ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از مدتها شنیدن و خواندن اخبار ناگوار و یاس آور؛ الان مقاله ای خواندم که دوستی در وبلاگش نقل کرده بود و به نظرم تا حدودی معقول و امید بخش است. هر چند این مقاله مربوط به اردیبهشت ماه و قبل از اعلام صلاحیت کاندیداهاست و از برایند چینش کاندیداهای تایید صلاحیت شده ی انتخابات ریاست جمهوری انتظار انتخاب کسی که بتواند موید جمع بندی مورد اشاره در مقاله باشد اثری در دست نیست! این مقاله، مقدماتی دارد و کمی طولانی است. اگر خواستید آن را به طور کامل از اینجا بخوانید. ولی قسمت آخر آن که مدنظر من است را، در ادامه می خوانید:
لیلاز اعتقاد دارد که بر سر مساله نفت و رفتن به سمت تولید غیرنفتی بین جناحهای مختلف حکومت توافق بهوجود آمده است و با حل شدن مشکل جمعیت در اواسط دهه 90 شاهد دوره جدیدی از ثبات در جامعه ایران خواهیم بود: «اگر نفت تاثیر خودش را از دست بدهد و ما چند سالی صبر کنیم تا جمعیتی که یکی، دو سالی است شروع به کاهش عرضه کرده است به حالت متعادل برسد، مشکل تلاطمات اجتماعی حل میشود. اگر جامعه ایران این چند سال دوام بیاورد و از بین نرود، ما امکان ثبات را خواهیم داشت و میتوانیم با آرامش بیشتری کشور را اداره کنیم. همه چیز کارشناسیتر میشود و به حالت استقراریافته میرسیم. اگر ما بحران نفتی سال 79 را نداشیم امروز ساختار اجتماعی باثباتتری داشتیم. همه میدانستند که اگر درآمد نفت یکباره چهار، پنجبرابر شود انضباط اقتصادی از بین میرود و علم اقتصاد موضوعیت خود را از دست میدهد. علم اقتصاد روزی متولد شد که انسان فهمید مصرفش بیشتر از منابعش است و هرگاه این رابطه معکوس شود، علم اقتصاد از موضوعیت میافتد. به همین دلیل آقای احمدینژاد دوبار گفت علم اقتصاد را قبول ندارد. درست هم میگفت. هر کاری میکرد نمیتوانست درآمدهای نفتی را خرج کند. در چند سال از هشت سال گذشته بالای 50میلیارددلار مازاد تراز بازرگانی داشتیم. متوسط درآمد روزانه به 300میلیوندلار رسیده در حالی که در بیشترین حالت 150هزار دلار هزینه داشتیم. این ناهماهنگی دولت، مکانیسم انتخابات، جامعه مدنی و... را از کار انداخته است. در میانمدت که از نیمه دهه 90 شروع میشود بدون اینکه بخواهیم کاری انجام دهیم به ثبات خواهیم رسید، گروهها و طبقات، کار خودشان را انجام خواهند داد و نیازی به مهندسی ندارند. از اینرو، در فاصلهگرفتن همه جریانات سیاسی و کاندیداهای ریاستجمهوری از آنچه در هشتسال گذشته اتفاق افتاد در حال رسیدن به یک نقطه نظر واحد هستیم.
..
صبح عازم مشهد هستم و چند روزی خدمتتون نیستم. به نت دسترسی ندارم و لپ تاپ نمی برم و این چند روز کامنت را تاییدی کردم. مواظب اینترنت و وبلاگستان باشید تا من برگردم :)
از همگی حلالیت می خواهم و همه ی شما رو به خدای بزرگ میسپارم
درود بسیار
و عرض ادب
امید که رفع کسالت شده باشد
سلام به داداش شنگ. ممنون و الحمدلله خیلی بهترم
سلام عمووووو مصطفی


رسیدن به خیر. زیارت قبول.یه کمی گریس و واسکازین مشکل تلق تلق را حل میکنه.
سلام عموجان زائرم


ئه این صدای دلنگ دلنگ و تق و تق و جیر جیر از تهران به گوش میرسد؟؟؟
خب حدس میزدم کهولت سن کار دست شما بدهد
الفرارررررررررررررررر
سلام داداش جان




زیارت قبووووول .رسیدن بخیررررر خوش گذشت؟؟؟
مطمئنم که سفر عالیییی بوده چون غیر از انگیزه ی زیارت به فکر بودید که از دید ما هم به همه جا با دقت نگاه کنید و لحظه هارو شکار کنید و عکس بگیرید و با دست پر نزد دوستانتون برگردید .
پس قبل از اینکه چمدان سوغاتی رو باز کنید ، از شما تشکر میکنم .
چقدر عالیه که انرژی سفر شما به ما هم منتقل شده ، انگار که ما هم سفر رفتیم .هر چند که من همیشه در سفرم
راستی داداش جان من منتظرم کوثر بخوابه تا من کامنت بنویسم آخه وقتی بیداره بهمون مجال نمیده که ...
البته چون این اولین کامنت بعد از سفره پس ط ن ب
خدمت همه دوستان سلام عرض میکنم
اما امروز نای تکان خوردن نداشتم
کلی کار داشتم و فرصت استراحت هم نبود! الان تمام استخوانهای بدنم دلنگ دلنگ و تق و تق و جیر جیر می کند! بخاطر فشردگی مدت سفر خیلی خیلی خسته و بیخواب هستم و البته با دست پر آمده ام و ان شاءالله در اولین فرصت، سوغات شما را که عکسها و فیلمهای مفصلی است که از حرم امام رضا علیه السلام گرفته ام را تقدیمتان خواهم کرد.
نگاهی تند و سریع به مطالب جدید شما دوستان انداختم و به امید خدا خدمت یک به یک شما خواهم رسید و نوشته هایتان را خواهم خواند اما الان نه!
با تاخیر در برنامه پرواز که گویا عادی است! دیشب ساعت 3 نیمه شب برگشتیم.
به گوگل ریدر سری زدم و دیدم دوستانم 113 مطلب جدید منتشر کرده اند
امشب حتما خواب آقارو میبینین

خوب بخوابین عمو
فکر کنم بذارم خستگیتون در بره بهتر باشه
با اینکه سفر معنوی بوده ولی مطمئنا کمی بخاطر کسالتتون اذیت شدین
براتون آرزوی سلامتی دارم
آخیششششششششششششش سه روز اینجا تاییدی داشت

دق کردم
عموجان برسونم؟؟؟؟
چی و؟؟؟
کامنتارو دیگه!!!
به چند؟؟؟؟
خب معلومه به پنجاه
حریف قدری هم پیدا نمیشه
آییییییی نفس کشششششششش
جای مارو خالی کردین؟












برامون دعا کردین؟
از طرف ما زیارت کردین؟
به مولا سلام رسوندین؟
برامون سوغاتی آوردین؟
سفر راحتی داشتین؟
وضعیت سیاتیکتان اذیتتان نکرد؟
با زن عمو خوش اخلاق بودین؟
برا بچه ها سوغاتی آوردین؟
چرا بین ما وبچه هاتون فرق میگذارین؟
مگه من ودختر عمو چه گناهی کردیم؟
یعنی ما قابل نبودیم؟
ئههههههههههههه خب باباااااااااااااا بچه هایی که زیاد سوال میکنند کنجکاوترن دیگه
سلام عموجان جان

رسیدن بخیرررررررررررررررررر
زیارت مجددا قبول
سلام
رسیدن بخیر ... و زیارت قبول
سلام
به سلامتی و با دست پر برگردید.
چشم بر راه نسیم خوش خبر داریم ما
همچو بوی گل عزیزی در سفر داریم ما
فعلا سوغاتی خبری نیست
تا دختر عمو حواسش نیست
من بیسسسسسسسست
سلام دختر عمو.


عمو تشریف ندارن گویا.
عموووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو



این شکلکها نشانه ی حسهای مختلف منه در زمان حال
کجایین خب؟؟؟
عموجان جان من هنوزززززززززززززززززززز برنگشته؟؟


اومدم سوغاتی بگیرممممممممممممم
سلام عموجان

به سلامتی امشب بر میگردین
خوش به سعادتتون
زیارت قبول
به سلامت
منتظریم برگردین
دعا یادتون نره
سلام ...

دقیقا زمانی که این پست رو گذاشتین ما داشتیم سوار اتوبوس میشیدم برای برگشت ...
حال و هوا ...
حال مشهد که همیشه عالیه و هواش هم خوب بود
التماس دعا ...
در مورد پست هم راستش من دیگه به سیاست هیچ اعتمادی ندارم و نظری هم سعی میکنم ندم.
سعید لیلاز منتقد خوب و با سوادی است.گاهی نقدهایش را می خوانم.
جای شما سبز
زیارت قبول