خودکشی از ترس مردن یا عمر جاوید!

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتیه که تحت نظر دکتر اورتوپد هستم و برای درمان بیماری نکروز دارو می خورم. آخرین باری که پیش دکتر رفتم داروی قبلی را که دوره اش تمام شده بود رو عوض کرد و به جای آن فاموتیدین تجویز کرد. از عادات همیشگی من هست که بروشور داخلی داروها را می خوانم. توی بروشور این دارو از هشدارها و مقدار مصرف و نحوه ی مصرف دارو نوشته تا مصرف در دوران بارداری و شیردهی و عوارض های احتمالی آن و عوارض جانبی این قرص..و از تداخل دارویی و مسمومیت هم نوشته و از شرایط نگهداری هم گفته، توجه کنید: 

عوارض دارویی فاموتیدین

آریتمی قلبی شامل ضربان قلب، افزایش ضربان قلب، بلوک دهلیزی – بطنی ( گیجی و کاهش سطح هوشیاری، کاهش ضربان قلب، اشکال در تنفس، خستگی و ضعف غیر معمول ) واکنشهای پوستی ( شامل راش پوستی، قرمزی پوست، تاول و خارش و ...) تب، عوارض خونی( مشکلات تنفسی، ایجاد زخمهای دهانی، کاهش پلاکت، گلبول سفید خون و ...)، هپاتیت، واکنشهای حساسیتی، ادم ناحیه صورت، لب و پلک، ائوزینوفیلی، راش پوستی، تغییر خلق و خوی ، واسکولیت، اضطراب، گیجی، هالوسیناسیون، درد عضلانی اگراتولوسیتوز( تب، گلو درد، خستگی غیر عادی و ضعف) درد مفاصل، ضعف، برنکواسپاسم، خستگی عضلانی، طپش سریع قلب

تازه گفته در صورت استمرار این عوارض نیاز به مراقبت پزشکیه:

واکنش های حساسیتی، درد شکمی، آلویسی، بی اشتهایی، یبوست، خشکی دهان، خشکی پوست، بیخوابی، تهوع، وزوز گوش، استفراغ

با خودم فکر می کردم وقتی قرصی به اندازه ی یک عدس می تونه چنین اثرات و عوارضی داشته باشه، مصرف روزانه ی انواع و اقسام خوردنی ها و نوشیدنی هایی که ما در طی عمر وارد بدن خودمون می کنیم چه اثراتی که بر ما گذاشته و یا نمیگذاره؟ و اگر کسی پیدا بشه و اینقدر راجع به ذره ذره ی اثرات هر ماده و غذای طبیعی از نباتی گرفته تا حیوانی و انواع آبها خبر داشته باشه و بدونه که چه موقع و چقدر از هر کدوم از اونها باید مصرف کنه شاید هرگز مریض نشه و شاید اصلا روزی برسه که فقط از طریق مصرف درست و به اندازه ی انواع گیاهان و جانورانی که ما حتا اسمشون رو هم نشنیدیم و نمی شناسیم، بشه بر همه ی بیماریها غلبه کرد و عمر جاوبد به دست آورد!

البته من که خوشحالم تا اون روز برسه من مردم و دیگه نیستم و راستش همیشه با خودم فکر می کردم و می کنم که مردن نعمت بزرگیه و همیشه هم در طلب این نعمت بودم! اما دو تا مطلب با خوندن این بروشور به ذهنم رسید، یکی اینکه تازه فهمیدم برای درمان یک بیماری، شاید دارم دستی دستی خودم رو مبتلا به انواع مریضی می کنم! یعنی دارم از ترس مردن، خودکشی می کنم و دوم اینکه اگر این چند روز اونقدر عوض شدم که منو نمی شناسید، بدونید که شاید از عوارض مصرف روزی یکدونه از این قرصها باشه!

نظرات 25 + ارسال نظر
جوینده پنج‌شنبه 29 خرداد 1393 ساعت 16:18

سلام و ادب و ارادت

بهتر باشید انشاالله ...

و البته عوارض مال سوء مصرف هست نه تحت نظر و با تجویز پزشک

پ . ن:

یه زمانی من شنگول ترین خواننده تون بودم و کلی خجالت می کشیدم بین اون همه آدم که همه خیلی جدی بحث و جدل می کردن ...

نمی دونم من عوض شدم و بداخلاق ... یا مخاطبین شما از من افراطی ترن !!

شاد و سلامت و پر انرژی باشید

سلام و عرض ادب و احترام
ممنون از احوالپرسی شما
نه دیگه عوارض مال مصرفه و مصرفش هم با تجویز دکتره
...
نه دیگه گذشت، اون زمانیکه توی وبلاگها یقه ی همدیگرو می گرفتیم و ول کن هم نبودیم. شما همون موقع هم بهترین کار رو می کردید

امیری پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 20:46 http://abamiri.blogfa.com/

سلام . من فکر میکنم با یک قرص درد را رفع کردن بهتره تا به عوارض بعدیش فکر کنم . خدا را چه دیدی شاید نموندم عوارضشو ببینم فعلا چرا درد بکشم . خدا بیامرز پدر خانمم میگفت این دنیا به یک پادردش نم ارزه !!

سلام
بله خدا درد داده و درمانش رو هم داده و نباید درد رو تحمل کرد اگر درمانی هست. تحمل من هر چند بالاست اما واقعا دنیای بدون درد خیلی خوش آب و رنگتره

ناهید پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 18:49

سلام سلام
عه عه داداش خوبم می بینی تورو خدا بیست منو مهربان کوثر چه سخاوتمندانه به خودم تقدیم می کنه ! از بس من به محتوای کامنت نویسی فکر می کنم یادم میره بیست رو شکار کنم یا مثل فریبا جان ط ن ب شونصدم و بگیرم
خب عمه جون کوثر ممنووووون از اینهمه دست و دلبازی

سلام سلام هزار و سیصد تا سلام
بله خب برادرزاده ی رند و اصفهانی من دارند روغن ریخته رو نذر امامزاده می کنند حالا که دیده بیست از دست رفته و از شما نمیتونه زورگیری کنه می بخشه به خود شما

"علی فلاحیان" پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 13:07 http://pangovan.blogsky.com/

کوثر پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 09:22

سلام سلام صبح بخیر
ناهید جونممممممممممممم ببین من و:
یه کوچولو صبر میکردی من برسم خب
خب حالا با سخاوت تمام بیست وبشما تقدیم میکنم عمه جانم

سلام سلام شب به خیر عمو
کم کم شما باید برای اهدا ط ن ب و بخشیدن بیست پستهای ما و دوستان به خواهر ها و برادرها و عمه ها و عموها و عموزاده ها یک برنامه ریزی مفصلی بکنید ها

ناهید پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 05:25

سلام داداش عزیز
مطلب رو خوندم ، راستش نمی دونم چی بگم ، دلم برای مادرم می سوزه که 9 ساله روزی 14عدد قرص می خوره ، همیشه هم فکر می کنم این داروها خیلی عوارض داره ولی چاره ای نیست ، البته تازگیها خیلی زود احساس خستگی می کنه ، دکتر بهش اسپری اکسیژن داده که هر وقت نفسش گرفت روزی دو بار ازش استفاده کنه ...
منم که تا یک ماه پیش به هیچوجه دارو مصرف نمی کردم ولی در طول این یک ماه با مصرف آنتی بیوتیکهای قوی حسابی ضعیف شدم از طرفی فقط غذاهای رژیمی می خورم هر چندخانواده هم برای خوردن این غذاها با من همراهی می کنند ولی این منو بیشتر ناراحت می کنه ، داداش اصلان میگه سلامتی در نخوردن است
من نمی دونم با وجود این همه عوارض شما چرا باید این دارو را مصرف کنید ؟ داداش خوبم بنظرم دارو رو نخورید حالتون بهتر می شه
راستی برای پاکسازی کبد عرق کاسنی بسیار مفیده و من هر روز دو بار نصف استکان قبل از غذا می خورم ، خیلی بهتر شدم
شما هم امتحان کنید

سلام خواهر گلم
خدا به مادرتون صبر فوق العاده داده و ان شاءالله که به یمن این روزهای پر برکت از درد و رنج بیماری هر چه زودتر خلاص بشوند برای همیشه
مصرف آنتی بیوتیک از واجبات درمانی اینروزهای شماست البته باید همراه با مایعات و میوه باشه و اگر آب میوه بگیرید و بخورید که چقدر بهتر خواهد بود. داداش اصلان هم حکیم هستند و حکیمانه حرف میزنندها حرف داداش اصلا منو یاد حدیثی از پیامبر عزیز اسلام انداخت که فرموده منشاء همه ی بیماریها شکم و پرخوری است
خب اگر این دارو رو نخورم دیکلوفناک پدر معده ی منو که چندین سال هست مریضه و باهاش مشکل دارم رو درمیاره
قبلا خیلی عرقیجات میخوردم اما مدتی هست که نمی خورم اما این عرق کاسنی رو بنا به پیشنهاد شما میگیرم و می خورم خیلی هم ممنونم از پیشنهادتون چون من کبد تنبلی دارم

علایی چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 23:56

سلام
میدانی اگر عرفانی به زندگی نگاه کنیم چی دستگیرمان میشود؟ ما هرنفسی که میکشیم و هر ثانیه که طی میکنیم یک نفس و یک ثانیه به دیدار معبود نزدیکتر میشویم پس بهتره زیاد نگران عوارض و امثالهم نباشم

سلام سلام
البته که از ظرف عمر ما روز به روز کم میشه و از دید عرفانی هم هر چه از دوست رسد نیکوست، اما آدم میمونه که واقعا اینکه رسید از دوست بود یا نه؟

مریم چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 22:50

خوندم
فکر می کنم همه مون در تله شرکت‌های بزرگ داروسازی گرفتار آمدیم !

ممنون. ماشاءالله شما حسابی پاکار هستید برای خوندن راستش من هنوز به خاطر نخوندن اون پست طولانی آقای قطبی خودم رو دارم سرزنش می کنم راستش نرسیدم بخونمش

مریم چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 22:40

دوباره و سه باره سلام
خبرها رو پیگیری می کنید ؟
داعش به نزدیکی سامرا رسیده
تکریت رو هم گرفته !
می گن ارتش اصلا مقاومت نمی کنه !

الان مقاله ای که لینکش رو گذاشتید می خونم ...ممنون

سلام و هزاران هزار سلام
دیشب آقای علایی اس ام اسی بهم خبر داد و خوندم!
خیلی خیلی عجیبه. البته من انتظارش رو داشتم و انتظار بدتر از اینها رو هم باید داشت!

ناهید چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 22:00

داداش خوبم سلام
شرمنده ام که دیر اومدم ، تازه الان هم باید برم
فقط اومدم سلامی عرض کنم ، هنوز پست رو نخوندم ، ان شاا... می خونم و بعدنا نظرمو می نویسم
شاد و سلامت باشید

سلام خواهر گلم
صبح خیلی منتظر جواب کامنتم شدم و دیدم که بالاخره نوشتید اینترنت سرعتش کمه! هنوز درست نشده؟! من با اینترنت دایال آپ انگار وضع و اوضاعم از شما بهتره! اینترنت شما چیه که اینقدر کند هستش؟خودتون رو اذیت نکنید حالا! چیز مهمی که نیست همینقدر که میدونم هستید برام یک دنیا می ارزه

کوثر چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 21:55

سلام عموجان
ممنون که برای دفاع به دیدنو آمدین
این سرداران داشتند بدجور روی اعصاب من پیاده روی میکردند
حالا دیگه ماستهارو کیسه میکنند

سلام عمو جان
شما اصلا نگران نباش! پوست این پنگوئن ها رو زنده زنده و قلفتی می کنیم و باهاش قایق درست می کنیم اگر بخوان به پر و پای برادر زاده ی ما بپیچند

عزیز عاقبتی چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 16:13 http://Aziz-aghebati2010.blogfa.com

چیست درویشی به جز خالی شدن در دل گرداب طوفانی شدن
موج ورزیدن به بحر کائنات تشنه ماندن بر لب آب فرات
گر تو درویشی دمی اندیشه کن سیره ی آل علی را پیشه کن
شاهد اقبال در آغوش کیست کیسه ی نان و رطب بر دوش کیست
کیست آن کس کز علی یادی کند بر یتیمان من امدادی کند
دست گیرد کودکان درد را گرم سازد خانه های سرد را
ای جوانمردن جوانمردی چه شد شیوه ی رندی و شبگردی چه شد
شیعگی تنها نماز و روزه نیست آب تنها در میان کوزه نیست
کوزه را پر کن زآب معرفت تا در او جوشد شراب معرفت

ممنون از حضورتون

فریبا چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 15:27 http://faribae.blogfa.com

سلام مجدد
اومدم ط ن ب بگیرم فقط
کار دیگه ای نداشتم !!
و البته آرزوی سلامتی براتون.
فعلآ روز خوش

سلام سلام و هزار و سیصد تا سلام
بله بله! شما باید مامور پیگیری مصوبات باشید تا به مرحله ی اجرا نرسونیدش ولش نمی کنید و منم از ترسم فورا تقدیم کردم البته با تاخیر یک روزه
خیلی خیلی ممنونم از شما

مریم چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 13:12

راست می گید ها ! در قسمت عوارض جانبی نوشته : تغییر خلق و خوی ، پس واسه اینه که اینقدر عوض شدید !

تمام این پست برای کشف همین نکته بود و شما موفق به کشفش شدید

واحه چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 08:17

سلام عمو جان
حدود یک ماه و نیمه که کلا درگیر عوارض داروهام هستم.اگه بدونید در مورد عوارضشون چی نوشته
جالبه قرصی که برای خالت تهوع میخورم یکی از عوارض تهوع و سرگیجه هم هست
خب همه چی که ترس از مرگ نیست.من خودم مرگ آنی را به گرفتن بیماریهای زجرآور ترجیح میدم.از زمینگیر شدن بیشتر میترسم گرچه یه حال خوب مخصوصا از لحاظ روحی خیلی وقته برام آرزو شده ناشکری نمیکنم.شاید خیلی جون عزیزم که این حرفا را میزنم.
احساس میکنم بیماری زمان مفید را از آدم میگیره.زمانی که باید با خانواده سپری کنی و به زیباییهای خلقت نظر کنی.گرچه گویا بیماریها و رنجها کفاره ی گناهان محسوب میشه بازهم به کودک رنجوری فکر میکنم که هنوز نمیدونه گناه چیه.مجبورم حواله ش بدم به حکمت خداوندی.

سلام عمو جان
نمیدونید چقدر خوشحالم که برگشتید. نگرانتون بودم و از مریم خانم احوالپرسی شما رو میکردم.
بله باید خیلی مراقب بود و اگر آدم تاغافل بمیره هزاران بار باید به خاطرش شکر کنه. اما آدم میترسه از پا بیفته و وبال گردن نزدیکانش بشه که خدا اون روز رو برای هیچکس نیاره. خدا به شما سلامتی و تندرستی کامل عطا کنه
خب بحث راجع به شرور عالم از بحثهای خیلی پیچیده است. البته عرفا معتقدند اصلا شری وجود نداره و هر چی که هست خیره! مثالش زلزله است. زلزله اگر به وجود نیاد و این انرژی توی زمین محبوس بشه و بالاخره بر اثر قوانین طبیعی روزی ناگزیره که تخلیه بشه و اگر همه ی انرژی های زلزله ها تلنبار بشه و بخواد یک دفعه خالی بشه کا حیات رو از بین میبره!
تا جایی که من توی این بحث های مربوط به شرور فهمیدم اینه که ما توی دنیا زندگی می کنیم و نه در بهشت و شرها لازمه ی دنیاست. اگر شری نبود اینجا اصلا دنیا نبود.

کوثر چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 07:10

ای خدا مردم از خنده از دست عمو آتش با این خاطراتشان
سالی که دخترم دیگه باید از شیر برداشته میشد رفتم پیش دکتر خانوادگی وازش خواستم دارویی بهم بده زودتر این عمل انجام بشه وخودمم اذیت نشم!ایشون هم ده تا دونه قرص بهم دادن واقعا به ریزی نصف عدس!ولی از بروشور واینا هم خبری نبود وگفتند خارجیه!چشمتون روز بد نبینه با خوردن یه دونه ش همون حالاتی که به مریم بانو دست داد بر منم عارض شد!خلاصه خودم میدونم که داشتم میمردم وهمه دورم جمع شده بودند وترسیده بودند!چشمام نمیدید ودائم مثل اون ماره تو رابین هود همه چیز وپیچ در پیچ میدیم وبه فاصله ی چند متری!فوری همون جناب دکتر وخبر کردند گفت ایشون اولین کسی هستند که عوارض شدید نشون دادند وگفتند دیگه این قرص رو نخور!خلاصه با کمی استراحت ومصرف آبمیوه ی زیاد وبعدشم گلاب به روتون تهوع شدید حالم بهتر شد!ولی نصف شدمااااااااااااااااااا!!!!اگه میدونستم اینجوری میشم تا ۵ سالگی بچه مو شیر میدادم

اینهمه عوارضی که در بروشور نوشته برای هر فرد ممکنه یکیش اتفاق بی افته!من خودم به دارو حساسموبا خوردن هر یه دارو بدون شک یه جای دیگه مو نابود کردم!تا بتونم دارو مصرف نمیکنم ولی خب گاهی چاره ای نیست
خیلی واظب خودتون باشیناااااااااااااا
میدونن که ما چقدر دوستتون داریم ونگرانتونیم

گاهی یک ذره قرص بلایی به سر آدم میاره که اصلا انتظارش رو نداشته باشه! همین مریضی الان من به خاطر تزریق ده دوازده تا آمپول کورتون بوده که به خاطر عفونت مجاری ادرار، یک دکتری که تقریبا هم سن خدا بود برام تجویز کرد و زد! روزهای آخر آمپولها بود که پوست باسنم شده بود عین سنگ و سیاه و کبود! سوزن سرنگ دیگه توش فرو نمی رفت و تمام استخونام انگار داشت می ترکید. به دکتره گفتم گفت نگران نباش طوری نیست. مهم این عفونته که داره خوب میشه!
شما هم جوابهایی که در مورد داروهای سیمیلار برای مریم خانم و جناب آتش نوشتم رو بخون
خیلی خیلی از محبت دائم و بی وقفه شما نسبت به خودم ممنونم و ببخشید که مثل سابق نمیتونم خدمت برسم

کوثر چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 06:42

سلام سلام برعموجان مصطفی عزیز
خوبین عمو؟
صبحتون بخیر
مبارک باشه مریم جون
شما که ط ن ب بگیری انگار من گرفتم؟؟!!
بخونم وبرگردم

سلام سلام هزار هزارتا سلام
شکر خدا خوبم
بعععله دیگه دوباره خانوما به هم رسیدند و تعارف ها داره تیکه پاره و ریز ریز میشه حالا انصافا اگر بیست بود بازم می بخشیدی؟

آتش چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 01:06 http://dideno.blogsky.com

از عکس این بروشور داروی شما یاد یک خاطره ای افتادم که برایتان مینویسم : چندین سال پیش به اصرار والده رفتم دکتر پوست و مو برای کاهش ریزش مو بعد از یک سری آزمایش و معاینات جناب دکتر فوق تخصص فرمودند درحالت عادی کار زیادی برای شما نمیشود کرد اما یک قرصی هست که سریع کله شما مو هم درمیاورد . منهم با تعجب گفتم خوب اینکه خیلی خوبه . دکتر فرمودند اما یک شرط دارد و ان اینکه خیال بچه دارشدن نداشته باشید . یکدفعه جاخوردم که این چه شرطیست ؟ و چه ربطی دارد . بگذریم خلاصه ایشان توضیحاتی در خصوص عملکرد این قرص دادند و نسخه مارا نوشتند . چند روزی گذشت و من مردد بودم که این قرص را استفاده بکنم یانه . بالاخره خوشتیپی کاردستمان داد و قید ازدیاد جمعیت مسلمین را زدیم و رفتیم قرص را ابتیاع نمودیم . و اما همان عادت
شما بازهم به فریادمان رسید . بروشور را در آوردیم و دیدیم ای دل غافل این چه زهر ماریست که برایمان تجویز کرده است . هر قرصش
نصف عدس هم نبود . نوشته بود این قرص توسط هیچ مونثی نباید لمس شود چرا سیستم هورمونی اش را کلا کن فیکون می کند و
و سیستم بقاء نسل ذکور راهم به کل به فنا میدهد اما سر هفته
شما هیپی خواهید شد . خلاصه داداش همان جا همه اش را ریختیم توی سطل زباله و گفتیم ما کچل کفتر بازبشویم بهتر از این
است که اینطور خودمان را مقطوع النسل کنیم .

این احتمالا جزء همون داروهای سیمیلار بوده که در مرحله ی مقطوع النسل کردن آدمهایی که در حال کچل شدن هستن عمل میکرده!
داداش یک مترجم خوب سراغ داری که بتونه اینو با تمام پیوندهای بیرونش ترجمه کنه؟:
http://en.wikipedia.org/wiki/Biosimilar
یادمه من چیزهای خوف انگیزی توش پیدا کردم

آتش چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 00:55 http://dideno.blogsky.com

سلام خدمت داداش
من رفته بودم شام بخورم . کوثر بانو هم هرچه گریه کرد شما نیامدید
رفت آهنگ مازیارفلاحی گوش بده . اما خدارا شکر این ط ن ب چیز نیست که روی زمین بمونه . البته امشب یک ط ن ب 2 هم دیدیم که نمیدونم چه ترکیب جدیدیه !
خوب می بینم که دارو خوردن شما ادامه پیدا کرده و این موجب خوشحالیست چرا که معلومه از اون عمل سخت استخوانها خلاص شده اید . یکی از اقوام از فرنگ آمده بود و تعدادی قوطی قرص آورده بود و منه که همان عادت شما را دارم برداشتم بروشورشون را بخوانم اما دیدم فاقد بروشور هستند سوال کردم گفتند در بلادکفر دیگر بورشور توی جعبه را دارو خانه ها برمی دارند و دارو یی راکه تجویز شده به همان تعداد در قوطی دیگری می ریزند با تجویز
پزشک چون همین بروشور خوانی توسط مریض ها موجب تشویش
خواطرشان میشده است و این توضیحات مربوط به تجویز کننده دارو
یا دارو ساز است و برای بیمار دانستنش جز آشفتگی اون چیزی به همراه ندارد . البته شاید آنجا دکترها دقت بیشتری دارند اما اینجا که
دکتر جماعت خیلی پیش میاید که اشتباه تجویز می کند بد هم نیست آدم خودش یک کنترلی بکند یعنی بطور کلی من اینطور فهمیده ام که در مملکت ما آدم باید همه چیز را خودش مجددا کنترل
کند و اگر هم بلد نیست یک حد اقل اطلاع اینترنتی پیدا کند بهتراست والا ممکن است کوچکترین چیز برایش بسیار گران تمام شود چون از خودم وشما که بگذریم و چهارتا آدم مسولیت پذیر دیگه
هیچکس کارش را درست انجام نمیدهد و البته این هیچ ربطی هم به این دولت و آن دولت و مسائل سیاسی و اقتصادی هم ندارد کلا
فرهنگ جامعه اینجور شده است .

سلام داداش
خیلی ببخشید دیشب اومدم اما یکدفعه سرم شلوغ شد و نشد کامنت بگذارم
بله تازه کجاشو دیدی داداش این رفعه شما به ط ن ب 2 رسیدی! گاهی فریبا خانوم از راه می رسه و ط ن ب شونصدم میخواد از آدم چرا راه دور همین پست قبلی رو ببین شما
بله خب شکر خدا فعلا از زیر تیغ جراحی و سولاخ کاری و تعویض قفل و لولا و مفصل در رفتم اما به قول معروف یکبار جستی ملخک ... حالا باید ببینم آخرش چی پیش میاد.
خب البته کار دکترهای اونطرف آب رو باید حمل بر صحت کرد اما من مشکوکم بهش! درسته که مردم عادی از مسائل پزشکی سر در نمیارند اما به قول شما اگر دکتری اشتباه کنه و یا نسخه پیچ دارویی رو اشتباه بپیچه، چطور میشه؟!
اون بحثی که راجع بهش برای مریم خانم نوشتم در مورد داروهای سیمیلار و بیو سیمیلار بود. اگر وقت و فرصت دارید کمی و فقط کمی راجع بهش تحقیق کنید. هر چند مطلب فارسی در این مورد خیلی کم و نارساست اما حقیقتا دارند کارهایی می کنند که وقتی به عمقش نگاه کنیم از ساخت بمب اتم برای مردم دنیا خطرناکتره!
ببینید:
به صورت کلی مفهوم فرآورده های دارویی بیوسیمیلار برای هر فرآورده دارویی زیستی قابل کاربرد است. ولی در عمل اطلاق واژه بیوسیمیلار به توانایی برای تعیین همه خصوصیات آن ماده و درنتیجه تعیین ماهیت مشابه فرآورده مورد بحث بستگی دارد.تعیین خصوصیت فرآورده های دارویی بیوسیمیلار معمولا بسیار سخت تر از فراورده های دارویی شیمیایی است. بعلاوه پدیده پیچیدگی ملکولی در میان محصولات متنوعی نظیر DNA نوترکیب، خون و محصولات مشتق از آن محصولات ایمونولوژیک، ژن و سلول نیز به این مساله دامن می زند.
علاوه بر اینها پارامترهایی نظیر ساختار سوم پروتئینها، تغییرات پس ترجمه ای (Post translation modification) مانند پروفایل گلیکوزیلاسیون می توانند به شکل گسترده ای بوسیله تغییراتی که در فرآیند تولید محصول تغییراتی جزئی محسوب میشوند، تغییر یابند و بنابراین ویژگیهای ایمنی و اثربخشی این محصولات به شدت به قدرت کنترل مفاهیم و موضوعات کیفیتی در کل فرآیند تولید وابسته است.
با توجه به اینکه کوچکترین تغییری در فرآیندهای کشت سلول و تخمیر و خالص سازی باعث تغییرات شگرفی در خواص نهایی محصول و میزان ناخالص های شناخته شده وناشناخته می شود، مفهوم جدیدی به نام بیوسیمیلار پدید می آید.
http://mscenter.ir/showthread.php?tid=634

فریبا سه‌شنبه 20 خرداد 1393 ساعت 23:33 http://faribae.blogfa.com

سلام ط ن ب 2
نمیشه به جای داروهای شیمیایی از داروی گیاهی کمک بگیرین ؟ لااقل عوارض بد نداره. یادمه پسر خالم در سن یک سالگی پاهاش رو روی زمین نمیذاشت یه مدت !! هر چقدر دکتر و دارو بود امتحان کردن، و در نهایت یه عطاری یه داروی گیاهی داد که بعد از یکی دو هفته کاملآ خوب شد !! اون موقع من 10 - 12ساله بودم!! البته میدونم مورد شما فرق میکنه، ولی یه سر هم به عطاریها بزنین! شاید بد نباشه.
ان شاالله همیشه سلامت و سرزنده باشین

سلام
ط ن ب 2 بی حرف پس و پیش مبارک شما باشه من که بخیل نیستم ط ن ب شونصدم رو هم می خواستید میدادم خدمت شما
راستش چنان شرکتهای داروسازی دنیا قبضه ی دارو و درمان رو توی دستان خودشون گرفتند که هر دکتری هم اگر بخواد و بتونه دارو گیاهی بده از ترس مسخره شدن و آبروریزی سراغش نمیره اصلا! عطاری ها هم که سواد لازم رو اکثرا ندارند و خودشون هم شدند بدتر از دکترها و بیشتر به فکر جیب خودشون هستند تا مریضی ماها!
خیلی خیلی ممنونم از لطف و محبت شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد