بسم الله الرحمن الرحیم
در متن قبلی تنها با اشاره ای به نام کتاب "جنگ و پاد جنگ" به موضع مقاله ای از گاردین درباره ی شکست امریکا در جنگ عراق پرداختم. در اینجا و در معرفی بیشتر این کتاب، به قسمتهایی از آن می پردازم تا نگاه دقیق و کلی تری نسبت به مقوله ی جنگ پیدا کنیم.
از جنگهای مشهور پس از جنگ جهانی دوم می توان، جنگ کره (1950 – 53)، جنگ ویتنام ( 1957 – 75 )، جنگهای اعراب و اسرائیل ( 1967 – 1973 – 1982 )، جنگ خلیج فارس( 1990 – 1991 ) را نام برد. اما از سال 1945 که سال پایان جنگ جهانی دوم و عصر شروع صلح خوانده شد(این نام را به خودی خود، آمیزه ای از فاجعه و لودگی خوانده اند!) که 2340 هفته را شامل می شود جهان تنها سه هفته را بدون جنگ سپری کرده است و تلفات نظامیان در این جنگها بالغ بر 7،200،000 نفر بوده که اگر با تلفات نظامیان در تمام دوره ی جنگ جهانی اول که در حدود 8،400،000 نفر بوده است مقایسه کنیم، در واقع تلفات عصر به اصطلاح صلح با دوره ی جنگی که استعمارگران برای استعمار جهان به راه انداختند و ملتها را با نابودی و ویرانی و کشتار وسیع انسانها درگیر کردند، تفاوت عمده ای ندارد! بویژه آنکه اگر تلفات غیر نظامیان را هم به حساب بیاوریم، تلفات انسانی این جنگها به عدد نجومی 33 تا 40 میلیون نفر می رسد!
موسسه تحقیقات صلح در استکهلم [ SIPRI] تنها در سال 1990 سی و یک نزاع مسلحانه ی در حال جریان را در سطح جهان برشمرده است. اما این سوال مهم است که علت این جنگها چه بوده است؟
در سطح کلان این کتاب از علت آن به اسم حق بیمه ی هزار بیلیون دلاری [ هزار میلیارد دلاری ] نام می برد . عینا به قسمتی از کتاب جنگ و پاد جنگ نوشته الوین و هیدى تافلر ترجمه مهدى بشارت صص 35 - 36 تحت همین نام و در همین باره دقت کنید:
با تقسیم شدن کشورها به دو اردوگاه دقیقا مشخص، هر کشور کم و بیش جای مناسب خود را در نظام جهانی می شناخت. از آغاز دهه ی شصت، پی آمد جنگ مستقیم میان ابرقدرت های هسته ای « نابودی قطعی متقابل » بود. نتیجه آن که جنگهای سختی می توانست در ویتنام، ایران / عراق، کامبوج، آنگولا، اتیوپی و نقاط حتی دوردست تر جهان سوم در جریان باشد. اما این جنگ ها در قلمرو قدرتهای بزرگ صورت نمی گرفت و اهمیت اساسی برای حیات اقتصادی آنها نداشت. در سالهای اخیر تقریبا سالانه هزار بیلیون دلار[ هزار میلیارد دلار ]، عمدتا بوسیله ی ابر قدرت ها و هم پیمانانشان، در راه هدف های نظامی صرف شده است، این مبالغ هنگفت را می توان به منزلۀ «حق بیمه ای» پنداشت که قدرتهای عمده برای جلوگیری از شعله ور شدن جنگهای سخت در مرزهایشان پرداخته اند. دو ابر قدرت، ایالات متحده و اتحاد شوروی سابق، به روشنی پاره ای جنگها را بوسیلۀ وابستگان، نمایندگان، اقمار، یا هم پیمانان خود، و تجهیز آنها با جنگ افزار، کمک، و مهمات ایدئولوژیکی، به راه می انداختند، ولی، شاید در بیشتر موارد، به عنوان ابر – پاسبانانِ برقرار کنندۀ ثبات عمل می کردند – از راه فرو نشاندن برخوردها در میان وابستگان خود، میانجیگری یا ( ص 36 ) کاستن از دامنۀ اختلافات محلی، و بطور کلی هماهنگ ساختن پیروان اردوگاه خویش به خاطر خطرهای ناشی از تشدید رقابت نامحدود هسته ای.
...
به طور خلاصه و به عبارت ساده می گوید،قدرتهای جهانی، سالانه 1،000،000،000،000 دلار (هزار میلیارد دلار) هزینه کرده اند تا باعث و بانی مرگ 33،000،000 تا 40،000،000 نفر طی 45 سال در سراسر جهان باشند!
بسم الله الرحمن الرحیم
مدتی قبل کتاب جنگ و پاد جنگ (زنده ماندن در سپیده دم سده بیست و یکم) نوشته الوین و هیدى تافلر ترجمه مهدى بشارت را می خواندم و به تازگی به منظوری ناچار به مراجعه ی مجدد به آن شدم و در پی تحقیق در صحت و سقم مطلبی برآمده و در گوگل واژه ای انگلیسی را جستجو کردم و بعد به مقاله ای از گاردین رسیدم آنچه در پی اش بودم این بود که مثلا دستاورد امریکا در جنگ هژمونیکی که بر علیه عراق در میان موج اعتراضات و مخالفت های جهانی آغاز کرد، چه بود؟
مقاله ی گاردین را تحت عنوان :
Last Post in Iraq: this is the death knell of the American empire
در این آدرس یافتم:
http://www.guardian.co.uk/commentisfree/2011/dec/15/iraq-death-knell-of-us-empire
وقتی در صدد ترجمه و فهم آن برآمدم، دیدم اتفاقا این مقاله در ایران بوفور ترجمه و منتشر شده است.
با خواندن ترجمه مقاله ی گاردین دانستم این نگاه تنفر آمیز از سیاست های مداخله جویانه و جنگ طلبانه ی امریکا ظاهرا مختص ما و کشورهای شرقی و عربی نیست و چنین نگاهی در جاهای دیگر و حتا در قلب اروپا هم وجود داشته و رسمیت دارد و از طرف دیگر فهمیدم که تنها غرور و قدرت نظامی برتر، برای پیروز شدن در یک جنگ کافی نیست، هر چند خرابیهای بسیاری به بار بیاورد و انسانهای بیشماری را بکشد که موجب انباشته تر شدن نفرت عمومی از خودش می شود در عین حال خود این نظام جنگ طلب و میلیتاریستی را دچار مصائب و مشکلات بسیاری می کند که به این سادگی ها راه خلاصی از آن ندارد.
شما نیز در صورت تمایل ترجمه ی کامل آنرا بخوانید که در قسمتهایی از آن چنین نوشته است:
گاردین: پایان جنگ عراق "ناقوس مرگ" امپراطوری آمریکا را به صدا درآورد
هم اندیشی:یک روزنامه انگلیسی در گزارشی به شکست آمریکا در عراق اشاره کرد و نوشت: پایان جنگ عراق ناقوس مرگ امپراطوری آمریکا را به صدا درآورد.
به گزارش هم اندیشی؛ به نقل از روزنامه انگلیسی "گاردین"، نظامیان آمریکایی در راه بازگشت به سوی خانههای خود هستند و این افراد جدا از آن هزاران نظامی آمریکایی هستند که زندگی خود را در عراق از دست دادند و همچنین جدا از آن دهها هزار نفر دیگری که آنقدر معلول یا آسیب جسمی و روحی دیدهاند که نمیتوانند به خانه و زندگی خود بازگردند و اینها منهای تریلیونها دلاری است که این نظامیان در یک کشور در حال تخریب عربی خرج کردند، به شعلههای تعصب دامن زدند، ایران را قدرتمندتر کردند و موج اختلافات فرقهای را در سراسر جهان اسلام آغاز کردند اما مأموریت آمریکا در عراق به سختی انجام شد و این از وداع نامه آمریکا در عراق که توسط "باراک اوباما" رئیسجمهوری آمریکا در هفته جاری در "فورت براگ" ایراد شد، کاملا مشخص بود.
بر اساس این گزارش، آنچه که قرار بود نمایش قدرت در عراق باشد، به پرهزینهترین بومرنگ تاریخ هم از نظر تلفات انسانی و هم مالی تبدیل شد.
گاردین ادامه داد که آمریکا در پایان مأموریت خود در عراق ما را دعوت میکند تا به خرابکاریهایی که داشته، زل بزنیم.
بر اساس این گزارش، جنگ آمریکا برای نفت بود و برای اسرائیل بود و مهمتر از همه برای ترساندن جهان به ویژه چین از قدرت آمریکا بود. این جنگ به بزرگترین بومرنگ تاریخ تبدیل شد و محدودیتهای قدرت نزدیک به ورشکستگی آمریکا را به نمایش کشید.
گاردین در ادامه اینگونه نوشت که علیرغم ترس و واهمه از اینکه امپراطوری آمریکا خیلی سریع آسمانهای عراق را به طور قطع تحت سلطه خود میگیرد، آنها (نظامیان آمریکایی) از زمان آغاز حمله به عراق تا زمان عقبنشینی از این کشور حتی کنترل یک خیابان را در عراق به دست نداشتند و تنها خیابان "حیفا" در بغداد، قبرستان نظامیان آمریکایی شده است که شاید صدها آمریکایی در آنجا مدفون باشند.
بر اساس این گزارش، دژهای نظامی در فلوجه همچون استالینگراد روسیه بعنوان نمادهای قدرت شکست ناپذیر مقاومت دربرابر حملات خارجی به جای ماند و جرایمی چون "زندان ابوغریب"، جایی که عراقیها عریان و تحقیر میشدند، در لغتنامه بربریت آنهایی که به بقیه حمله میکنند ورود پیدا کرد و رنگ و لعاب مأموریت متمدنانه آنها را کمرنگ کرد....
منبع قطره
بسم الله الرحمن الرحیم
بنا به دعوت مطلب اخیر دوستی از وبلاگ روزشمار بازگشت امام موسی صدر(اعاده الله) تصمیم گرفتم این مطلب درباره حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را از اینجا یعنی سایت رحما نقل کنم تا ببینید که اندیشمندان و دانشمندان و نویسندگان و... چقدر نسبت به او فروتن بوده و با چه توصیفاتی ستوده اند:
ظهور اسلام در پرتو مجاهدتهای نبی اعظم(ص) نقطه عطف تاریخ بشری است، که دستاوردهای بیشمار، پیشرفت همه جانبه تمدن کنونی را فرا روی بشریت قرار داده است. کمترین دستاورد این شجره پاک آسمانی گسترش خواندن، نوشتن و عالمگیر شدن علوم در جهان اسلام و انتقال این علوم ابتدا به اسپانیا، ایتالیا، آلمان، انگلستان و... سایر ملل و دول اروپا و سپس همه جهانیان شد، به طوری که بدون این نقطه عطف آسمانی هرگز تمدنهایی چون روم، مصر و ایران باستان راهی به تمدن کنونی نداشتند. دلایل تاریخی این حقیقت غیر قابل انکار بیشمار است: یکی از این دلایل اقرار مکرر دانشمندان اسلامی و خصوصاً غیر اسلامی و اروپایی به این حقیقت عظیم است که نمونه کوچکی از آن را میگوییم.
دانشمندان به نام این جوامع بر خلاف تلاشهای مذبوحانه و توهین آمیز نه تنها پیامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن دینی میدانند، بلکه با صراحت تمام بر جهانی شدن دین اسلام ـ به علت مزایای بی شمار آن ـ اقرار نمودهاند. و شاید توجه به این واقعیتها توهین کنندگان را به درد آورده و آنها را به ورطه بی فرهنگی و توهین کشانده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
عصر ایران دیروز نوشت خبر زیر را که مربوط به همین چند روز پیش است بخوانید: « رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر با اشاره به طولانی شدن اسکان اضطراری زلزلهزدگان در آذربایجان شرقی گفت: سرما و باران دو مشکل اصلی هزاران زلزله زده است.
محمود مظفر در گفتگو با مهر، با بیان اینکه در روز گذشته از سه روستا در هریس، اهر و ورزقان بازدید شد، گفت: بنیاد مسکن فعال است، ولی وضعیت تغییرات جوی و رگبارهای موسمی موجب شده تا زلزله زدگان با گل و لای دست و پنجه نرم کنند.
وی افزود: سرمای هوا به حدی است که روستائیان زلزله زده پتوی خود را روی گوسفندان می کشند، زیرا همچنان دام ها بدون طویله رها شده اند.
رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر با تاکید بر استقرار کانکس در روستاها تصریح کرد: من نمی دانم چرا بنیاد مسکن که وظیفه تامین کانکس را دارد، آن را تامین نمی کند. جهاد کشاورزی هم دغدغه دام ها را ندارد به نحوی که برخی از روستائیان دام های خود را زیر قیمت حراج کرده اند.
مظفر از مردم خواست تا به هر نحوی شده کانکس به مناطق زلزلهزده ارسال کنند. »
البته از حق نباید گذشت که هلال احمر در مرداد ماه هم برای کانکس اعلام نیاز کرد ولی هنوز که هنوز است ، مردم در سرمای کوهستانی آذربایجان ، هنوز در چادرهای زندگی می کنند و نه خودشان و نه دام هایشان -که سرمایه زندگی شان هستند- از دست سرمایی که آمده و برفی که به زودی خواهد آمد ، امان ندارند.
حال جای پرسش جدی است که آیا واقعاً هلال احمر با آن عظمت و با آن حجم انبوه مأموریت هایش کانکس امدادی ندارد یا سایر نهادها مانند وزارت راه و شهرسازی و بنیاد مسکن نمی توانند از عهده تأمین کانکس برآیند؟! مگر نه این است که باید همواره به تعداد کافی کانکس در انبارهای باشد تا در موارد اضطراری ، فوراً در مناطق مورد نیاز برپا شوند؟!
آیا آقایان نمی دانند که در این مملکلت چیزی داریم به نام حوادث طبیعی که همزاد مردم شده اند و چیز دیگری هم هست به نام فصل سرما؟!
جالب اینجاست که فراخوان داده اند که ای مردم! به هر نحو ممکن به مناطق زلزله زده ، کانکس بفرستید!
مگر کانکس ، پتو و لباس و آب معدنی و پول نقد است که همه بتوانند کم و بیش ، بفرستند یا خون است که در رگ هایشان جاری باشد و اهدا کنند؟! مردم از کجا کانکس بفرستند؟! اگر قرار است کانکس را هم مردم بفرستند ، پس شما چه کاره اید؟!هر چند که وزارت راه و شهرسازی از همان روزهای نخست بعد از زلزله ، اقدامات خود را برای بازسازی مناطق آسیب دیده آغاز کرده است که در جای خود محل تقدیر است ، ولی نمی توان به کودکان معصومی که به زودی حتی چادر هم گرمشان نخواهد کرد گفت که فعلاً از کانکس خبری نیست ، نلرزید! آقای وزیر گفته به زودی برایتان خانه می سازیم.
رساندن فوری کانکس به مناطق زلزله زده و اسکان آسیب دیدگان در آن ، یک آزمایش بسیار جدی برای مسوولان است.
بسم الله الرحمن الرحیم
رقم بزرگی از درآمدهای نفتی ما گم شده که طبق محاسباتی که میشود بین ۱۰ تا ۶۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود. درآمد افسانهای نفت در چند سال اخیر باعث شده است بحرانهای فعلی در پشت آن دیده نشوند اما در اثر کم شدن درآمد نفت کشور، دیر یا زود بحرانها خودشان را نشان میدهند. آن زمان هیچ جریانی جز اصلاحات قادر به حل بحران نخواهد بود....
عیلرضا علوی تبار در نشستی که به همت کمیته فرهنگی سازمان دانشجویی حزب اسلامی کار برپا شد، محافظه کاران را ناتوان از حل مشکلات کشور عنوان کرد.
به گزارش سایت خبری- تحلیلی پویش، وی مجموعه خط مشیهایی را که از سال ۸۴ به بعد در کشور اجرا شده، عامل وضعیت بحرانی فعلی دانست و گفت: محافظه کاران ظرفیت لازم برای حل مشکلات را ندارد زیرا حل این مشکلات نیازمند دانش علوم اجتماعی است که پشتوانه خط مشی گذاری محسوب میشود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: وقتی دانشی را از اساس منکر میشوید و چیزی هم برای جایگزینی آن ندارید مجبور خواهید بود از صفر شروع کنید و کسی که از صفر شروع میکند، اگر خیلی باهوش باشد در آخر چرخ چاه را اختراع میکند. دانش انباشتنی است و برای مشاهدهٔ افقهای جدید علمی باید بر دوش دیگران ایستاد.
به گفته علوی تبار دلیل عدم مخالفت محافظه کاران با سایر علوم طبیعی به دلیل احساس نیاز مستقیمی است که نسبت به آنها دارند. برای مثال با ساخت دارو که به صورت مستقیم با سلامتی آنها در ارتباط است یا ساخت موشک مشکلی ندارند.
او ضمن انتقاد به تحقیر همه جانبه طبقه متوسط جامعه، ظرفیتهای این طبقه را کلید حل بحرانها اعلام کرد و گفت: طبقه متوسط به این دلیل که حامل دانش علوم اجتماعی است قادر به حل مشکلات و بحرانهای کشور است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی، شخم زده شدن نظام اداری کشور، ورشکستگی و عدم استقبال از سینماها، وضعیت اسف بار فروش کتاب و روزنامه را از جمله مشکلاتی عنوان کرد که به دلیل عملکرد نامطلوب اصولگرایان اتفاق افتاده است.
وی با اشاره به درآمد بالای نفت در چند سال اخیر و پیدایش یک طبقه غارتگر جدید، اظهار داشت: رقم بزرگی از درآمدهای نفتی ما گم شده که طبق محاسباتی که میشود بین ۱۰ تا ۶۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود.
دکتر علوی تبار، عدم قدرت چانه زنی و جدی گرفته نشدن در عرصه سیاست خارجی را از مشکلات مهم محافظه کاران دانست و دیپلماسی دولت در برخورد با جامعه جهانی را فاقد زبان اقناع کننده دانست.
او در ادامه ارتباط با جهان را نیازمند گفتمانی مبتنی بر ارزشهای جهانی خواند و بیان کرد: وقتی گفتگویی میان ما و آنها صورت نمیگیرد اقناعی هم در کار نخواهد بود. از دست دادن فرصت اندک ۱۵ دقیقهای برای صحبت با سران جهان با کارهایی همچون دعا خواندن، نشان دهندهٔ عدم وجود حرف جدی برای طرح کردن در این زمینه است و نتیجه آن هم جدی گرفته نشدن در جامعه جهانی خواهد بود.
این استاد دانشگاه افزود: ۴ بحران موجب فروپاشی یک جریان خواهد شد. این ۴ مورد شامل بحران مشروعیت، بحران همبستگی فاعلان جریان، بحران کارآمدی و بحران اعمال سلطه میشود.
وی با اشاره درآمد بالای نفت در سالهای اخیر ادامه داد: درآمد افسانهای نفت در چند سال اخیر باعث شده است بحرانهای فعلی در پشت آن دیده نشوند اما در اثر کم شدن درآمد نفت کشور، دیر یا زود بحرانها خودشان را نشان میدهند. آن زمان هیچ جریانی جز اصلاحات قادر به حل بحران نخواهد بود و جریان حاکم برای بقای خود و نه از سر دلسوزی مجبور است به اصلاح طلبان روی بیاورد.
علوی تبار نقد وضع موجود را شرط لازم برای اصلاح طلبی عنوان کرد و گفت: نباید پشت سر کسی قرار گرفت که وضع موجود را نقد نمیکند. البته اصلاح طلبی فقط نقد جریان حاکم نیست بلکه نقد جامعه هم هست. پرچمدار اصلاحات کسی است که عملکرد مسئولان، قدرت نامحدود و غیر پاسخگو و ساختار تصمیم گیری ناکارآمد را به چالش میکشد.
او اصلاح طلبان را نیازمند گفتوگوی دست جمعی دانست و اظهار کرد: اگر اختلافی میان آنها وجود دارد، این اختلافها باید در تاکتیک باشد و نه استراتژی، در غیر این صورت راهها از همدیگر جدا میشود. فعالان این جریان بر حسب روحیه خود میتوانند در حوزه بهبود خواهی حکومتی یا جنبش اجتماعی فعالیت کنند و اتفاقا این دو همدیگر را تقویت میکنند و هم پوشانی دارند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی، اولویت اول اصلاح طلبان را نه انتخابات ریاست جمهوری، بلکه تلاش برای به رسمیت شناخته شدن از سوی جریان حاکم عنوان کرد.
وی تصریح کرد: یک پرسش جدی که از سابق مطرح است این است که در حالی که اصلاح طلبان یک روزنامه در سطح کشور ندارند، چگونه میتوانند یک رئیس جمهور داشته باشند.
او ضمن مخالفت با تعیین زود هنگام کاندیدا، انجام این کار را نشانه شرکت در انتخابات دانست و گفت: شرکت در انتخابات زمانی معنا دارد که شرایط لازم برای برگزاری انتخابات فراهم باشد.
علوی تبار در پایان، فعالان سیاسی را به کنش جمعی سیاسی در قالب نشستهای هم اندیشی دعوت کرد و از آنها خواست تا به گونهای فعالیت کنند که کمترین هزیته ممکن پرداخت شود.
http://www.kaleme.com/1391/06/22/klm-112402/
اگر توانستید اینرا هم بخوانید بامزه است:
اتهامزنی متقابل رحیمی به پورمحمدی: او ۲۱ میلیارد تومان از وزارت کشور دزدیده + پاسخ پورمحمدی