ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بسم الله الرحمن الرحیم
من بدون سبزه و گل و دار و درخت و طبیعت، انگار که نفسم بند میاید. باور کنید که من بدون خاک و بدون لمس خاک و بدون بوی خاک، انگار که مرده هستم! اگر از من بپرسند که چرا از آپارتمان و اپارتمان نشینی بدت می اید بی معطلی فقط جواب میدهم چون حیاط و باغچه ندارد!
به تازگی که هوا خوب شده و میشود در و پنجره ها را باز کرد تا هوایی تازه وارد ریه ها شود، هر وقت می نشستم پشت میزی که کامپیوترم روی آن هست و لپ تاپم را روشن می کردم و دست دراز می کردم تا پنجره ی رو به بالکن کنار دستم را باز کنم تا شاید نسیمی و یا هوای تازه ای بیاید داخل خانه، و چشمم می افتاد به سنگ و سیمان و پنجره ای در آن روبرو که یا خانمی مثل من هوس هوای تازه کرده و امده پشت پنجره و یا اقای همان خانه بی خیال اینکه کسی هم ممکن است او را ببیند با یک زیرپوش و یا بدون همان زیرپوش به آدمها و ماشینهای عبوری چشم دوخته بود و نمی دانم داشت در خیال خود کجا سیر میکرد و من با دیدنشان از داشتن هوای تازه پشیمان می شدم و پنجره را می بستم و دوباره زل میزدم به صفحه لپ تاپم!
خانمم وقتی صبح دو روز قبل پیشنهاد رفتن به پارک را داد، فورا فکری به نظرم رسید و گفتم من پیشنهاد بهتری دارم. و اینطور شد که سوار موتور شدیم و رفتیم بازار گل و چرخیدم و چرخیدیم در میان انواع و اقسام گلها، و دیدم که انگار این نوستالوژی اینجا هم دست از سرم برنمی دارد و از میان همه ی آن گلها و گیاهان به سراغ شمعدانی رفتم و خوشبختانه دیدم که سه نوع شمعدانی توی بازار هست و من هر سه نوع را گرفتم و با گلدان و خاک و ... وقتی برگشتم خانه؛ فوری و بی معطلی دست بکار شدم، همانطور که یک دکتر را از بلندگوی بیمارستان بخواهند و بگویند بیماری احتیاج به مراقبتهای ویژه دارد تا دکتر خودش را هر جا که هست زودتر بر یالین بیمار برساند. بله این گلها برای من حکم تنفس مصنوعی و همان مراقبت ویژه را داشتند و دارند. لااقل حالا که پنجره ی رو به بالکن را که باز می کنم. قسمتی از قاب تصویر روبروی چشمانم را منظره ای از گل و گیاه تشکیل می دهد چون حالا با این منظره روبرو می شوم.
آن نسترن کناری را هم تازه گرفته ام. حالا توی لبه ی بالکن خانه ی ما پرشده از گلدانهایی که هر وقت می روم سراغشان، ساعتی را فارغ از سر و صدای چند متر پایین تر خیابان می شوم و خودم را توی باغچه ای می بینم و بکلی از دنیا فاصله می گیرم.
گلدان دیگری هم برای داخل خانه گرفته ام. برای آشپزخانه، یعنی برای تنها جایی که پنجره دارد و نور کم سویی از خلال خانه هایی که سینه به سینه ی آفتاب و نور داده اند میرسد. راستش آپارتمان ها یک بدی بزرگ دیگر هم دارند و آن اینکه راه آفتاب را به کلی سد کرده و می بندند. این گلدان را برای خانمم خریدم، اما بیچاره ناچار شده این گلدان را روزها بگذارد لب پنجره و شبها که نور همه جای خانه یکی است، بیاورد روبروی چشم انداز نزدیک تلویزیون توی نشیمن بگذارد تا هر وقت چشممان به آن افتاد، خوشحال باشیم که گلدانی زنده توی خانه داریم که دارد نفس می کشد و نفس مان را تازه می کند با گلهای بسیار زیبایی که با هر لبخند ما، گل از گلش می شکفد و لبخندی زیبا به ما هدیه می کند.
.
راستی گل باقلا هم گل قشنگی است و بیخودی اسم گل باقالی بد در رفته و آن را مسخره می کنند! بله باقلاهایی که برای عید سبز کردم را به گلدان بزرگتری منتقل کرده ام و حالا به گل نشسته است و چند وقت بعد شاید باقلا پلو با گوشتی بخوریم که باقلای ان محصول بالکن کوچک خانه ی ماست!
سلام
گلدانها که خیلی خیلی خوشگلن !
این گل باقالی که خیلی نازه ! میشه نحوه سبز کردنش رو هم بفرمایید ؟
واقعآ باقالی میده ؟؟!
ما هم تو آپارتمانمون گلهای : پاندانوس - موسی در گهواره - دیفن باخیا و یکی دو نوع دیگه داریم !
کلی زیباو خوشگلن !!
اگه واسه گلهاتون موسیقی بذارین کیف میکنن !!!!
به هر حال دستتون درد نکنه و خوش سلیقه هستید ..
حالا به روحیه بهتر تری خواهید نوشت !
شاد باشید ..
شب خوش ..
سلام

بله گلها همه شون قشنگ هستند.
برای سبز کردن باقالی کار خاصی نکردم. باقالی خشک خریدم و یک مشت خیس کردم و چند بار آبش رو عوض کردم و وقتی خواست جوانه بزنه گذاشتم لای دستمالی مرطوب و کمی که ریشه ظاهر شد چون برای سبزه می خواستم توی یک دیس پلوخوری با مقداری خاک که روی آن ریخنم گذاشتم توی هوای آزاد لب بالکن و هر روز آب اسپری کردم روی اون.
اما توی گلدون معمولی هم اگر مثل لوبیا بکارید سبز میشه و هیچ کار خاصی لازم نیست بکنید مگر آب دادن به موقع.
درباره ی باقالی دادنش مطمئن نیستم و باید صبر کرد و دید
ممنونم از اینکه اسم گلهای آپارتمانی خودتون رو نوشتید. توی گوگل جستجو کردم و دیدمشون و کلی لذت بردم.
اینجا رو ببینید اگر فرصت کردید:
http://nargil.ir/plant/plant.aspx?
شب بر شما هم خوش
سلام

چـهــارم
.
جناب ستاریان به گمانمان شما قصد مرخصی رفتن داشته بوده بودید نه؟
.
گرامی پدر هم، چنان علاقمند گل و درخت و ...هستند که راحت کاکتوس های من و نهال سیب گرامی مادر را، مال خود کردند! حالا ما جرات نداریم به باغچه ایشان نزدیک شویم والاّ
سلام



پس به شما هم آورین
دارم بهش فکر می کنم و گاهی خیلی وسوسه ام میکنه. اما نمیدونم چی بشه فعلا تا جایی که بتونم هستم و فرداش رو هم خدا میدونه
کاکتوس رو میشه باور کرد اما این نهال مادر گرامی کجا بوده جز نوی باغچه، که پدر عزیز تصاحبش کردند؟
نکنه مثل نهال خرمالوی من باشه که زمستون تخمش رو کاشتم و الان سه چهار تا برگ درآورده!
درود
هنوز نیامده اند گفتیم عرض ادبی بکینیم
گلدان ها راهم باخود می برم .
دیدیم زورگیرها
داداش گرات لو رفت . من جای شما باشم همین حالا می رم توی
سنگر
به به! سلام بر داداش شنگ!
مگه شما چندتا زورگیر داری؟ 
زورگیرها!
ممنون که امدی و قدمت به چشم. من اگر می دانستم شما با گلدون گرای مرا می گیری زودتر از اینها دست به کار می شدم. فردا بروم چند تا گلدون دیگه بخرم تا راحتتر پیدام کنی
آقای ستاریان یعنی الان شما دارید به ما پززززززززززززز می دید ؟
خطرناکه ببم جان !
خوششششششش به حالتون
من و احسان هم عاشق گل و گیاهیم ولی هیچ تخصصی در این زمینه نداریم
احسان یک باغچه ی خوشگل تو پیاده روی جلوی خونه مون درست کرده و کلی گل و گیاه توش کاشته ، ولی چه فایده ؟! کِیف این باغچه رو رهگذرها می کنند
ما تو بالکن خونه مون هم به دلایل فنی نمی تونیم گلدون بذاریم ، داخل خونه هم آفتاب نداریم چون 24 ساعته پرده هامون کشیده ست
منم مثل شما حسرت داشتن یک حیاط باغچه داررو دارم اما انگار باید این آرزو رو به گور ببرم ! (دور از جون شما)
اکشال نداره ! ان شاء الله تو اون دنیا می ریم بهشت و اونجا دلی از حسرت به در میاریم
راستی آقای ستاریان عزیز مواظب باشید گلدونها از بالا تو سر کسی نیفته
کمی تا قسمتی بعععععله

تخصص نمی خواد که! فقط باید موقع خریدن و تهیه ی یک گیاه بپرسید برای سایه است یا آفتاب می خواد. آب چقدر باید بهش داد و اینطور دونستنی ها را اگر بدونید گیاه خودش رشد می کنه
دلایل فنی رو اگر توضیح می دادید بد نبود. می خواستم برای کل واحدها بخرم تا همه ی بالکن ها گل و گیاه داشته باشه، اما بعضی ها گفتند ممکنه بعضی ها یادشون بره آب بدند و خشک بشه. خب هر روز باید آب داده بشه و بعضی از همسایه ها هم همیشه نیستند.
خب این از معضلات شهرنشینی و آپارتمان نشینی ماهاست که توی حیاط بزرگ شدیم. امروزی ها اصلا نمی دونند حیاط های قدیم چه حال و هوایی داشت!
نه بابا! اینقدر سنگین هستند که به سختی میشه تکونش داد و اون پایین هم رمپ پارکینگه و کسی ازش رد نمی شه
سلام



ناهید جان نفر بعد منم !
دستت درد نکنه ببم جان...تنکس
سلام
حالا ما جماعت اخوان تعارف نیکه پاره می کنیم؟!
مثل اینکه نفر بعدی هم خودم بودم
بله خب گرفتن مدال و تقدیم اون با اقتدار کامل
سلام اقای ستاریان همیشه فعال




واقعا عکسهای زیبایی است و چه سفر دل انگیزی
هنوز به شنیدن موزیک نرسیدم، ولی مطلب جالبی است چون مادرم هم به گل وگیاه بسیار علاقه داره و حیاط خونه مون پر است از گلدانهای شمعدونی و باغچه هم پر است از گلهای بنفشه و پامچال و رز وشمعدونی ...
حتی توی خونه و راه پله ها و پاسیو پر از گلدونای لعابیه که پتوس های پرورشی به صورت آبشاراز در و دیوار سرازیر شده ...
وقتی عکسهارو به مادرم نشون دادم ، خیلی کیف کرد و به سلیقه شما هزار آفرین گفت
و همچنین گفت که به آقای ستاریان بگو که هر روز با گلها حرف بزنه و حتما بعدنا شمعدونی رو هم تکثیر کنه
گاهی که صدای مادرم رو توی حیاط می شنوم فکر میکنم با کسی سلام احوالپرسی میکنه، اما بعد میفهمم مخاطبش گلها بودند .
به هر حال دستتون درد نکنه سیر وسفر عالیی بود واقعا ممنونم
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول وغزل تعبیه در منقارش
سلام ممنون از شما



مطئننا آنها هم از ما تاثیر می گیرند

موزیک رو فعلا نشد که بگذارم. به مشکلات فنی برخوردم
چقدر با توصیفی که از خونه ی خودتون کردید، دلم غش و ریسه رفت
سلام و همینطور تشکرم رو خدمت مادر محترمتون برسونید. یاد خانم یکی از اقوام افتادم. گیاه رونده ای توی آپارتمانش داشت و رشد خوبی هم می کرد. یکبار از او پرسیدم چکار کردی که اینقدر رشد خوبی داره؟ گفت هیچی!! فقط هر بار می بینمش میگم گوگوری مگوری برو بالا
بله اگر کمی بلندتر بشه حتما قلمه می زنم.
قبلا یاسی توی حیاط خونه داشتیم و به هرکس توی فامیل حیاط داشت گلدونی از اون بهش دادم.
شعر زیبا و قشنگی بود ممنون
سلام سلام

ط
ن
ب
اما طبق قولی که دادم مدالها رو تقدیم میکنم به نفر بعدی
جناب ستاریان چه عکسهای زیبایی ... ممنونم واقعا
می خونم و بر میگردم
سلام ناهید خانم

من هنوز مطلب را کامل نگذاشته بودم و داشتم ویرایش و حذف و اضافه می کردم و احیانا آخرین عکس را ندیده باشید!
من هنوز می خواستم موزیک لایتی که دارم می شنوم را بگذارم، آهنگ زمینه
نمی دانید که چه حس زیبایی دارد این آهنگ و نمی دانم فرصت کنم بگذارمش یا نه!