علما و تولید ملی
همه میدانیم که انقلاب اسلامی یک شبه پدید نیامد و مرهون مبارزات بزرگان و مردم بیدار این دیار است. مثلا امام در سخنانشان ریشه انقلاب اسلامی را نهضت تنباکو دانسته بودند. می دانم که خواندن تاریخ ممکن است جذابیتی نداشته باشد اما توصیه می کنم بخش رنگی یادداشت را یک نگاه گذرا بیندازید!
در ادامۀ راه میرزای شیرازی در ماجرای تحریم تنباکو، اندیشه تحریم در حوزه اصفهان و در قالب شرکتی به نام «شرکت اسلامیه» پیگیری شد. این شرکت در دوره مشروطه، توسط آيتالله محمدتقي نجفي اصفهاني مشهور به آقا نجفي اصفهاني، به همراه برادرشان حاج آقا نور الله نجفي و با کمک علماء و بازرگانان شهرهای اصفهان، کاشان و شيراز به منظور تأمين منسوجات مورد نياز مردم ايران و مقابله با وابستگي به خارج، تأسيس گردید. اساس کار همین بود که با تحریم کالاهای خارجی، باید به فکر تولید منسوجات و لباسهای ملی باشیم. در مشروطه اصفهان، طلاب در مدارس، لباسهای این شرکت را میپوشیدند. یکی از چیزهایی که این شرکت تولید میکرد کرباس بود. مشهور است مدرس نیز کرباس میپوشیده است. به این کرباس، «لباس وطنی» میگفتند چون تولید داخل بود. چندان مرغوبیتی هم نداشت ولی در مقابل کالاهای خارجی و لباسهای خارجی لباس ملی محسوب میشد. حتی طلاب و علمای نجف نیز این لباسها را از طریق بستههای پستی دریافت میکردند و به آن افتخار میکردند.
اين شرکت سهامي با استقبال زايدالوصف مردم مواجه شد و توسعه شرکت به گونهاي بود که توانست شعباتي در لندن، کلکته، مسکو، باکو و... تأسيس نمايد.
آيتالله آقا نجفي اصفهاني همچنین به همراهي 13نفر از علماي طراز اول اصفهان تعهدنامه زير را امضاء نمودند:
«اين خدام شريعت مطهره با همراهي جناب رکنالملک، متعهد و ملتزم شرعي شدهايم که مهماامکن بعد ذلک تخلف ننماييم، فعلا 5 فقره است:
اولاً: قبالجات و احکام شرعيه از شنبه به بعد روي کاغذ ايراني بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهاي ديگر نويسند مهر ننموده و اعتراف نمينويسيم. قباله و حکمي هم که روي کاغذ ديگر نوشته بياورند و تاريخ آن بعد از اين قرارداد باشد امضا نمينماييم. حرام نيست کاغذ غيرايراني و کسي را مانع نميشويم؛ {اما} ماها به اين روش متعهديم.
ثانيا: کفن اموات، اگر غير از کرباس و پارچه اردستاني يا پارچه ديگر غيرايراني باشد متعهد شدهايم برآن ميت، ماها نماز نخوانيم. ديگر براي اقامه صلوه بر آن ميت بخواهند ماها را معاف دارند.
ثالثا: ملبوس مردانه جديد، که از اين تاريخ به بعد دوخته و پوشيده ميشود، قرار داديم مهما امکن، هر چه بدلي در ايران يافت ميشود لباس خودمان را از آن منسوخ نماييم و منسوخ غيرايراني را نپوشيم و احتياط نميکنيم و حرام نميدانيم لباسهاي غيرايراني را؛ اما ماها ملتزم شدهايم حتيالمقدور بعد از اين تاريخ ملبوس خود را از منسوج ايراني بنماييم. تابعين ماها نيز کذلک؛ و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشيده و داريم و دوختهايم ممنوع نيست استعمال آن.
رابعا: مهمانيها بعد ذلک ولو اعياني باشد، چه عامه، چه خاصه، بايد مختصر باشد يکپلو و يکچلو و خورش و يک افشره. اگر زائد بر اين تکليف، احدي ما را به محضر خود وعده نگيرد. خودمان نيز به همين روش مهماني مينماييم هر چه کمتر و مختصرتر از اين تکليف کردند، موجب مزيد امتنان ماها خواهد بود.
خامسا: وافوري اهل وافور را احترام نميکنيم و به منزل او نميرويم زيرا که آيات باهره: «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّياطِينِ» «وَلَا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لَا يحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» «وَلَا تُلْقُوا بِأَيدِيکُمْ إِلَي التَّهْلُکَه» و حديث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالي و جاني و عمري و نسلي و ديني و عرضي و شغلي آن محسوس و سري است و خانوادهها و ممالک را به باد داده. بعد از اين هر که را فهميديم وافوري، بهنظر توهين و خفت مينگريم.»
(البته متأسفانه انگلستان با تلاشهای وافر، بألاخره توانست رونق این شرکت را از بین ببرد و حتی بعدها آن را متوقف نماید. نامهنگاریهای وزارت خارجه انگلستان با دولتهایی که شرکت اسلامیه در آنجا فعالیت داشت تا حدودی در کنترل و کاهش اقدامات تجاری شرکت دخیل بود.)
بخش اعظم این مطلب تلخیصی است از جريانشناسي جهاد اقتصادي و تحريم کالاهاي خارجي در تاريخ معاصر ايران
امرا و تولید ملی
حتی برخی از امرای ایران نیز در این راستا تلاشهایی داشتهاند. نقل است که سفیر انگلستان، ظروف چینی فاخری برای کریمخان زند هدیه آورد. البته قصدش این بود که پس از باب شدن استفاده آن نزد شاه نمونههای دیگر را به اعیان و اشراف و تجار بفروشد. کریمخان به محض دیدن هدیه انگلیس آن را به زمین زد و شکست بعد گفت ظروف مسی خودمان را بیاورید سپس آنها را هم به زمین زد که نشکستند بعد رو به نماینده انگلیس گفت: سلاح مردم ایران این است و باید با همین ظروف مسی آشنا و ساخته دست ایرانی خرسند باشند تا تهی دست و درویش نشوند.
امیر کبیر نیز در حمایت از صنعتگران داخلی بسیار کوشید. مثلا آنها را حدود ده سال از مالیات معاف می کرد. درهمین جهت، کارخانجات شکرریزی در ساری، ریسمانریسی و چلواربافی در تهران، حریربافی در کاشان، سماورسازی و کالسکهسازی در اصفهان و تهران را تأسیس نمود. همچنین بسیاری از استادکاران را به مسکو و سنپترزبورگ فرستاد که پس از مراجعت کارگاههای چدنریزی در ساری، کاغذسازی در اصفهان و بلورسازی در تهران را تأسیس کردند.
تلخیصی ازحمایت از تولید ملی در سیره مفاخر ایران
پ ن: و مسلما در خریدهایمان به این یادداشت نیازمند می شویم. باید جایی ثبتش کنیم.