درسی که می توان از خوردنی ها گرفت! انار

بسم الله الرحمن الرحیم 

راجع به انار خواندم که دانه های بیشتر انار، نشانه داشتن فرزند بیشتر است

پردانه بودن میوه انار، نماد برکت‌ و باروری‌ است. از این‌ رو، درخت‌ انار و میوه‌ و شاخه‌های‌ آن‌ در اسطوره‌های‌ بیشتر اقوام‌ جهان‌ و ادیان‌ الهى،‌ مقدس‌ شمرده‌ شده‌ است.

بوذرجمهر پرخیده، پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران با اعلام این مطلب گفت: انار نماد باروری هم شناخته شده است. این نسبت، به‌خاطر دانه‌های فراوان انار است. طبق یک سنت که در میان برخی از اقوام رایج است، عروس اناری بر زمین می‌اندازد تا بترکد و دانه‌هایش روی زمین پخش شود. تعداد دانه‌های پخش شده، نمایانگر این است که او چند فرزند خواهد آورد. به همین خاطر است که در زبان سنسکریت، انار «بیچ پور» نامیده شده است، یعنی: «پُر دانه». 

و درخت انار از جمله درختانی است که تمامی بخش‏های آن از ریشه، پوست تنه، گل و میوه، مصرف درمانی دارد؛ به عنوان مثال پوست ریشه آن در تهیه داروی ضد کرم مصرف بسیار دارد. همچنین از عصاره انار در تهیه شربت اشتهاآور جهت تقویت اشتهای بیماران استفاده می‏شود. در قرآن کریم نیز از انار به عنوان یکی از میوه‏های بهشتی در کنار انگور، زیتون و خرما یاد شده است.

....

از این مقدمه که بگذریم می رسیم به درسی که باید گرفت! بنظر شما از انار خوردن هر کس نمی شود پی به شخصیت او برد؟! شاید بگویید چطور؟

    انار

یادتان هست که یک زمان توی مدرسه می خواندیم   

صد دانه یاقوت

دسته به دسته

با نظم و ترتیب

یکجا نشسته...

 

چهار هزار سال هست که داریم انار می خوریم و هنور نمی دانیم که آنها از صد دانه خیلی بیشترند! و دیگر اینکه ما هنوز مثل آنها یاد نگرفته ایم که با نظم و ترتیب یکجا بنشینیم و زندگی مان را بکنیم!  

به نظرم هر کسی را که قرار است کاره ای بشود را با انار خوردنش، باید گزینشش کرد. او را باید اناری به دستش داد. اگر آنرا فشرد و آبلمو کرد و آبش را خورد. باید دانست این آدم اصلا بدرد مدیریت نمی خورد. چون ممکن است جامعه ای را مثل یک انار آنقدر بفشرد، که بترکد و همه جا را سرخ کند و جایی را به گند بکشد! 

و اگر قاچ کرد و دمرو کرد و با قاشق بر پشتش زد و در کاسه ای دون کرده و خورد، باید بدانیم که این آدم اگر مدیر بشود، زیردستانش را بر سرشان می زند و بعضی را هم ممکن است زیر مبل و صندلی اش انداخته و گم کند! 

اما آنکه انار را به یک دست گرفته و با انگشتان دست دیگر شمرده شمرده دون کرده و خورد، قدر هر دانه ی انار را می داند و هم اوست که لایق مدیر شدن است! 

بله از خوردن هر میوه ای می توان درس مدیریت گرفت! 

        

مرحوم پدرم می گفت: همه ی میوه ها یا پره پره هستند مثل پرتقال و نارنگی یا خطی برای قسمت کردن دارند مثل طالبی و زردآلو یا دانه دانه هستند مثل انار و یا حبه جبه هستند مثل انگور و یا دو تایی و سه تایی هستند مثل گیلاس و آلبالو و .. حتا حبوباتی مثل گندم یا برنج را هم که با دقت ببینی، خطی دارد، این یعنی حتا برنج و گندم را هم در ضورت لزوم می شود قسمت کرد!  

اما راستش من اخیرا گیج شده ام و کسی هم نیست که از او بپرسم پس چرا تا بحال نشده من حتا روی یک دانه برنج هندی، خطی برای قسمت کردن پیدا کنم؟!

نظرات 29 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 10:49

1)
انار

حاج آخوند دستمال گره خورده شطرنجی اش را از توی خورجین اسب بیرون آورد. گره را که باز می کرد؛ انار ها زیر آفتاب برق می زدند. کمتر پیش می آمد که انار ببینیم یا بخوریم. وقتی برای زیارت به قم می رفتیم در آستانه قم، اتوبوس از سربالایی بالا می رفت، نفسش به شماره می افتاد و از آن بالا گنبد طلا و نیز باغ های انار پیدا می شد. ما همه از سر جایمان بر می خاستیم و پا بلندی می کردیم و می کوشیدیم هر طور شده گنبد را ببینیم و صلوات بفرستیم. در بازگشت هم انار می خریدیم و برای سوغاتی می آوردیم.
انار های حاج آخوند چیز دیگری بود. یکیش ان چنان از سرخی برق می زد که دلمان برای لمس و بوییدن انار و حتی تماشایش آب می شد.
هر دو انار را در کف دستاش گرفته بود. پرسید بچه ها این انار ها چه شباهتی با هم دارند؟
گفتیم رنگ و اندازه شان مثل هم است. پرسید چه تفاوتی دارند؟ گفتیم هیچ!
انار ها رابه ما داد. فضل الله و احمد و بهرام و تقی و من. مثل حاج آخوند انار ها را توی پنچه گرفتیم. سبک سنگین کردیم. یکی از انار ها وزنش دوبرابر هم بیشتر بود. با سرانگشت نرم فشارش دادم؛ مثل سنگ بود. انار را بوییدم بوی انار نمی داد. اما هر چه بخواهید سرخ و صورتی بود. بقیه بچه ها هم انار ها را سنجیدند و بوییدند. حاج آخوند گفت بچه ها حالا با هم انار می خوریم! قلمتراش تیغه بلند دسته صدفی اش را از توی جیب قبایش درآورد. حلقه فلزی براقی که نوک قلمتراش را نگه داشته بود بالا زد؛ تیغه را باز کرد. با نوک قلمتراش پرّه های تاج انار را شمرد. شش پره داشت. پرسید شما ها تا به حال به این پره ها دقت کرده بودید؟ پوست انار ، دور تا دور تاج را به شکل دایره برید. خط های سفید نقره ای حد قاصل دانه ها را نشانمان داد. درست از زیر همان خط ها پوست انار را شکافت و گفت ببینید! وقتی انار از روی همین خط ها باز می شود؛ مثل گل شکفته می شود، تعداد گلبرگ ها به اندازه همان پره های تاج است! به هر کدام مان تکه ای از انار داد. دانه های انار به هم چسبیده بودند. قرمز و خون چکان. دانه ای را کف دستش گذاشت. نور آفتاب روی دانه افتاده بود. دانه ی دانه ی انار سپید بود و لعل سرخش مثل پیراهنی آن را پوشانده بود. بچه ها میرزا نعیم در باره ی میوه ها شعر گفته. شعر انارش مناسب حال شماست و شعر به مناسب حال من!
طبیعت لعل ساز لعل تراشیده باز
لعل تراشیده را پهلوی هم چیده باز
پهلوی هم چیده را به نقره پیچیده باز
به نقره پیچیده را به حقه پوشیده باز
حقه پوشیده را به نام نامید نار

چقدر نوشته های مهاجرانی دلچسب و خواندنی است. من حظ می کنم از خواندنش.
همین اول تا اسم حاج آخوند را دیدم، تنم لرزید گفتم الان حاج اخوند چیزی گفته که همه ی رشته های من پنبه شده ولی انگار آبرو داری کرده و راجع به خوردنش چیزی نگفته پس درس مدیر شناختی من، همچنان معتبر باقی مانده

مریم دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 10:46

سلام
خیلی جالب بود هم حرفهایی که از قول مرحوم پدرتون نوشتید و هم درسهای مدیریتی که از انار خوردن ادمها می شه گرفت ...البته نمی دونم مطلب دوم تا چه حد علمی و ثابت شده ست .
آقای ستاریان عزیز به محض اینکه عنوان پست تون رو دیدم یاد یکی از پستهای عطاء الله مهاجرانی افتادم که عنوانش اناره !
با اجازه ی شما من این پست رو با وجود طولانی بودن تو کامنت دونی شما می ذارم به این امید که شما و دوستان عزیزمون به اندازه ی من از خوندن این نوشته لذت ببرید .

سلام
تا دیدم نوشتید مهاجرانی هم پستی داره به اسم انار!! با خودم گفتم آهان گرفتنمون
همه اش نگران بودم که نکند نوشته ام یک جوری شبیه نوشته ی مهاجرانی باشه!

آراس دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 10:24 http://kakaras.blogfa.com/

سلام ما تجربه هر سه نوعش را داریم البته الان دیگه برایمون دان می کنند وما میل می کنیم .
پس معلوم شد که ما گاهی به زیر دستان عتاب می کنیم دلیل روانشناختی داره واون هم نوع انار خوردنمون بوده

سلام
البته اینطور که پیداست، قبله عالم بودن ملازم است با سر به نیست کردن و زیر دست و پا انداختن و توی سر زیر دست زدن و این حرفها والبته این دلیل تاریخ شناختی داره تا روانشناختی

نکته دان دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 08:33 http://noktedan.blogfa.com/

سلام
یک بار بگذارید زیر ذره بین شاید آن هم خط داشته باشد
یک اصفهانی اصل در دوره آموزشی سربازی بود وقتی میخواست انار بخورد پتو را کامل می انداخت روی سرش بعد میخورد که مبادا به کسی تعارف کند!
آدم چندش آوری بود

سلام
۱- فکر کنم با زیر میکروسکوپ گذاشتن هم نشود خطی پیدا کرد. این برنج خرده هم ندارد! همه هم قد و قواره اند نه دراز و کوتاه دارند نه چاق و لاغرند! و انگار همه را از روی هم کپی گرفته اند!
۲- اصلا فکر نمی کردم کسی به سطر مربوط به این برنج هندی بدقواره توجهی بکند
۳- عرض نکردم. با این سرباز، دلیل امد دلیل آفتاب

کوثر دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 07:59

ای جاااااانم چه پرتقال با مزه ای
خوشمزه هم هستااااااا

بله خب خوشمزگی اش به اینه که گاهی باید خودت را برداری و بروی و اگر بدونید من این عکس رو از کجا برداشتم. بیشتر می چسبه این پرتقال

کوثر دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 07:54

ووووووی چه خوبه کسی نیست تنهایی مدالهارو گرفتم رفت
تازه وب عمو سامع هم امروز اول شدم ولی با سخاوت خاص کوثری همه شو تقدیم کردم به دوستان مشترک

بعله خب انگار همه بچه هاشون بعد از ظهریند
بنده ی خدا آقای سامع فکر کرده که می تونه شما رو مثل من از کسب مدال ترک داده و منصرف کنه

کوثر دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 07:52

خب حالا حال عموی ما چی شد که خوبشد؟؟
با مصرف انار؟
با دقت در میوه های دوتایی وچند دانه ای؟
با یادی از پند واندرزهای پدر بزرگوار؟
با سحر خیزی؟
با خبر کردن برادر زاده وپارتی بازی در دادن مدالها؟
یا با کشف علت عدم قسمت دو تکه ای برنج هندی؟
لطفا عدد گزینه ی مورد نظر را به وبلاگم پیامک کنید
باتشکر
دکتر کوثر

راستش بیشتر وقتها حال این عمو خرابه خرابه! و گاهی از دستش در میره و حالش رو لو میده و بعد پشیمان میشه که چرا؟!
الحال برای تغییر ذائقه و شیرین کردن کام دوستان مجبور به توسل به انار ترش و شیرین شدم
حالا خب ببخشید شما
بیمار با حال زار و نزار ستاریان

کوثر دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 07:49

من به شیوه ی سوم همیشه انار میخورم...البته بیشتر اوقات که دون میکنم ومیریزم داخل ظرف سفالی لعاب دار وبعد با کمی نمک میل مینماییم
ما کلا انارزیاد مصرف میکنیم.بخصوص اینکه انار برای تصفیه ی خون وعملکرد کبد خیلی مفیده
دکترای طب سنتی عقیده دارند کسانی که کبد چرب دارند اگه انار وصبح ناشتا مصرف کنند براشون خیلی مفیده
البته من جز اون افراد نیستم ولی خب پیشگیری بهتر از درمانه
افرادی که کبد چرب دارند جوشهای بزرگی روی صورت وسینه اشون دیده میشه.جوشهای چرکی بزرگ ودرد ناک!این افراد علاوه بر عدم مصرف چربی باید با این میوه ی بهشتی درصد چربی خون وکبدشون وپایین بیارن

حال خواهیم دید که همه به روش سوم انار می خورند پس مثل شما همگی مدیرند و مدبر! والبته گاهی هم مثل شما از دستشان در میرود و توی سر زیردستان می زنند

کوثر دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 07:44

سلام مجدد
با افتخار
ط
ن
ب
دخملی وفرستادم مدرسه باید کم کم آماده بشم برم باشگاه
که دیدم بعلههههههههههه

سلام و صبح عالی بخیر و شادی
به مبارکی و میمنت
ان شاءالله که سایه تون همیشه بر سرش مستدام باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد