تفاوت دو مقطع و فرق دو دولت

بسم الله الرحمن الرحیم

در تایید نظر دوستان در پست قبل اینطور به نظر و خاطرم آمد که در دوران جنگ، اجناس ضروری مردم ، با دفترچه های بسیج اقتصادی و کوپن تامین می شد. از برنج ، گوشت و مرغ گرفته تا چای و قند و شکر حتا لامپ و دستمال کاغذی و ماکارونی و صابون و شامپو!

مردم از همین مایحتاج عمومی خود صرفه جویی می کردند و برای جبهه ها به عنوان کمکهای مردمی می فرستادند. مسجد محله ی ما از اعزام سپاه دوهزار نفری هادی غفاری که تا به اهواز رفتند و بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا تحهیزشان نکرد و برگشتند ، با چهل پنجاه نیروی داوطلب در ماجرا دخیل بود و در طی جنگ هم بیش از صد شهید تقدیم جنگ کرد. بعد هم با جمع کردن استشهادیه و نامه نگاری به شهرداری منطقه ، درخواست دادند که اسم خیابان منتهی به مسجد را از همایون به ثارالله تغییر دهد. حتا زمانیکه ژاپن به علت فشارهای امریکا و تحریمهای سازمان ملل از فروش تویوتا وانت هایی که کاربرد نظامی داشت و در جبهه ها مورد استفاده قرار می گرفت به دولت ایران خودداری کرد، اهالی محل که در مسجد مجتمع بودند ، پول جمع کردند و دو دستگاه تویوتا آمبولانس خریده و به جبهه اهدا کردند و این در همه ی شهرها و روستاهای ایران مرسوم بود و همه ی اینها در وضعیت جنگی و نداری مردم و فشار اقتصادی بر دوش مردم اتفاق می افتاد.   

               کمک های مردمی برای جبهه و جنگ 

مقایسه کنید با چندی پیش که موضوع درخواست دولت فعلی برای انصراف از گرفتن یارانه ها پیش آمد و بطوریکه میدانیم کسی انصراف نداد و امروز هم که در آستانه ی ماه مبارک رمضان ارزاق عمومی مثل گوشت و مرغ و برنج قیمتهای عجیب و غریبی پیدا کرده است و قیمت میوه های فصل در غیر از محله ی نارمک! در همه جا گران است و قیمتش با نوبرانه آن تفاوت زیادی ندارد! سه روز را هم ملت قرار گذاشته بودند در اعتراض به گرانی ها ، شیر و نان نخرند. بگذریم که شهرام همایون گفته بود هر چقدر می توانید نان و شیر بخرید! نمی دانم نتیجه اش در سطح کلان کشوری چه بود و مردم چکار کردند؟ اجاره ها بالا و ازدواجها مشکل و بیکاری و تورم و....مشکل که یکی دوتا نیست .خب این تفاوت دو نفر و دو دولت و دو ملت زمان جنگ و حالاست! آنزمان جوانان داوطلبانه به جبهه و جنگ می رفتند.

                  اعزام داوطلبانه به جنگ 

و ژان پل سارتر انگار زمانی درباره ی جوانان امروز ما گفته است که : " جوانان می‌خواهند که به‌ آن‌ها فرمان داده شود تا از آن سرپیچی کنند."!

اگر دوباره جنگی اتفاق بیفتد و یا بحرانی پیش بیاید وضع چطور خواهد شد؟ چه چیز فرق کرده است؟چیزی جز رفتار و عملکردها، باعث و بانی این تغییر رویکرد مردم نیست؟! باید گفت خود کرده را تدبیر نیست.

مدتی است که فکر میکنم این یکسال باقی مانده از دوران این آقا کی تمام می شود؟! تازه بعدش چه می شود؟!

" زمان نمی گذرد عمر ره نمیسپرد
صدای ساعت شماطه بانگ تکرار است "

بله امام خمینی می گفت: 

اگر ملت یکوقتى نارضایتى پیدا کرد، اگر امروز صحبت نکنند، چند روز دیگر صدایشان درمى‏آید؛ چند وقت دیگر صدایشان در مى‏آید. آن روزى که ملت صدایش در بیاید، دیگر نمى‏تواند یک قدرتى با آن مقابله بکند..  

...اگر یک کسى بیاید بخواهد به شما یک تعدى بکند، ملت به او حمله مى‏کند. به خلاف اینکه اگر مردم دیدند که اینها( حاکمان) با آنها نیستند، اینها دشمن آنها هستند، اگر یک کسى بیاید، یک دزدى بیاید بخواهد به شما حمله کند، آنها کمکش هم مى‏کنند. این یک مطلبى است که الآن ما از این تاریخ موجودى که بر ما گذشت باید عبرت بگیریم

نظرات 3 + ارسال نظر
جوینده جمعه 9 تیر 1391 ساعت 23:34

و همه ی درد این روزها یک طرف ... درد این حرف جناب خاتمی بر منبر نماز جمعه هم یک طرف که فرمودن مردم حتی اگر از گرانی اذیت هم میشن حتی آخ هم نگن که این آخ گفتنشون دل رسانه های غرب رو شاد می کنه

!!!

یعنی کشتن خودشونو با این ؛رسانه هراسی؛ شون (در تقابل با کلمات ابداعی خودشون)

خدا به داد همه مون برسه ...

ببین تو رو خدا رسیدیم به کجا ... مجری مون رفته مصاحبه با بشار اسد ... جهت تبلیغ مظلومیت اون جناب لابد !!!

بله اس ام اس اش به دستم رسید!
سال نود را سال رکورد اختلاس خوانده اند در ان باره نباید حرف زد و از فشار گرانی هم نباید آخ گفت! عجیب اندر عجیب است!

علایی دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 18:42

سلام

با این نوشته کوتاهت چه خاطراتی را زنده کردی! یاد روزهای یک رنگی بخیر.

سلام
فقط برگی از کتابی قطور افتاده بر ذهنم در میان افتاد!
بله هفت قلزم ، هفت اورنگ و هفت شهر عشقی بود آن روزهای بی رنگی

محمد مهدی دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 16:26 http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
جناب ستاریان امان از وقتی که حکومتی مشروعیتش را از دست بدهد. همین میشود که باق لطایف الحیلی رای خریداری کنند. تجمعات پوپولیستی را کسترش دهند. کیک و ساندیس و جابجایی افراد از این شهر به شهر و.... تا حمایی را به 33است یا دروغ نمایش دهند. اما ان زمان مشروعیت و مردمی بودن انگونهکشور را ا5داره می کرد.

سلام
بله بنظرم مشروعیت از وقتی از دست رفت که مقبولیت از سکه افتاد درست از وقتیکه سعی کردند اسلامیت را مقابل جمهوریت قرار دهند و این شد که نه اسلام ماند و نه جمهوری!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد