«حاج احمد آقا» از حدود شش، هفت ماه قبل برای این منظور برنامهریزی کرده بود و وقتی که بیماری امام مطرح نبود، چند بار برنامهی مسافرتهایی را ترتیب دادند که بنده هم حضور داشتم. بارها سه نفری (با حضور آقای انصاری) در مسیر جاده قم - تهران به پیشنهاد حاج احمد آقا به "کوشک نصرت " حدود 30 کیلومتری قم رفتیم. وقتی به روستا رفتیم ، ایشان از من خواستند که فرد کشاورزی را که درآن حوالی مشغول کار بود، صدا کنم و حاج احمد آقا سؤالاتی را از کشاورز در خصوص زمینهای آن ناحیه و جادهی منتهی به روستا و ریل راهآهن و حتی وضعیت کوههای اطراف پرسیدند. حاج احمد آقا عمامهشان را برداشته بود و کشاورز مزبور ایشان را نشناخت.
بعد به اتفاق حاج احمد آقا چرخی در محوطه زدیم . من هنوز نمیدانستم که ایشان چه هدفی در سر دارند و قصه چیست؟ روستای مزبور دقیقاً نزدیک جایی واقع شده بود که اکنون "پادگان منظریه " و فرودگاه نظامی است و وقتی که از تهران به قم میرویم، در سمت راست و جادهی قدیم قم ـ تهران قرار گرفته است. بعد از یکی دو هفته، مجدداً و این بار به اتفاق «آقای محمد علی انصاری» به آنجا رفتیم. با فرماندار وقت قم «آقای خلیلیان» هماهنگ کرده بودند و ایشان هم حضور داشت. معلوم شد قصد حاج احمد آقا این است که محل دفن امام را مشخص کند. این قصد و غرض را هم تنها با آقای انصاری در میان نهاده بود. ولی در حضور فرماندار قم اینگونه عنوان شد که ما قصد داریم در این مکان "مؤسسهی فرهنگی تنظیم و نشر آثار امام " را بنا کنیم (یعنی دقیقاً آنچه در حال حاضر اتفاق افتاده است). صحبت فرودگاه هم مطرح شد و عنوان شد که اختصاصی در اختیار مؤسسه باشد. یک بار دیگر هم به آنجا رفتیم و این بار حدی را تعیین کردند. در نوبت بعد که به آنجا سر زدیم، مشاهده کردم که لودر و بولدوزر مشغول کار است و محوطه را دیوارکشی میکنند. وقتی در ساعتهای آخر حیات امام، جلسهی سران نظام برگزار شد، حاج احمد آقا مطرح کرد که چنین جایی در "کوشک نصرت " قم وجود دارد و ما مقدماتش را انجام دادهایم ؛ ولی هنوز آماده نشده است و تنها حدودش را مشخص کردهایم. حاج احمد آقا حتی گفتند: «میخواستیم در آنجا بارگاهی را برای حضرت امام آماده کنیم که اگر ایشان خدایناکرده به رحمت خدا رفتند، آنجا مهیا باشد». حتی یک بار در ماشین با حاج احمد آقا بودیم و ایشان این مطلب را ابراز کرد که: «من یک مسألهی شرعی از آقا پرسیدم که آیا میشود میت مسلمان به گونهای در قبر بگذاریم که چهرهاش را همیشه بتوان مثلا به وسیله ی انعکاس از طریق آینه و نور رویت کرد؟». حاج احمد آقا افزود: «من برنامهام این بود که اگر این کار مجاز باشد، در خصوص حضرت امام این سیستم را پیاده کنیم و قبری بسازیم که اگر خدایناکرده ایشان از میان ما رفتند، بتوانیم همیشه چهرهی ایشان را ببینیم. ولی امام در پاسخ فرمودند این کار جایز نیست و ما هم منصرف شدیم». در جلسه سران نظام در ساعات آخر حیات امام وقتی حاج احمد آقا این صحبت را مطرح کرد که به نظر من "کوشک نصرت " برای دفن امام مناسب است، یکی از آقایان این کار را صلاح ندانست و گفت: «آنجا در حال حاضر بیابان و فاقد هر گونه امکانات و تأسیسات است. یقیناً ما بعد از رحلت امام، یک تشییع جنازهی چند میلیونی داریم و هیچ امکاناتی برای انتقال افراد به آنجا نداریم و حتماً با یک مشکل بزرگ مواجه میشویم». واقعیت هم این بود که در آنجا کاری انجام نشده بود و تنها به حصار کشی خاکی بسنده کرده بودند. یکی دیگر از آقایان "حرم حضرت معصومه (س) " را برای دفن امام پیشنهاد کرد و ظاهرا «آقای موسوی اردبیلی» هم "مدرسه علمیه معصومیهی قم " را برای این منظور مناسب دانست. یکی دیگر از آقایان از "جمکران " یاد کرد .
در نهایت قرار شد مدفن امام ترجیحاً در تهران و در کنار شهدا و در بهشت زهرا باشد تا در هنگام بازدید مسؤولان و میهمانان خارجی، دسترسی به آن آسان باشد. اما در اینکه کدام قسمت از بهشت زهرا باشد ، بحث بود. بعضی از افراد، وسط قطعهی شهدا یا کنار قبر «مرحوم آیت الله طالقانی» را مناسب اعلام کردند.
ظاهراً «آقای طباطبایی» شهردار وقت تهران که در آن جلسه حضور داشت، آن روز یا بعداً پیشنهاد داده بود که قطعهای در کنار بهشت زهرا وجود دارد که برای این منظور ایدهآل است. (دقیقاً همین مکان فعلی مزار امام). در نهایت این مکان بهترین مکان برای خاکسپاری حضرت امام تشخیص داده شد. پایان نقل قول
ظاهرا در منابع دیگر این جملات در ابتدای متن هست که در مطلب فعلی به هر دلیلی حذف شده است:
«حاج حسین سلیمانی» از جمله محافظان بیت حضرت امام خمینی (ره) بود. خاطرات وی که در سال 1387 از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است حاوی نکات جالبی از زندگی آن بزرگمرد تاریخ معاصر جهان است. گوشهای از این خاطرات که مربوط به روزهای آخر است در چند قسمت به شما تقدیم میشود:
و ادامه همان است که ابتدا آورده ام
......
اینجا را هم اگر تمایل داشتید بخوانید که عنوانش هست
این
عکسها هم خیلی دیدنی است
متن وبه همراه کامنت دوستان خوندم
ولی حرفی برای گفتن ندارم
خدا روح بزرگ امام وشاد کنه
سلام عموجان.روزتون بخیر
دیروز مهمون دار شدم اینه که رفتم وبرنگشتم
اون قسمت که میخواستن صورت امام هم بمونه همچنان برام خیلی جالب بود :|
مثل فراعنه مصر مومیاییش میکردن راحت میشدن !!!!!!!
من از نسل انقلاب نیستم درک نمیکنم . پدرم میگفت روز وفات خمینی همه گریه میکردن !
آقا مهرداد دست شما درد نکنه
نه خیر مدال هابرای خودتان مایک
سکه داشتیم که اون راهم اینجا ازمون گرفتند
نمیدونم چی شد قدیمها وقتی می بخشیدند دیگه پس نمی گرفتن
خوب حتما رسم زمونه عوض شده .
راستش شما این طرف ها یک سکه ندیدید ؟
سلام داداش ستاریان
همه ی مطالب رو خوندم ، به خصوص خاطرات سید حسن خمینی رو ...
ایکاش می تونستم بدون هیچ واهمه ای نظرمو بنویسم ، ولی متاسفانه تو این مملکت فقط دیدن کور و حرف زدن لال آزاد است ، همین
من هنوزم به جانبازانی فکر می کنم که در اون زمان عاشقانه جنگیدن ولی الان به طور کلی فراموش شدن
سلام
با اجازه صاحب وبلاگ وعرض معذرت
جناب بنده خدا ، شما واقعا!! سوال دارید ویا دوست دارید فقط نمایش سوال بدهید؟
هنوز آقایان فرماندهان هستند وبا وسایل امروزه اعم از سایت وایمیل میتوانید جوابتون را بگیرید؟نگیدکه نمیشه ،که این نوع سوالات در این چندساله به قدری فراوون وانقدر تکرارشده که مطمئن باش کسی بهت کاری نداره!
صاحب این وبلاگ جوابشون را با پای جامانده در جبهه ای که امثال شما فقط حرفی از ان شنیده اید را داده اند وبا زندگی ساده وروان شون عرق شرم برپیشانی همه نشانده اند
وایا شمایی که دم از حق الناس میزنید ،اول حق ایشان را ادا کنید واز نجابت وحیای امثال ایشان سوء استفاده کردن پایمال کردن حق الناس است
امثال شما به خاطر فضای به وجود اومده در این چند ساله وغارتگری عده ای از خدا بی خبر میخواهید همه انقلاب وزحمات وحتی شهدا وجانبازان محترم را زیر سوال ببرید ولی این رسمش نیست ودور از عدالته ،اگر به راستی بنده خدا هستی!!!
کوتاه نوشتم زیرا متوجه شدم کم حوصله وعجول هم هستین!
پس به صبوری وشرافت جانبازان محترم وخانواده هایشان احترام بگذار
سلام و ادب و ارادت
اومدم بگم من فکر می کردم شما هنوز دسترسی به نت ندارید و خبر از اینهمه آپ کردن تون نداشتم ... دیدم یه کامنت از منم اینجا هست... خیلی خوبه
خوشحالم که دوباره فعال می بینمتون ... برقرار باشید
سلام
تصویر پراز خاطره ای را گذاشته اید
یکی از نادر ترین خداحافظی مردمی دنیا با رهبر دوست داشتنی شون
خدا رحمتش کند
سلام
ما نسلی هستیم که :
1- از طرف کسانی که بر مسند قدرت تکیه زدند اصلا دیده نمی شیم ( این افراد یا هم نسلان خود ما هستند یا یک عده جغله که غوره نشده مویز شدند ! جالب اینکه این جغله ها زمان انقلاب و جنگ رو اصلا درک نکردند چون یا اون زمان به دنیا نیامده بودند یا خیلی بچه بودند ، با این وجود الان شدند انقلابی دو آتیشه و به ما به چشم عوامل فتنه نگاه می کنند ! )
2- و باید مدام به نسل جوان پاسخگو باشیم که چرا انقلاب کردیم ( نظر خودشون اینه که شما از شدت خوشی به خیابونها ریختید ! ) چرا جنگ رو ادامه دادیم ، چرا زیر بار ولایت مطلقه ی فقیه رفتیم و ...
بعضی وقتا که من با دسته ی دوم وارد یک بحث و جدل بی نتیجه می شم با خودم فکر می کنم برای چی ما باید جوابگو باشیم ؟ ا کسانی باید پاسخگوی این جوونها باشند که ذینفع هستند و مشغول چپاول بیت المال !
جناب آتش مدالها قابلی نداره هاااا تقدیم به شما
سلام
خدایش بیامرزد
حقیقتش من هیچ تصور شفافی از ایشون ندارم
حرفای ضد و نقیض پیرامون این شخصیت همیشه زیاد بوده
بعضیا میگن یه شخصیت عرفانی و وراسته
بعضیا میگن یه شخصیت کم سواد دیکتاتور مآب و متعصب
در زمان ایشون نبودم و ترجیح میدم قضاوتی هم نداشته باشم
اما خب اگه شما به ایشون ارادت دارین ما هم به ایشون احترام میذاریم
روحشون شاد
سلام عموجان
ابتدا ۲۰ را بگیرم
بخونم وبرگردم
با خواندن مطلب شما دردی قدیمی در سینه ام سر باز کرد. از آن درد های نگفتنی که باید با آدم دفن شود
ببخشید که دیر سر میزنم.اما همیشه ارادتمند شما و دوستان هستم
عجب...
اقا مصطفی
سلام
این خاطره را قبلا نخوانده بودم. استفاده کردم . دیدم بحث های مفصلی با آن بنده خدا در باره پایان جنگ و ..... داشته ای . خدا را شکر وقت و حوصله ات برای این بحث ها زیاد است . من که خوصله این بخپ ها را ندارم .ولی در یک جمله به شما عرض میکنم . که اولا . امکان اقناع کسی که از موضع یقین مطلبی را طرح سوال می کند وجود ندارد . حتی اگر براهین الهی باشد و ثانیا . ظرف تاریخی یک موضوع خاص همان تاریخ است و باید خود را درون آن ظرف بگذاری و به عقب برگردی تا توان فهمیدن آن موضوع را داشته باشی. که عملا غیر ممکن است . اینگونه افراد چون با ظرف تاریخی نمی تواند به عقب برگردند درک زمان گذشته و تخلیل تاریخی آن برایشان میسر نیست چون صرفا با ترازوی حال به گذشته می نگرند .
پس خودت را در گیر این جواب و پاسخ ها نکن .
سلام خدمت شما
از کامنت شما کلییییییییییییی خندیدم بسیار جالب بود !!
ولی من هیچ کدوم از اینجا ها که گفته بودین رو نبودم !!
واسه این پست چیز خاصی ندارم بنویسم !
فقط میگم خدا همه رفتگان رو بیامرزد ..
زمانی که امام رحلت کردن، ما انگلیس بودیم و یادمه واسه مراسم رفتیم لندن (شهر ما 45 دقیقه فاصله داشت تا لندن) .
هم راهپیمایی بود - و هم تو یه مسجد بزرگ نزدیک "St James's Park" مراسم برگزار کردن ..
که خیلی از عربهای سنی هم اومده بودن .. و حتی شام رو هم اونها تقبل کرده بودن ..
بگذریم ..
فعلآ شب شما خوش
بحثهای چند سال پیش را بخاطر دارم که گویا به نتیجه نرسیده بوده!!
ماهیت صدام و نیاتش که دیگر بر همگان مشخص شد. ساده انگارانه نبود متجاوزی مانند او را آن هم زمانی که یقه اش را جوانان این مرزو بوم گرفته اند به حال خود رها میکردیم و با چه برگهای برنده ای سر میز مذاکره مینشستیم؟!
چرا تا فتح خرمشهر دنیا به دنبال مذاکره نبود؟ مطمئن باشید اگر صدام را سال 61 به حال خود رها میکردیم منطقه بیشتر از آنچه امروز میبینیم متحمل خسارت میشد. فرصت دادن به او کار عاقلانه ای نبود همانطور که اعتماد کردن به او و قراردادهایی که امضا میکرد اشتباه بود
سلام
مطالب جالبی بود ولی اگر کسی بخواهد امام را بشناسد باید چند مدتی در جماران باشد
سلام
خدایش رحمت کند . او فردی تاثیر گذار و بزرگ در تاریخ ایران بود . هرچه بود هرچه کرد به یک ندایش صدها هزار جوان لبیک میگفتند. حوادث سالهای آخر هرچند به پای ایشان نوشته شد ولی گویا از منابع دیگری سرچشمه میگرفت و به پای ایشان نوشته میشد .
ما رفتیم توی بهر پرسش و پاسخ های این بنده خدا
از مدال غافل شدیم . خدابگم این بنده خدارا چه بکند الهی
باشه نوش جان آقا مهرداد .