یکشنبه: هر چند مهدی بهم هشدار داده بود از هتل بیرون نروم، اما چون به برخی از بر و بچ قول سوغاتی داده بودم روانه بازار شدم ... خیلی دلواپس شدم، از همانجا زنگ زدم مهدی و بهش گفت: "دلواپسم مهدی! دلواپس! من تازه فهمیدم معنای دلواپسی چیه!"؛ حتی به مهدی پیشنهاد دادم از این پس موضوعیت همایش هایمان را تغییر دهیم و آنها را در برزیل برگزار کنیم!
مهدی همان حرف های سابقش را زد و گفت: " تا می توانی پایت را از هتل بیرون نگذار! ما تفاوت فرهنگی داریم!" ...آخر یکی نیست به مهدی بگوید: "تفاوت فرهنگی یکم! دوکم! نه اینهمه!"
دوشنبه: سعی کردم به توصیه مهدی گوش کنم و از هتل بیرون نروم؛ اما خب در هتل هم تفاوت فرهنگی وجود دارد! واقعا دلواپس شدم، در ذهن داشتم که "پله" چند باری به آمریکا گل زده، پس حتما شخصیتی ارزشی دارد. به پله زنگ زدم و برایش توضیح دادم که در برزیل دلواپس شدم.
پله گفت: "کلا ما منتظر بودیم تو یکی بیای واسه ما دلواپس بشی که خدا رو شکر اینگونه شد!"
به پله پیشنهاد دادم که می خواهم همایشی در برزیل برگزار کنم. خیلی استقبال کرد. نمی دانستم اینقدر ارزشیه! یادم باشد برای همایش های داخلی هم دعوتش کنم!
سه شنبه: امروز یک ربع قبل از بازی فوتبال به ورزشگاه رفتم! تفاوت فرهنگی بیداد می کند! دلواپس صدا و سیما شدم! از همانجا به ضرغامی زنگ زدم و گفتم دلواپس پخش زنده فوتبال هستم، حتی به او پیشنهاد دادم بازی ها را با سی چهل دقیقه تاخیر پخش کنند تا صحنه ای از دستشان در نرود!
اما او در جواب من گفت: "ما همین الان به همت مخ های کشورمان و بدون بهره گیری از مخ سوسول های غربی، توانستیم اون بازی رو با فتوشاپ جلوجلو شبیه سازی کنیم! حتی شاید 5دقیقه زودتر از اینکه بازی شروع بشه بازی رو در تلویزیون پخش کنیم! عمرا کسی بفهمه این فتوشاپه!"
چهارشنبه: به مهدی زنگ زدم و گفتم کم آوردم! من تحمل اینهمه تفاوت فرهنگی رو ندارم! به ایران می آیم و باقی ماموریت را تو به جایم انجام بده! اما مهدی به من روحیه داد و گفت باید تحمل کنم و این وظیفه خطیر را به سرانجام برسانم!
پنجشنبه: باز خوب شد ما اینقدر که با برزیل "تفاوت فرهنگی" داریم، "تفاوت آب و هوایی" یا "تفاوت ذائقه غذایی" نداریم! آنموقع می خواستم چیکار کنم!
جمعه: امروز یکهو یادم آمد بدون حضور من در تهران چه کسی می خواهد دلواپس مسائل هسته ای باشد؟! اصلا نکند فرستادن من به برزیل نقشه ای از پیش طراحی شده از طرف تدبیری ها بوده که طی این مدت روند مذاکرات را هر طور دلشان خواست جلو ببرند! ... دلواپس شدم! همین الان برمی گردم تهران!
مخصوصا گفتگوهاش با مهدی