ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بسم الله الرحمن الرحیم
یادمه وقتی بچه بودم خونه ها اکثرا خشت و گلی بود و به قدری هم برف و بارون میبارید که یا از ناودون ها شر و شر به سر خلق الله آب می ریخت و یا قندیل می بست. روزهایی که بارونی بود مدام پشت بوم رو بوم غلتون* می کشیدیم که سقف چکه نکنه و روزهای برفی هم هی مجبور می شدیم که شبانه و یا دم دمای صبح زود، برفها رو پارو کنیم و به کوچه بریزیمشون که یک وقت سقف از سنگینی برف روی سرمون خراب نشه! و وقتی همه ی اهالی با هم اینکارو می کردند راه رفت و آمد مردم از طریق کوچه های تنگ و باریک، بالکل بسته می شد و همگی مجبور می شدیم کوچه رو از دو طرف به اندازه ای که بشه توش راه رفت، از برف پاک کنیم. و اینطوری بود که برفهای وسط کوچه روز به روز به قدری روی هم تلمبار می شد که دیگه نمی شد اونور رو دید! و این برف تا به آخر زمستون باقی بود تا اینکه نزدیکای عید که می شد مجبور می شدیم همه ی اهل محل با کمک همدیگه و به زور پاروها و بیلها برفهای یخزده رو بشکنیم و به پایین هلش بدیم و توی جوی آب رهاش کنیم و با شستن تتمه ی برفهای باقی مونده توی کوچه، اونا رو هم آب کنیم تا برای عید نوروز کوچه مون تمیز و بدون برف و یخ بشه!
اون روزا توی همه جا می شد آدم برفی های ساخته شده توسط بچه ها و به کمک بزرگترها رو دید. سرسره های برفی رو هم تا آخر زمستون توی کوچه ها و محلات میشد دید. توی حیاط خونه ی ما که تا دم دمای عید، همیشه یک آدم برفی جا خوش کرده و وایستاده بود و با دماغ هویجی و چشمان وق زده ی ذغالی و لبی از لبو و خندان ما رو تماشا میکرد و بهمون می خندید.
اما سالهاست که اینطور برفی توی تهران نباریده. آرزو می کنم لااقل امسال تهران و سایر شهرهای کشورمون از نزولات آسمانی بی نصیب نمونه و بهره ی کافی و وافی ببره تا هم سدها پر بشه و هم بچه های این دوره خاطرات برفی داشته باشند و تا میتونیم دوباره و مثل سابق توی همه جا آدم برفی بسازیم. البته حالا نه به این بزرگی!
*بوم غلتون وسیله ای بود متشکل از یک پیت حلبی گرد پر از خاک کوبیده شده و یا لوله ی سیمانی پر از سیمان که دو طرفش میله ای بسته شده بود و طنابی به اون بسته بود و با کشیدنش روی همه ی قسمتهای پشت بام، مدام غلت میزد و با اینکار خاک و گل رس را به هم می فشرد تا سقف چکه نکند و نم ندهد
پ ن:
این عکس مربوط به وبلاگ خانم علی نژاد بود که متاسفانه وبلاگش به هر دلیل از دسترس خارج شده. من خوشبختانه نسخه ای از عکس این آدم برفی که ساخته ی دست او و دوستانش بود، را توی هاردم نگه داشته بودم که الان پیداش کردم.
پ ن 2:
راجع به چگونگی تشکیل بلورهای برف و شکل حیرت اور کریستالهای برف اینجا را ببینید و بخوانید.
اینم عکس دیگری از زمستان و آدم برفی در کنار باغچه ای از لاله های سرخ