محلی برای نقد وجود دارد می توانیم ادعا کنیم که ضوابط جهانشمول نیز برای نقد دیگران وجود دارد. برای نمونه اینکه به طرف مورد نقادی احترام بگذاریم در همه فرهنگها مورد پذیرش است.  

نظرات 3 + ارسال نظر
صبا یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 22:09 http://children-of-war.blogfa.com

سلام
مایوس چرا عمو جان؟؟؟ شما مایوس باشید پس ما چه بگوییم؟
ما این داستان را گفته ایم که شما مایوس نباشید
بدون درختان ریشه در خاک لانه ای برای پرنده نخواهد بود...وقتی لانه ای نباشد پرواز هم نیست....پرواز فقط به بال و پر زدن نیست...می شود مانند چنار پیر قصه در زمین بود...اما با خدا بود...
بعد هم پرواز همیشه زیبا نیست...گاهی باید بالهای خود را ببخشید تا دیگران با آن پرواز کنند
پرواز همیشه هم بال و پر نمی خواهد...
شرط زیارت آسمان وداع با زمین است نه کنده شدن از زمین

سلام
خدا جایش جداست از این یاس من! من امید واثق دارم که خدا سریع الانتقام است.
پای ما در این خاک ریشه کرده و فرزندانی که در ان لانه دارند. من دارم مایوس از اصلاح وضع مردم می شوم!
امید وقتی می توان داشت که درد شناخته شده باشد و در پی درمانش باشند
صدیقی امام جمعه موقت تهران وقتی بگوید:
" فقر در ایران واقعیت ندارد"
در حالیکه ملت بدبخت ما دارند آه می خورند و اشک سر می کشند پس چطور می شود به فردای این بیچاره ها امیدوار بود؟
فرمانده نیروی انتظامی گفته تلویزیون مرغ خوردن نشان ندهد چون بعضی ندارند که بخورند!!!
خب وقتی سلطان گوشت این ملت را بچاپد و فرمانده نیروی انتظامی هم به جای گرفتن او از پخش مرغ خوردن توی تلویزیون انتقاد کند و امام جمعه هم اصلا فقر را انکار کند چه توقع بهبود اوضاع می شود داشت؟
سلطان گوشت ایران کیست؟
http://www.entekhab.ir/fa/news/69820
نادر قاضی پور گفته :این چه معنا دارد که کل 70 میلیون جمعیت ایران را فدای یک سرمایه دار کردند.
اما کو گوش شنوا؟!

محمد مهدی یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 14:47 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
شکی نیست که در بوته نقد و بررسی هر دیدگاه و نظریه ای به تکامل میرسد و عیوب خود را برطرف میکند. همگان بر این نظرند که باید به دیگران اجازه نقد داد و انان نیز منصفانه به نقادی پردازند. اما کمار حاکمی و نظرریه پردازی به معنای واقعی اینگونه بوده است. نادر افراد یا حاکمان نقدپذیر به جرات موفق تر و دیدگاهشان ماندگارتر بوده است.

سلام
البته من وقتی این مطلب را داشتم می گذاشتم پیش خود فکر کردم که چقدر فاصله ی بعیدی داریم از شرایط نقد و انتقاد!
برقراری امکان نقادی در یک جامعه به مطبوعات آزاد و احزاب و شخصیتهای مستقل بستگی کامل دارد و پروسه ای طولانی است و در نبود این فضا گفتن از چنین نقدی آرمانگرایانه است . ملت ما همواره جز در مقاطع بسیار کوتاه تا کوچکترین حرف زده توی دهانش زده اند به همین جهت وقتی هم که همان مقاطع بسیار کوتاه دستش امده کاری جز فریاد زدن انجام نداده است!

سلمان محمدی شنبه 24 تیر 1391 ساعت 00:00 http://salmanmohammadi.blogsky.com/

سلام.
از بچگی دائم به ما اطاعت را یاد میدهند و بعد هم نهادهای مدرسه و دانشگاه آن را تشدید میکنند.
منشأ این آموزشها در دو نهاد زور و تزویر، تیغ و تسبیح، ولایت و ولایت، شاه و شیخ، استبداد و حوزه است که هر دو فقط مطیع و مقلد میخواهند.
این آموزه ها چنان در ما جایگیر میشوند که بعد هم که روشنفکر میشویم، فقط مرجع تقلیدمان را عوض میکنیم: فلان روشنفکر اروپایی یا امریکایی را میگذاریم جای شیخ محل یا فلان آیت الله العظمی. زبان وحی مان هم عوض میشود: انگلیسی جای عربی را میگیرد.

خلاصه، فکر میکنم نبود یا کمبود تفکر انتقادی از مشکلات مهم ماست و این ضرورت مطلب شما را نشان میدهد. ممنون.

سلام
واین تنها مشکل ما نیست. داشتم تاریخ معاصر ایران - اسناد نهضت آزادی ایران جلد یک را می خواندم دیدم نهضت آزادی در خلال ۱۳۴۰ - ۱۳۴۴ چنین توصیه کرده است. بجای بحث و انتقاد بیمورد - «فکر کنید« « حس ابتکار خود را برای بررسی مشکلات عمومی بکار اندازید» « برای تحقق خواسته های فکری و مرامی خود کار کنید. کار کنید . کار کنید.»
بعد نوشته است روزی که دکتر شاخت کارشناس معروف اقتصادی آلمان - بدعوت دکتر مصدق به ایران آمد پس از مطالعاتی گفت:
« اگر آحاد مردم ایران کار کنند هیچ نوع سرمایه و پشتوانه یا کمک خارجی نیازمند نخواهد بود. بزرگترین پشتوانه مالی و اقتصادی هر کشوری ( فعالیت صحیح اجتماعی و اقتصادی ) مردم آن کشور است.»
بعد ادامه داده است... فقط انتقاد نکنید بلکه فکر کنید اگر به شما گفتند در شئون و امور مختلف عمومی و مملکتی چه باید کرد آماده یک جواب منطقی و قانع کننده باشد.
.....
من چند شب پیش داشتم به طور همزمان کتاب سقوط شاه نوشته ی فریدون هویدا - مدافعات مهندس بزرگان در دادگاه نظامی و همینطور کتاب نفت در دوره ی رضاشاه اسنادی از تجدید نظر در امتیاز نامه دارسی ( قرار داد ۱۹۳۳ ) را می خواندم. به طور عجیبی دیدم نسلهای قبل از ما درست دچار همان مشکلات و مصائبی بودند که ما بعد از سالهای سال همچنان گرفتارش هستیم!نه چیزی عوض شده و نه ما عوض شده ایم و نه حتا کوچکترین مشکلی کم و یا برطرف شده است! ما همیشه دچار نخبه کشی بوده ایم و همچنان نیز هستیم و مشکلاتمان هم کمافی السایق باقی است و ما واقعا نیازمند به عزم ملی برای زدودن خصائص بد خود هستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد