نظر سنجی، باراک اوباما یا میت رامنی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

کمتر از یکماه مانده تا بالاخره معلوم شود که رئیس جمهور آینده ی امریکا کیست؟ اوباما یا رامنی؟ نتیجه ی این انتخابات، با توجه به موضع گیری جنگ طلبانه ی میت رامنی در مورد ایران، باعث شده ما ایرانی ها، اخبار آن را کم و بیش، پیگیری کنیم.

این روزها بازار نظرسنجی ها داغ است. من هم دیروز خواستم نظرسنجی کنم ، سوالی پیامکی، برای تعدادی از دوستانم که وبلاگ نویس هستند، فرستادم. سوالم این بود:

" به نظر شما کی رای میاره؟ اوباما یا میت رامنی."   

باراک اوباما - میت رامنی

 

از چند نفر جوابی نیامد و هشت جواب که رسید به این ترتیب است: 

۱- نمی دانم. اما خدا کند اوباما پیروز شود. که جنگ نکند با ایران. 

۲- شاید رامنی 

۳- با پوزش، سگ زرد برادر شغال 

۴- صد البته اوباما  

۵- نمی دونم ولی احتمالا اوباما رای میاره. اروپا، روسیه، آمریکای لاتین، مسلمونا، مهاجرا، سیاها، فقرا و حتی مسیحیا از رامنی که مورمون هست متنفرن. به نظرم فقط سرمایه دارها، صهیونیست ها و نژاد پرستها طرف رامنی هستند. 

۶- فعلا اوباما 2% جلوست 

۷- من اخبار موضوع را دنبال نکرده ام. ولی به هر حال فکر نمی کنم سیاستهایشان برای منطقه ما در عمل تفاوت عمده ای داشته باشد. 

۸- فکر کنم همون اوباما

اگر این یک جامعه ی آماری باشد، پس نتیجه ی این آمارگیری هم، معتبر است. در این نظرسنجی معتبر، نظر شما چیست؟

خبر آمد که خبری در راه است؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

ظاهرا منتشر کردن نام و عکس میرحسین موسوی ممنوعیت قبلی را از دست داده است! اخیرا آقای علی مطهری از درخواست آقای احمدی نژاد برای رفع حصر آقایان کروبی و موسوی خبر داد. سایت انتخاب گزیده ای از گفتوگویی مفصل به نقل از هفتهنامه نگاه پنجشنبه با علی مطهری را منتشر کرده است که قسمتی از ان چنین است:

در دوره سازندگی آزادی بیان در حد مطلوبی نبود. حالا شاید این دوره تا حدودی متاثر از سیاست‌های رسانه‌ای حاکم بر دوران جنگ بود اما به هر حال پیشرفت قابل توجهی در موضوع آزادی بیان نداشتیم. شما حتماً به یاد دارید که روزنامه سلام که روزنامه مخالف و منتقد دولت بود، بعد از یکی دو انتقاد، با تعطیلی مواجه شد و این روزنامه را تحمل نکردند.

آقای خاتمی وعده آزادی‌های فردی و آزادی بیان را می‌داد. در دوره اصلاحات در مجموع، آزادی بیان نمره قابل قبول و خوبی می‌گیرد. در آن دوره فضا باز شد و انتقاد از دولت و مسوولان باب شد و بحث پاسخگو بودن مسوولان در برابر مردم مطرح شد. خود رئیس‌جمهور هم سعه صدر نشان می‌داد؛ اگرچه برخی روزنامه‌ها در این موضوع افراط کردند و گاهی به ارزش‌های دینی تاختند و بعضاً آزادی بیان را به معنی بی‌بند و باری تلقی کردند که این هم از نقاط ضعف آن دوره است.

در دولت نهم هم آزادی بیان در حد قابل قبولی بود. دستگیری چندانی نداشتیم و شخص رئیس‌جمهور هم از نظر تحمل انتقادها در آن دوره نمره خوبی می‌گرفت. اما بعد از انتخابات سال 88 فضا بسته شد آن هم به شدت. در حالی که بنده معتقدم نیازی به این همه سختگیری و بستن فضا نبود. این فضای بسته تا امروز هم ادامه پیدا کرده. البته از شدتش کاسته شده ولی خب باز هم در حد مطلوب نیست و ترس بیجایی از باز بودن فضای رسانه‌ها همچنان وجود دارد و به نظر من تحمل دولتمردان و شخص رئیس‌جمهوری هم نسبت به انتقادات کمتر شده است.

....

و ازدرخواست احمدی نژاد برای رفع حصر میرحسین و کروبی عجیبتر این است که رجا نیوز عکسی از میرحسین موسوی منتشر کرده بود تحت عنوان "عرض ادب میرحسین به احمدی نژاد" هر چند تیتر این عکس را به فوریت به تیتر عکس کمتر دیده شده از موسوی و احمدی نژاد تغییر داد.



راستی پشت صحنه چه خبر است؟

آیا می خواهند احمدی نژاد را به میرحسین چسبانیده و با او همان کنند که با میرحسین کردند؟!

و یا می خواهند میرحسین را به احمدی نژاد ربط داده و بیش از پیش تخریبش کنند؟

و یا ...؟

آیا خبری در راه است؟  

دلار کاغذ می شود - اسکناس دستمال شد!

بسم الله الرحمن الرحیم

مهدی کلهر مشاور سابق احمدی نژاد درباره تاثیر سیاست‌های اقتصادی دولت بر بازار ارز مطالبی گفته است که هر چه حلاجی کردم بعضی از قسمتهای ان را نفهمیدم. یعنی نمیدانم مقصودش از بیان این مطالب چه بوده است؟ او با ذکر نرخ برابری ارزش دلار و روبل، نه سال پیش از فروپاشی و یکسال بعد از فروپاشی شوروی در سال 1992 چه می خواسته است بگوید؟!

گفته های او را نباید سرسری گرفت، هر چه باشد او روزی مشاور رئیس جمهور بوده است! او گفته است:

http://www.khabaronline.ir/detail/248189/politics/government

اولا بگویم که یقین بدانید دلار و همه پول‌های دنیا متناسب با توان خود، در این طوفان جهانی مثل کاغذ می‌شوند.

وی افزود: سال 1982 در اتحاد جماهیر شوروی سابق رفتم بانک، 5/1 دلار دادم و یک روبل گرفتم اما 10 سال بعد که رفتم آنجا، این بار یک دلار دادم و 375 روبل گرفتم.

کلهر اضافه کرد: یکی از دوستان به من گفت باید اینجا روزانه پول را تبدیل کنی و هفته بعدش که خواستم پول چنج کنم، یک دلار دادم و 760 روبل گرفتم.

«در هتل های بیشکک به چشم خودم افرادی را دیدم که از 1، 5 و 10 روبلی به جای دستمال کاغذی استفاده می کردند و بعد هم آن را در راهروهای هتل می انداختند تا بی ارزش بودن آن را نشان دهند»....وی تصریح کرد: در چند ماه آینده قیمت دلار و یورو دستخوش تغییر چشم‌گیری می شود و باید منتظر اتفاقات بزرگ باشیم و مدیران ما باید سناریوهای اقتصادی را دقیق رصد کنند.  

پایان نقل قول از کلهر 

... 

احمدی نژاد در مصاحبه ی مطبوعاتی، از 22 نفر و یک نهاد نظامی که یکی از عوامل بالا رفتن قیمت سکه و ارز هستند، نام برد. این 22 نفر بحث های زیادی در مجلس و سایتها درست کرده است و سایت انتحاب هم در تیتر " پاتک عامل بالا رفتن دلار به احمدی نژاد " این کاریکاتور را از سایت فارس منتشر کرد: 

پاتک عامل بالا رفتن دلار به احمدی نژاد

نمودار بمب نتانیاهو مشابه نمودار بمب کایوت برای رودرانر

بسم الله الرحمن الرحیم  

                     کشته شدن  رودرانر به دست کایوت

از همه ی بچه های دنیا فقط یک پسر شانس داشتن پدر پولداری مثل دیوید بکهام  را دارد که بتواند او را وادار کند فکری برای کشته نشدن رودرانر بدست کایوت بکند! در کارتون Wile E. Coyote and Road Runner که ما در ایران به اسم میگ میگ می شناسیم. از سال ۱۹۴۸ کایوت در تعقیب و گریز همیشگی از کشتن رودرانر ناتوان است و همیشه علاوه بر اینکه ناکام می ماند مورد تمسخر رودرانر هم قرار می گیرد.  

کایوت که ظاهرا توانایی تهیه ی همه نوع ابزار و لوازم وسایل اعم از تفنگ و بمب و موشک برای کشتن او را دارد و لابد تهیه ی غذا و پر کردن شکمش، نباید برای او مشکل باشد،اما معلوم نیست چرا فقط به فکر کشتن و خوردن همین یک موجود( میگ میگ) است؟ بعد از پولی که بکهام داد این قسمت تهیه و ساخته شد و بالاخره بعد از ۶۲ سال رودرانر به دست کایوت منفجر و کباب و خورده شد!

کشته نشدن رودرانر در طی این سالها باعث افسردگی پسر بکهام شده بود و قسمت منفجر کردن که گفته می شد فقط برای پسر بکهام ساخته شده لو رفت و همه دیدند کایوت در این قسمت نهایی برای تسلی دل پسر بکهام، حسابی رودرانر را زیر پا له می کند و عاقبت با بمبی کارتونی، او را منفجر و  کباب می کند که بخورد و به این ترتیب ماجرای رودرانر و کایوت بالاخره تمام می شود!    

بنیامین نتانیاهو در حال نمایش نمودار بمب کارتونی!بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم جعلی اسرائیل از سال ۱۹۴۸ و با یک رشته بمب گذاری های وسیع در فلسطین ، با کمک انگلستان این کشور را به اشغال خود دراورد در اجلاس اخیر سازمان ملل نموداری از توانایی ایران برای ساخت بمب اتمی نشان داد که این نمودار به طور عجیب و مسخره ای شبیه به نمودارهای کایوت و بمب های به کار رفته در کارتون ها بود. کار او به اندازه ی کاری که کالین پاول در قبل از حمله به عراق کرد، مسخره به نظر می آی، اما می دانیم که حمله به عراق یک جوک نبود، بلکه در اوج ناباوری جهانیان واقعا اتفاق افتاد!  

 

در فوریه سال ۲۰۰۳، در حالی که نمایندگی‌ها دور یک میز جمع شده بودند، کالین پاول، وزیر خارجه آمریکا، مقداری مایع سیاه زخم به عنوان مدرک خود علیه عراق نشان داد و ادعا کرد که صدام حسین، ۲۵۰۰۰ هزار لیتر مایع سیاه زخم تولید کرده و در اختیار دارد. وی مدعی شد، اگر صدام مدت بیشتری در قدرت بماند، این ماده سیاه زخم روز به روز بیشتر می‌شود؛ اما پس از تهاجم به عراق، مشخص شد که پاول دروغ گفته و این بدنامی برای همیشه در پرونده‌اش باقی ماند. و البته این بدنامی فقط برای پاول ثبت شد! 

  

سایت الف دو روز قبل با تیتر « وقتی رئیس‌جمهور همه را غافلگیر کرد » نوشت:  

موضوع غیرمنتظرۀ دیگر آن بود که رئیس جمهور ایران حضور 3 فروند ناو هواپیمابر آمریکا، یک فروند ناو هواپیمابر انگلیس و صدها قایق جنگی و ناوچه را - که نشان می‌دهد جنگ نزدیک است- نادیده گرفت و از آن سخنی نگفت؛ حضور این تعداد کشتی جنگی به طور حتم برای برگزاری رزمایش یا آموزش نظامی نیست، بلکه به هدف شرکت در جنگ علیه ایران - در صورت صدور فرمان حمله از سوی واشنگتن- است....  کالین پاول و نمایش مدرک سلاح کشتار جمعی عراق !

و آخر مقاله هم نوشت: این سخنرانی آرام که البته غیرعادی است، چه بسا نشانه نزدیک‌شدن سایه جنگ باشد و نشان می‌دهد ایران که می‌خواهد خود را در موضع قربانی قرار داده و نشان دهد که گلوله اول را شلیک نمی‌کند؛ اما اگر ضربه اول را از اسرائیل دریافت کرد، با همه توان به آن پاسخ گوید.  

 

هر دو جنگ جهانی اول و دوم، در بحران، رکود اقتصادی و بیکاری شروع شد. آیا کشورهای صنعتی جهان برای خلاص شدن از بحران فعلی و تمام کردن موضوع فلسطین که از سال ۱۹۴۸به کانون بحران خاورمیانه و جهان مبدل شده و در طی این سالها همه ابزارها و لوازم و راههای رفع این بحران بی نتیجه بوده می خواهند جنگ دیگری را آغاز کنند و به داستان کایوت و رودرانر خاتمه دهند؟ فلسطین، همچون رودرانر همیشه از دست این کایوت،فرار کرده و او را مسخره کرده است.اما اگر فلسطین را رودرانر و اسرائیل را کایوت بدانیم، بکهام کیست ؟ و چه وقت کایوت بمب آخر را به سفارش او و بدستور تهیه کنندگان و صحنه گردانان این نمایش، منفجر خواهد کرد؟! 

تجدد مدرنیته نظرات مقالات گفت و گوها و نقدها

بسم الله الرحمن الرحیم

پیش از راه اندازی این وبلاگ من پیگیر بحثی بودم و به مقاله ی دراز دامنی رسیدم در این آدرس: 

http://www.porsojoo.com/fa/book/print/8368  

و همان زمان دوستانی را از طریق کامنت به خواندن آن دعوت کردم، امروز به دلایلی مجددا تصمیم گرفتم که برای علاقمندانی که آن را ندیده و نخوانده باشند، معرفی کنم. اینگونه مباحث شاید بتواند برای آن دسته از کسانیکه، خوانده یا نخوانده، دانسته یا نادانسته، به نظر و اعتقادی رسیده اند و هر مخالفتی با رای و نظر خود را نفهمی و نادانی و یا حتا عقل ستیزی می خوانند، به درنگ و تامل بیشتری وادارد.

مجموعه بحثهایی جمع آوری شده در خصوص مباحث مختلف و متنوع، از آرا و نظرات مختلف اندیشمندان ایرانی از نویسندگان صاحب نام و صاحب رای گرفته تا وبلاگ نویسانی که در مواجهه با این آرا و نظرات به ابراز رای و نظر پرداخته اند. این سلسله نوشتار بخشهای دیگری هم دارد که یکی از آنها بیش از چهارصد صفحه است و در صورتی که کسی علاقه مند باشد می تواند پیگیر شده و بخواند. من قسمت بسیار کوتاهی از این مباحث را انتخاب کردم از آقای مهدی جامع نویسنده ی وبلاگ سیبستان که به بحث تجدد و مدرنیته و پیش نیاز و لوازم آن در بومی سازی مدرنیسم سخن رانده است. این بحث از آن رو اهمیت دارد، که ما با کسانی مواجه هستیم که دارای طیف وسیعی از عقایدی هستند که گاه به شدت متضاد است و یک سرش را آنهایی تشکیل می دهند که می پندارند ما را راه گریزی جز تقلید محض از غرب از طریق وارد کردن همه ی ابزار و لوازم مدرنیته نیست. و در مقابل گروهی هم هستند که ما را به چشم پوشی کامل از آنچه مدرنیته خوانده می شود، فرا می خوانند. البته همانطور که گفتم نظرات بسیار متعدد و متنوعی در این خصوص مطرح شده و می شود و این بحث بدون کم شدن از شدت و حدتش سالیانی است که همچنان ادامه دارد و هر نظر و عقیده ای، با دلایل خاص خود سعی در مجاب کردن مخالفینش دارد. آنچه نقل می کنم را مطلعی برای ورود به این بحث بگیرید و دریچه ای که افق دید ما را به دنیایی پر از دلایل بسیار در تایید و رد نظرات متفاوت و متضاد و حتا متاقضی در خصوص مدرنیسم، می گشاید. آقای جامی در این مقاله که من قسمت کوتاهی از آن را نقل می کنم در پی نقد گفت و گویی از آقای ملکیان به اسم تجدد ایرانی بوده است.  

..... نگاه جامع
اهالی فلسفه اگر به "نگاه جامع" گرایش نداشته باشند و دنیا را تنها از چشم احکام انتزاعی بنگرند معمولا به مغالطه عظیمی دچار می شوند که ناشی از حذف عامل جامعه شناختی در بررسی پدیدارهای انسانی است. یک مثال روشن و کلاسیک در این زمینه مساله اسلام و قرآن است. از نظر تاریخی ثابت می شود که بازتاب اسلام و قرآن در جوامع گوناگون مسلمان یکسان نبوده است. اسلام ایرانی از اسلام مراکشی متمایز است، اسلام شیعی از اسلام سنی، اسلام بن لادنی از اسلام فلاطوری، اسلام عصر ما از اسلام عصر مشروطه و جدیدا به اذعان بعضی اهل نظر اسلام قوم از اسلام قم!
درست است که قرآن و اسلام یکی است. برای فیلسوف به اعتبار این "یکی" بودن شاید معنا نداشته باشد که از اسلام های مختلف سخن بگوییم اما واقعیت این است که اسلام و قرآن تا زمانی که روی کاغذند "معنا" ندارند.
درست وقتی که اسلام بر گروهی عرضه می شود یا قرآن را گروهی می پذیرند و می خوانند و می خواهند بر اساس آن عمل کنند است که اسلام آغاز می شود. "معنا"ی اجتماعی اسلام و قرآن از همین جا شکل می گیرد و تفاوتهای استنباط از این "واحد وحید" از همین جا سر می شود.
نگاه اجتماعی /انضمامی
همه مقولات و پدیدارهای انسانی چنین اند. یعنی هیچ اصل نظری یا مجموعه ارزشی نیست که بتوان آن را فارغ از نگاه جامعه شناختی رسیدگی کرد و سنجید. بنابرین تکیه صرف بر بحث نظری و انکار صور رنگارنگ پدیدارهای واحد نمی تواند از منظر عقلی قابل دفاع باشد و کار را به اصرار و لجاج و تنگ نظری هایی می کشد که گوینده سخنانی که آوردیم به آن در افتاده است.
برخلاف نظر گوینده، هم تجدد ژاپنی داریم و هم تجدد فرانسوی. حتی در آمریکا و کانادا هم که ظاهرا یک مجموعه واحد سیاسی اند تجدد در مناطق مختلف رنگهای مختلف دارد چنانکه آنچه در نیویورک می گذرد از آنچه در یوتا پذیرفته شده به طور محسوس متمایز است. در کانادا هم زندگی متجددانه مونترال با تورنتو تفاوت های آشکار در تاکیدها و ارزشها دارد. در همین اروپا تجدد انگلیسی بر عناصری از تجدد تکیه می کند که دقیقا همان نیست که در آلمان یا ایتالیا هست.....

ابتدای شروع بحث که از گفتگوی آقای ملکیان شروع شده و همینطور بقیه این متن را در آدرسی که در ابتدا دادم حتما بخوانید. 

پ ن  

قسمت ششم همین سلسله مباحث را هم می توانید اینجا بخوانید: 

http://www.porsojoo.info/fa/book/print/13276