جرعه ای زندگی، جرعه ای تامل

 بسم الله الرحمن الرحیم   

۱- دو روزه که بدجور فکرم مشغول این شده که برای رسیدن به سال جدید واقعا باید خوشحال بود و روزشماری کرد؟ یا برای یکسالی که گذشت و تمام شد باید افسوس خورد و ناراحت بود؟!  

 

۲- چند روز قبل روز جهانی زن بود و بنظرم زن و مرد یک فرقهایی دارند که زیاد بهش توجه نمشه. اگر بدونید که من، چون کوزه پیدا نکردم با یونولیتی با اون ابعاد که با تیرچه و بلوک ساختمان استفاده میشه، جایگزینی برای کوزه درست کردم، فرق ها رو کمی بهتر درک می کنید! حالا چند روز بعد که عکسها از سفره های هفت سین و سبزه ها رسید، این بیشتر و بهتر ملموس میشه که الان چی گفتم! هم برای مثال این گفته و هم برای کسانی که حال سبزه های منو می پرسند، این عکس رو برای نمونه ای از فعالیتهای زراعتی و فلاحتی اخیرم می گذارم اینجا. گذاشتم تا دفعه بعد که خواستم فراخوان بدم اول کوزه اش رو بخرم! و اگر یادم رفت و کوزه نخریدم و فراخوان هم دادم لااقل اندازه ی یونولیت رو یک چهارم کنم! و اگر اندازه را هم یک چهارم نکردم! الزایمر نگیرم و چهار پنج روز دیرتر خاکشیر و منداب و خورفه سبز کنم لااقل!!

زودتر از موعد گذاشتمش چون فکر نمی کنم که عمر این سبزه تا اومدن عمو نوروز کفاف کنه و یا بتونه حاجی فیروز رو ببینه اصلا! 

سبزه عید نوروز با شاهی و خورفه و منداب  جوجه های یاکریم یا قمری  

عکس دوم عکس سبزه نیست!

۳- دیروز که به مغازه رفتم، دیدم قمری های لانه کرده روی کانال کولر، نیستند! هی سر زدم. اما هیچ اثری از اون ها نبود و نیست که نیست! طاقت نیاوردم، از کنجکاوی زیادی، رفتم بالای چهار پایه و چون با چهارپایه هم قدم نمی رسید که ببینم چه خبر شده! دستم را بلند کردم و با موبایلم چند تا عکس مثل دفعه ی قبل گرفتم تا بالاخره یکی گویاتر و واضحتر از آب دراومد که بغل سبزه گذاشتمش و شما هم دیدینش.

نمیدونم والدینشان کجا رفتند و یا چی شدند؟ تا همین پریشب بودند و هر شب وقت بستن مغازه می دیدمشون و مشتی ارزن پای لانه شون توی پیاده رو می ریختم و بعد میرفتم خونه. 

درست مثل بچه های خودمون که زود قد کشیدند و بزرگ شدند با دیدن عکس باورم نمی شد که توی عرض هشت، نه روز، جوجه ها اینقدر بزرگ شده باشند، سرعت رشدشون خیلی برام عجیب بود. شاید اصلا به همین خاطر، والدینشون توی لانه نبودند! انگار جوجه ها به قدری رشد کردند که جا رو تو لانه برای والدینشون تنگ کرده باشند و شاید اون ها هم رفتند و رو شاخه ی درختی نشستد و از دور دارند جوجه هاشونو نگاه می کنند و نگران دست اندازی امثال من هستند! چکار کنم نگرانم. اگر اتفاقی برای اون ها افتاده باشه بچه ها هم زنده نمی مونند! 

  

۴- یادم افتاد یک روز تابستان، اعلامیه ی رنگی چاپ و لای در مغازه و خانه های اطراف، گذاشته بودند. برای پیدا کردن پرنده ای مژدگانی هم تعیین کرده بودند. آن موقع، اینکار به نظرم عجیب و حتا مسخره آمد! اما حالا می فهمم که چرا؟!  

 

۵- راستی فکر نکنم که بذرهایی که قراره سبزه شوند، خبر داشته باشند که قبل از سر برآوردن از غلافشون من با یک ذره بین بزرگ، تمام حرکاتشون رو زیر نظر گرفتم و همچنان زیر نظر می گیرم! همه ی بذرها با قطراتی آب به فعلیت خودشان می رسند و من با یک دریا اب هم نرسیده ام هنوز!  

خب فکر می کنم کسانیکه خودشان را برای مسابقه دارند آماده می کنند اگر وارد اینجا بشوند، برای بیرون آوردنشان باید به قوه ی فهریه و یا پلیس 110 متوسل شد!  

هفت سین تخم مرغ رنگی هم میخواد! نه؟!  

پس ... بقیه توی پست موقتا ثابت.

پ ن: عکس طوطی عروس هلندی که گمشده و اعلامیه و تعیین مژدگانی:  

طوطی عروس هلندی گمشده و تعیین مژدگانی برای یابنده

مسابقه ی وبلاگی سبز کردن سبزه ی عید نوروز ۳

سلام

اول از همه بگید ببینم، سبزه هاتون در چه حال هستند؟! خیلی سعی کردم اما نتونستم طاقت بیارم و آخر سر بپرسم! این کنجکاوی اگه بالاخره منو نکشت!!

اما چند تا مسئله و سوال جدی هست. مهمترینش اینکه میخوام راجع به جایزه نظر شما رو بپرسم.حقیقتش، هدف اولیه ام از طرح این مسابقه این بود که سنت ها زنده بشه و با سبز کردن هر نوع سبزه ای که سبز می کنیم، قدری از کسالت و دلمردگی بیرون بیاییم و توی خونه هامون هم، برای شب عید، هفت سینی تهیه کنیم و عکسی بگیریم و این عکس رو به مشارکت دوستان وبلاگی مون بگذاریم و خلاصه یک حرکت جمعی بکنیم و برای همین هم به مسابقه و برد وباخت و جایزه و این حرفها زیاد فکر نکردم. اما انگار کار داره شوخی شوخی، جدی میشه!  من فکر میکردم جایزه ی ما، که احتمالا شرکت کننده ی زیادی هم نداشته باشه همین حرکت جمعی ماست و بیشتر ایجاد شور و نشاط و خود نفس رقابت، هدفم بود. اما حالا که موضوع جدی شده و نفراتی، بیشتر از اونی که فکر می کردم، قول دادند که شرکت کنند، می خواستم بدونم که آیا برای برنده ی این مسابقه، جایزه هم تعیین کنیم؟ اگر اینطوره که از تعیین و اعلام جایزه هم ابایی ندارم و با افتخار تهیه و تقدیم می کنم. (چی بدیم؟ البته پیشنهادها مستکبرانه نباشه ها!) اما یک سوال پیش میاد که این رو هم باید جوابش معلوم شه، برای اون کسانی که به طور مجازی و با اسامی مجازی شرکت می کنند چطوری باید جایزه رو رسوند؟  

بازم چند تا سوال هست که جواب شما مهمه

الف: راجع به شرایط مسابقه چی تصمیم بگیریم؟ این طرح من هست:

برای شرکت توی این رقابت به حداقل دوتا عکس احتیاج هست 1- عکسی از سبزه 2- عکسی از سفره ی هفت سینی که همان سبزه توی اون دیده بشه و البته اگر کسی عکسهای بیشتری با سبزه های متنوع بفرسته، که چه بهتر.

زمان مسابقه :

ب- عکس های سبزه کی فرستاده بشه؟ نظر من این هست که روز 28 اسفند فراخوان کنیم و چون ساعت تحویل سال 92 ساعت  دو و نیم بعد از ظهر روز چهارشنبه سی ام اسفند هست و علی الاصول توی این ساعت، سفره های هفت سین همه، بی استثنا حاضر و اماده است، این امکان برای همگی ما هست که عکسی از آن بگیریم و فوری آپلود کنیم و البته شاید کسی بخواد توی وبلاگش هم بگذاره ، اما یک نسخه اش رو هم به اینجا باید اطلاع بدید. اما فکر کنم، که اگر این عکسها به طور خصوصی فرستاده بشه و من هم به همان ترتیبی که رسیده پشت سر هم هر روز 5 تا 5 تا عکسها رو بگذارم توی پست اصلی جذابیت رقابت بیشتر باشه و بعد همگی ما چه اونهایی که عکس فرستادند و چه اونهایی که نفرستادند، از بین این 5 تا عکس هر پست به 2 تا رای بدیم و انتخابش کنیم و هر روز سر یک ساعت معین عکسها پست بشه و بعد این دوتا،  دوتا هایی که انتخاب شدند رو، به نیمه نهایی بفرستیم و بعد هم از بین عکسهای نیمه نهایی، یکروز، یک انتخاب نهایی داشته باشیم تا نفرات اول تا سوم معلوم بشوند. به این ترتیب که توی انتخاب نهایی یک عکس از سبزه ها و یک عکس از سفره ی هفت سین انتخاب برتر شناخته بشه وبه همه به عنوان عکس برتر سبزه و سفره هفت سین معرفی بشه. همینطور نفرات دوم و سوم. نظر شما چیه؟

نکته: آیا عکس ها ناشناس معرفی بشه یا به همراه اسم و وبلاگ فرستنده؟ نظرتون رو راجع به این سوال هم اعلام کنید.

و مسئله ی مهمی که نباید از نظر دور داشته باشیم، این هست که، چون ایام نوروز اکثرا مسافرت میرند و دید و بازدیدهای عید هم هست، احتمالا روی این مسابقه و وقت و مجال شرکت کننده ها، ممکنه تاثیر بگذاره. من برای این موضوع راه حلی به نظرم نرسید. شما چی فکر می کنید و چکارش باید کرد؟

اینها سوالهایی هست که طرح شده و احتیاج به جواب داره، پس نظر همه ی شما رو لازم داریم. لطف کنید و به دقت راجع به همه اش فکر کنید و نظر و عقیده تون رو بیان کنید. از همگی ممنوم.  

   سفره هفت سین نوروز 

عکس از تحویل سال نو ۱۳۹۲

 

پ ن - خب مسائل جدی تموم شد اما جدی ترین شون موند!! ما همگی دوست داریم که بدونیم رقبامون الان دارند چیکار می کنند؟ من که بی صبرانه منتظرم سبزه هام آماده بشن و عکسش رو بگیرم تا زودتر این ماجرا تموم بشه، قال قضیه کنده بشه. راستش رو بخواید همه جای خونه ی ما، بوی سبزه و چمن و این چیزها رو گرفته و شده عینهو یه گلخونه!! آخه فرشهایی رو هم که داده بودیم بشورند، خیس و نمدار اوردند و بوی فرشها با بوی بذرهای شاهی و منداب و خورفه و ...چیزهای دیگه قاطی پاتی شده و همه جا بدجور بوی نا و رطوبت گرفته و انگاری که از تونل اخر جاده آمل خارج شده باشی و یک دفعه بوی شمال بزنه توی دماغت!! یعی یه وععععضی! امروز دیگه صدای خانومم دراومد هوار هوارتا! مثلا دارم براشون سبزه درست می کنم ها! کی میدونه که خانومها چرا به ما آقایون اینقدر  زور میگند؟!

مسابقه ی وبلاگی سبز کردن سبزه ی عید نوروز 2

بسم الله الرحمن الرحیم 

برای آن دسته از دوستانی که تازه تشریف آوردند و از موضوع پست قبلی بی اطلاع هستند، عرض کنم که، دفعه ی قبل پیشنهاد دادم که در آستانه ی حلول سال نو، مسابقه ای برگزار کنیم برای سبز کردن سبزه و چیدن سفره ی هفت سین عید نوروز ، هر چند شاید اکثر دوستان بدون مسابقه هم اینکار را انجام بدهند و همه ساله، وسایل مورد نیاز هفت سین را تهیه و تدارک می بینند. اما غالبا اینکار به روزها و ساعتهای آخر قبل از تحویل سال موکول می شود و دست اخر هم آنچه می خواهیم را هول هولکی و در ازدحام جمعیت نمی توانیم بدست آوریم و هم اینکه مبلغ گزافی را هم بابتش پرداخت می کنیم. اما اگر از همین الان اقدام به سبز کردن سبزه کنیم این مشکلات را هم نخواهیم داشت و علاوه بر آن با شروع به تهیه ی سبزه، از همین حالا، توی حال و هوای سال نو قرار می گیریم و این شاید قدری از تنش ها و مشغله های فکری ما کم کند. فکر می کنم که با طرح این موضوع در وبلاگ و در قالب مسابقه هم باعث ایجاد انگیزه ی رقابت می شود و هم پویایی و نشاط بیشتر خودمان را به همراه خواهد داشت و بعلاوه اینکه، این کار ما باعث احیاء بیشتر سنتی از سنتهای زیبای ایرانی می شود، خوشبختانه تعدادی از دوستان هم از اینکار استقبال کرده و قول مشارکت داده اند که همینجا از این دوستان عزیزم، خیلی ممنوم. مطمئنا اینکار می تواند، فضایی متفاوت در خانه های ما بوجود بیاورد و در بچه ها و نسل آینده ی ما خاطره ای ماندگار درست کرده و این سنت را که طی قرون و اعصار، نسل به نسل به ما رسیده را به ایشان منتقل کند.  

از هر طرح و نظر و پیشنهادی که داشته باشید برای بهتر برگزار کردن مسایقه استقبال می کنم.

برای شروع فکر می کنم بهتر این باشد که دوستان همین اول کار اعلام آمادگی کنند تا مسابقه شکل جدی تری به خودش بگیرد.   

     سبزه عید نوروز 

انتخاب عکس از اینجاست ( توی کامنت توضیح دادم) که مقداری هم از طرز سبزه سبز کردن نوشته است

مطلبی که در ادامه می خوانید از تبیان زنجان است و فکر می کنم دانستنش برای همه خوب باشد.

سین های هفت سین نماد چیست؟

خانواده های ایرانی هفت سین می چینند که حاوی مجموعه ای از نمادهای استقبال از بهار است. هفت سین حداقل باید حاوی هفت عنوان باشد که با حرف سین شروع می شوند

سبزه: تولد دوباره ، حیات نو و سبز بودن

سمنو: ثروت و فراوانی و وفور

سنجد: عشق

سیر: دارو و درمان و بعنوان ماده ای گندزدا می باشد

سیب: زیبایی و سلامت

سماق: رنگ طلوع آفتاب

سرکه قرمز : سن و صبر و عقل

سنبل: آمدن بهار و نشان دهنده زیبائی

سکه زرد : ثروت

همچنین برسر سفره هفت سین شمع هایی روشن در برابر آینه قرارمی دهند که نشان دهنده آینده ای روشن است .

تخم مرغ رنگ شده نیز نشانه باروری است .

آینه نیز نمادی از خلقت است .

ماهی قرمز نشانه زندگی است

از دیگر چیزهایی که بر سر ‌‌ سفره ی ایرانیان بوده نان به نماد فراوانی،شیر تازه به نشان غذای نوزادی که تازه متولد شده و شمعدان که شمع‌ها را به احترام آتش روشن می‌کردند می‌توان نام برد. درشب عید، در بیشتر خانه های ایرانیان ، غذای مخصوص عید یعنی سبزی پلو با ماهی تهیه می شود  

 

از مریم خانوم نویسنده ی وبلاگ راز نهان بابت اطلاع رسانی خوبشان با نوشتن مقاله ی همه با هم به استقبال بهار برویم ...  ممنونم، خیلی هم زیاد  اما هنوز مسابقه شروع نشده کرکری ها شروع شده و خانمها را بر علیه آقایون شوراندند که بر ما مردها پیروز بشوند! حالا می .. بی .. نیم 

 

پ ن : 

اینجا را هم در باره ی سفره ی هفت سین ببینید 

پ ن 2 

از رویا خانوم برای گذاشتن لینک این مطلب توی وبلاگ خوب و پرخواننده شان " وقتی تو نیستی" واقعا واقعا ممنونم. همینطور تشکر مجدد دارم از مریم خانوم که اینجا را به ایشان معرفی کردند هر چند شرکت کننده ها و احتمالا مدعیان، بیشتر میشوند. اما مسابقه است و جوجه را هم که اخر پاییز می شمارند. حالا می.. بی.. نیم

فراخوان وبلاگی سبز کردن سبزه برای آوردن بهار ۱

بسم الله الرحمن الرحیم

روز یکشنبه دوستی که هر روز به من سر می زنه، پرسید که: ببینم تو خبر داری اوضاع جوی توی چند روز آینده چطوریه؟  من بلافاصله کارشناس هواشناسی شدم و با به نگاه مختصر به اینجا چون اثری از بارش طی روزهای آتی ندیدم و دمای هوا هم پانزده شانزده درجه روی صفر بود به اون گفتم تا سه شنبه چهار شنبه بارون نخواهیم داشت!! اما آخرای روز دوشنبه بارون مختصری اومد  و دیروز هم  به تناوب، باران  و رگبار  زد و دست آخرم تگرگ مفصلی  بارید و امروز هم که برف شروع به باریدن کرده و بارش همچنان هم ادامه داره!  برودت هوام که رسیده به منفی دو درجه زیر صفر!!  انگار که ننه سرما تازه از خواب بیدار شده و می خواد یک حالگیری اساسی راه بندازه و داره جبران کم کاری های خودشو می کنه!  شاید می خواد بهار ما رو که یک هفته ده روزی هست، ناغافل و بی سرو صدا اومده، دوباره به زمستون تبدیل کنه!  اما زهی خیال باطل!  

             بارش برف تهران 

القصه دیشب که دوستم را دوباره دیدم، با خنده گفتم: هان چه خبر؟ چکار کردی؟!  گفت: بابا! با این راهنمایی و کارشناسی تو که، حسابی دخلم دراومد  و بیچاره شدم  از بس که فرشها را دوباره و دوباره شستم تا سیاهی های ریخته شده ی بارون رو، از روی اونا دوباره شستمش!

از این موضوع  سریع بگذرم که اصلا به نفع من نبود و نیست.

ده پانزده روز قبل موقع تمیز کردن مغازه یا همون فنگ شویی که خودتون درجریانش هستید، متوجه شدم که یک قمری ( یاکریم ) فضای تنگ و باریک بین دریچه ورودی کانال کولر، با کولر مغازه رو جای مناسبی برای لونه سازی خودش تشخیص داده و توی اونجا لونه ساخته و تخم هم گذاشته و روی اونا نشسته.  هر روز موقع باز و بست کردن مغازه می بینمش.  اما نمی دانستم چند روز از تخم گذاشتن یاکریم باید بگذره تا تخمهاش جوجه شه.  پریروز با افتادن پوست تخم ها روی زمین جلوی مغازه، متوجه شدم که جوجه ها، سر از تخم درآورده اند.  الان به فکرم رسید با توجه به سردی هوا برم و مقداری ارزن براشون بخرم و شبها، توی پیاده رو، پای لونه شان بریزم تا صبح زود، پدر و مادر جوجه ها بتونند با خوردن اونا به راحتی، شکم جوجه ها رو سیر کنند.  تو همین حین فکر جالبی به سرم زد  که چطوره قدری گندم و ماش و شاید کمی تخم شاهی و کوزه هم بخرم و برای سفره ی هفت سین امسال، به جای خرید سبزه، خودم سبزه سبز کنم!  چندین سال قبل، درست وقتی که کلی برای سفره ی هفت سین و پختن سمنو سبزه سبز کردم ، دو سه روز مونده به عید پدرخانمم فوت کرد از همون موقع، اینکار به دل همسرم بد اومده و از اون به بعد، مرا از انجام اینکار منع کرده اما اینبار می خوام قایمکی و یواشکی هم که شده اینکار رو انجام بدم  بالاخره یه روز که باید از این عقیده غلط دست بکشه یا نه؟!

به هر حال این فکر بهانه ای شد، برای یک پیشنهاد و فراخوان وبلاگی

                       سبزه گندم 

بله می خواستم پیشنهاد کنم که اگر موافقید امسال یک مسابقه ی وبلاگی برای سبز کردن سبزه و چیدن سفره ی هفت سین راه بندازیم   و همگی در یک اقدام هماهنگ ضمن زدن پس گردنی جانانه به ننه سرما و کسانی که گرما و نشاط را از خانه و زندگی ما دزدیده اند خودمان به فکر بیفتیم و شادابی و طراوت را به خونه هامون و به تبع آن به وبلاگهای خودمون برگردانیم  مطمئنا توی سلامت روح و روان هر ببیننده ای موثره و تو شادابی وبلاگستان هم قطعا بی تاثیر نیست

حــــالا هر کس با این فراخوان وبلاگی موافقه  دســــتها و پاهاشو بــــلــــنــــد کـــــنـــــه  و برای شروع فکر می کنم که بد نباشه که هرکی یه مطلبی در این مورد بنویسه و لینکش رو بگذاره تا اسمش توی این فراخوان ثبت بشه.  یا چمدونم، هر نظر، طرح یا پیشنهادی که داشته باشید خوشحال میشم بشنویم.  خلاصه اش اینکه تا عید دیگه خبر بد و غم و غصه رو می خایم بریزیم دور و همین برنامه رو دنبال کنیم  

.... 

پ ن ۱

این متن رو بنا بود ساعت هشت صبح پست کنم اما از من به شما نصیحت که برای نوشتن مطلب از آفیس ورد استفاده کنید. چون من همین مطلب را یکبار توی میز کار وبلاگم نوشتم و همه اش موقع ارسال پرید و الان مجبور شدم که دوباره بنویسمش!

بار دوم هم که خواستم مطلب رو بفرستم! چون برق رفت و من که با لپ تاپم می نوشتم، واقعا شانس آوردم که باطری لپ تاب اجازه نداد که کامپیوتر ناغافل خاموش بشه. و سیوش کردم تا ببینم که برق کی دلش می خواد بیاد!

بالاخره برق ساعت دوازده اومد و من توی این فاصله چون برق نداشتیم و در پارکینگ هم باز نشد بالاجبار پای پیاده راه افتادم و زیر بارش برف رفتم و بعد از کلی جستجو کردن، بالاخره تخم شاهی و گندم و ارزن و باقالی و منداب و خورفه و پنبه و تنظیف خریدم و فعلا نتونستم کوزه گیر بیارم، اما امروز هر طور شده کوزه هم خواهم خرید! خلاصه که حسابی الان مشغول شدم و عکسها و خبرهایی هم دارم که ان شاءالله تا غروب براتون زیر همین مطلب و بطور پی نوشت می گذارم. 

پ ن 2

اینم عکس یاکریم که با جوجه هاش برام مهمون اومده

لانه ی یاکریم یا قمری 

کسانیکه تا به حال خودشون سبزه درست نکردند می توانند از اینجا و یا جاهای دیگه، اینکارو یاد بگیرند یا اینکه ایده بگیرند 

  

پ ن 3 

برای یاد گرفتن سبز کردن ترتیزک یا شاهی روی کوزه به اینجا و اینجا یک نگاهی بکنید.

۱۳۹۱ سالی پر از عکسها و تیترهای باورنکردنی

بسم الله الرحمن الرحیم  

به اواخر سال رسیدیم با مرور خبرهای امروز به این فکر افتادم که در جمع بندی امسال چه می توان گفت؟ وقتی همین امروز خبرها را مرور می کردم و به لینکهای روزانه ام سری زدم دیدم هر روزمان مثل دیروز و بلکه بدتر بوده است. به چند نمونه از این عکسها و خبرها و تیترهای خبری نگاه کنید خواهید فهمید که چه می گویم. واقعا بعضی از عکسها بسیار گویاتر از هر حرفی است که می توان زد. شاید شما هم از این دست خبرها و عکسها و تیترها، نمونه هایی برای معرفی داشته باشید. برای مثال به چند نمونه توجه کنید : 

عجیب ترین چک صادر شده در ایران 

*عجیب ترین چک صادر شده در ایران 

چکی به مبلغ پانزده تریلیارد و ششصد و سی و هشت میلیارد و سیصد و بیست و نه میلیون و دویست و دوازده هزار و چهارصد و چهل و هشت ریال ( 15.638.329.212.448 ریال ) در وجه خودتان جهت واریز به سیبای شماره فلان بنام شرکت سپرده گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه بابت 20% حصه نقدی بلوک 50% مخابرات 

.  

*احضار وزیر به مجلس برای دریافت وام صد میلیاردی برای خودش   

 

*فرمانده ناجا با اشاره به بحث امر به معروف و نهی از منکر، گفت: از بس در جامعه از امر به معروف و نهی از منکر صحبت شده است، در مردم زدگی ایجاد شده است 

   

*حسن عباسی در تازه ترین ادعای خود گفت که: سریال «یوگی و دوستان» توهین به حضرت نوح بوده است.   

 عباسی بیان کرد: طی 20 سال اخیر ملائکه مورد هجمه گسترده قرار گرفته‌اند و با ساخت فیلم و سریال به ملائکه از جمله جبرئیل اهانت کرده‌اند.  

 

*با تصویب هیات وزیران و به احترام درگذشت رییس جمهور ونزوئلا امروز در کشور عزای عمومی اعلام شد. 

احمدی نژاد در پیام تسلیتش گفت:

تردید ندارم که او بازخواهد گشت و به همراه همه صالحان و حضرت مسیح(ع) و تنها باقیمانده از نسل پاکان، انسان کامل، خواهد آمد و جامعه بشری را در استقرار صلح و عدالت کامل و مهربانی و کمال یاری خواهد کرد.

  

*رانتخوار بزرگ مواد غذایی کیست    

با این‌که هنوز خبر رسوایی 3 هزار میلیاردی شرکت آریا و همچنین مه آفرید 2 در اذهان مردم از تب و تاب نیفتاده است، صحبت از فرد دیگری است که این‌بار قریب به هزار میلیارد تومان تحصیلات معوقه بانکی دارد. «م. م» یکی از بزرگ‌ترین افرادی است که در صنایع روغنی و نهادهای کشاورزی در ایران فعالیت دارد. وی که 5 کارخانه روغن کشی بزرگ(استخراج روغن از محصولات گیاهی) در بندر امام، ماهی دشت وناب دانه و... دارد، به تنهایی 60 درصد بازار روغن کشی کشور را در اختیار دارد

این فرد توسط شخصی به نام«ا. خ » ـ که به دلیل تکثر عناوین شغلی به ابوالمشاغل معروف است ـ توانسته بسیاری از وام‌های کلان را با توصیه برای وی جذب نماید. این ابوالمشاغل همان کسی است که شرکت امیرمنصور آریا از طریق وی توانسته وام‌های کلان بسیاری برای گروه آریا فراهم نماید تا رسوایی 3 هزار میلیاردی را رقم بزند.  

 

آقای صدیقی امام جمعه تهران : در کشور ما فقر واقعیت ندارد 

امام جمعه موقت تهران، تحریم را از الطاف خفیه خداوند دانست که ملت ایران را هر روز استوار‌تر و آسیب‌ناپذیر‌تر می‌کند

  

 *برنج قسطی 

برنج قسطی   

.

*مواد خوراکی و اجیل قسطی 

      

.

فقر تکدی گری و گدایی

فقر و تکدی گری و گدایی  

.

کودکان کار 

کودکان کار  

.

* قمه کشی و زورگیری و انواع فساد و فقر و اعتیاد و فروش کلیه و اعضای بدن و انواع مفاسد اجتماعی دیگر 

زورگیری 

 

و اعدام 

اعدام