"دا" - پستی رادیویی

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض شرمندگی از اینکه غیبتم طولانی شده و هنوز نتوانستم به زندگی وبلاگی آنطور که شایسته ی محبتهای دائمی شماست، برگردم.

کار بر روی خانه در زمین باغی بی وقفه و همچنان ادامه دارد و با گذشت اربعین حسینی، تصمیم داشتم پستی بگذارم تا حداقل از فضای عزاداری ایام محرم خارج شویم، اما حوصله، مجال و فرصت کافی دست نمی داد، تا اینکه با اشاره و امر دوست بسیار عزیزی بر آن شدم به جای پستی خواندنی و یا دیدنی، اینبار پستی شنیدنی بگذارم که البته تا به امروز توی وبلاگم سابقه نداشته.

با وجود اینکه یک هفته است که سرماخورده و زکام هستم، حسب الامر، جسارت به خرج داده و قسمتهایی از کتاب "دا" خاطرات سیده زهرا حسینی را که با تعجب بسیارم به چاپ صد و سی و چهارم رسیده است را انتخاب کرده و خوانده و ضبط کردم.

شما به لحن و تن صدای مریض و خسته کننده ی من توجه نکنید، بلکه به محتوا و سبک نگارشی کتاب دقت کنید، کتابی خواندنی است، اگر هنوز این کتاب را ندارید و نخوانده اید، حتما تهیه کنید و بخوانید.

پس این شما و این پست رادیویی! 

نظرات 11 + ارسال نظر
ستاره پنج‌شنبه 27 آذر 1393 ساعت 21:42

سلام جناب ستاریان
خوش آمدید،خسته نباشید.
فایل صوتى متأسفانه براى منم باز نشدو یه تأسف دیگه اینکه کتاب دا رو هم نخوندم.
خاطرات رزمند گان و جانبازان و همچنین خاطرات خانواده هایى که از نزدیک درگیر جنگ بودند، براى مخصوصأ نسل ما، بسیار ارزشمنده.
امیدوارم که کار ساخت خونه، خوب پیش بره و هر چه که در فکر و برنامه دارید، طبق زمانبندى انجام بدید.
اگه نى جان تونست فایل رو باز کنه، حتمأ گوش مى دم.

سلام ستاره خانم
راستش علت باز نشدن فایل برای شما و ناهید خانم برای من معلوم نیست. این فابل یک فایل mp3 معمولیه که باید با هر سیستمی و با هر نرم افزار اجرای فایلهای صوتی باز بشه.
کار ساخت خونه هم به لطف خدا تقریبا رو به اتمام هستش و حتا میشه گفت تقریبا تموم شده

مریم چهارشنبه 26 آذر 1393 ساعت 23:42

سلام
ممنون از لطفتون اما واقعیت اینه که من فقط چیزایی رو که دوست دارم به خاطر می سپارم و چون صدای طهماسب رو دوست دارم یادم مونده به جای چه کسانی حرف زده .
پریشب رفتیم خونه ی خواهرم ، مطمئنم کتاب دا رو داره ، حتی شاید چند جلد از این کتاب رو داشته باشه ، اما کتابها رو اینقدر فشرده چیده بودند که شتر با بارش تو کتابخونه شون گم می شد چه برسه به کتاب دا
قرار شد دختر خواهرم بگرده و برام پیداش کنه ، شایدم خودم زودتر از کتابخونه بگیرمش

نی جان چقدر جالبه که هر کتابی که من می خونم تو قبل از من خوندی ! پس نتیجه می گیریم این تویی که حکیمه و همیشه آنلاینی . (یادت هست که من اولین بار لقب حکیمه رو به تو دادم ؟ )
موقع خوندن کتاب امینه ، کلی از دست شاه سلطان حسین صفوی حرص و جوش خوردم آدم باورش نمی شه که یک ملای ترسو و بزدل و خوشگذران شاه ایران بوده و جای تاسفه که مردم عاشق این آدم بی عرضه بودند و فکر می کردند شاه سلطان حسین قدیسه و هیچ کس نمی تونه بهش آسیب برسونه !
در باره ی شاه طهماسب هیچی نگم بهتره

سلام
هر چه از مدت آشنایی و ارتباطم با شما بیشتر می گذره، حیرتم از قدرت حافظه ی شما بیشتر می شه و این اصلا تعارف نیست و منم اهل تعارف نیستم
من قبلا کتاب زیاد داشتم و جایی هم برای نگهداری اونها نداشتم. همه رو کارتن کارتن کرده بودم و توی انباری گذاشته بودم. همین مشکل رو توی مراجعه ی خودم به کتابها داشتم. تا اینکه دو تا قفسه ی بزرگ کتاب خریدم و هر چی که شد رو توی این دوتا قفسه جا بدم، دادم و مابقی رو کارتن کارتن به این و اون بخشیدم
شاه سلطان حسین که بخاطر جبن و ترسش مشهور عام و خاصه. اما من از دوره ی شاه طهماسب که اتفاقا دوره ی رشد و شکوفایی عهد صفوی هستش و برخورد دفعی و سردش با پیش قراولان عهد استعمار اصلا بدم نمیاد هر چند وجود حرمسرای او نفرت انگیزه که این هم در دوره ی همه ی شاهان مسبوق به سابقه بوده و چیز تازه ای نیست

امیری سه‌شنبه 25 آذر 1393 ساعت 22:47 http://abamiri.blogfa.com/

سلام
کتاب دا را خوانده ام روایت مبسوطی از زندگی یک خانم و خانواده شان در جنگ .. به نظر من از لحاظ ویرایش بسیار خوب است .البته تبلیغات حکومتی و اهداهای جور واجور هم در تیراژش بی تاثیر نبوده . دوستانی دارم که چند جلد از جاهای مختلف هدیه گرفته اند ..
خواندنش خالی از لطف نیست .بلکه توصیه می کنم بخوانیدش ..

سلام حاجی
راستش این کتاب به ما هم هدیه شده و البته خاطرم نیست از طرف کدوم نهاد بوده. مطمئنا این هدیه کردنها در تیراژش خیلی موثر بوده. اما همونطورکه شما هم گفتید کتابی خواندنیه و اهدا کردنها هم بی دلیل نبوده و چیزی از ارزشهای کتاب کم نمی کنه

ناهید دوشنبه 24 آذر 1393 ساعت 05:18

سلام داداش خوبم
خیلی خوشحالم که کار خونه و باغ به خوبی داره پیش میره امیدوارم هر چه زودتر ساخت خونه تموم بشه ، هر چند الان بعید می دونم که تو این هوای سرد کارگرها کار بکنند . : چشمک:
اتفاقا امروز به همت و فعالیت شما فکر می کردم و زمانی رو مجسم می کردم که شما در مزرعه ی کویر سبز مشغول چیدن میوه ها هستین ، و یک کلاه گذاشتین سرتون تا آفتاب سوخته نشین ، کامیون ها داخل باغ اومدند تا میوه هارو به شهر ببرند و شما از راننده ها دعوت می کنین برای صرف چای بیان بشینن کنار آتیش ، یهویی یاد جنگ چایدران میفتین و با خودتون میگین وای چه زود گذشت ، انگار دیروز بود
کتاب دا رو نخوندم ، ایکاش یه وقتی بتونم بخونمش ، ولی مریم عزیز به کتاب امینه اشاره کردن ، خوشبختانه اون کتاب رو خوندم بنظرم که خیلی جالبه ...
داداش خوبم متاسفانه من موفق نشدم صداتونو بشنوم ، دانلود کردم ولی نمی دونم چرا فایل باز نشد ، ولی حتم دارم که صداتون خیلی دلنشینه ، من عاشق صداهای خوبم ، خوش به حال کسانی که از این نعمت برخوردارند .سعی می کنم هر طوری شده صداتونو بشنوم
ممنون از پست خوبتون ، خیلی خوشحال شدم

سلام به خواهر گلم.
من بیشتر از هرکسی شرمنده ی شما هستم!
روزی که مطلب "دا" رو گذاشتم از صبح تا غروب برق هی رفت و اومد. فرداش فهمیدم داشتند تیرهای چراغ برق سرتاسر خیابون رو عوض می کردند. فرداش هم که شارژ اینترنت تموم شد. این قضیه ی شارژ اینترنتمون شده یک معضل! به تازگی یعنی پریروز 3 گیگ شارژ گرفتم و همه اش در عرض یک روز تموم شد. ظاهرا از طریق وای فای از شارژمون استفاده می شه. بچه ها با تبلت و گوشی گاهی همزمان سه چهار تایی با هم وصل می شند و معلوم نیست کدومشون و. شاید هم کسی از بیرون بیشترین دانلود رو داره! دیروز عمدا شارژ نخریدم تا اینکه آخر شب مجبور شدم بخرم.

واقعا که چه روزهای خوشی رو توی مدت کوتاهی تجربه کردیم که من به شخصه تا عمر دارم فراموشش نمی کنم. یکی جشن تولد مریم خانوم و یکی هم جشن وبلاگ داداش آتش و جشن تعویض نام وبلاگ من و از همه مهمتر جنگ چایدران

حالا با اینهمه زحمت بالاخره تونستید دانلود کرده و گوش کنید یا نه؟!

مریم یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 20:34

ممنون برای لینک دانلود از کجا این سایت رو پیدا کردید ؟ من منظورم صدای واقعی طهماسبه یعنی همون اولین صدا .
اگه یادتون باشه تو فیلم دیوانه از قفس پرید طهماسب به جای پاتریک مک مورفی (جک نیکلسون) حرف زده بود و تو فیلم ارتش سری به جای کسلر
صدای دانیال حکیمی رو هم خیلی دوست دارم
صدای شما هم قشنگه ببم جان شک نکنید
صدای آقای فاطمی هم قشنگه (صداشونو روی فیلمی که ساخته بودند شنیدم)

دو تا فیلم دیوانه ای از قفس پرید و سریال ارتش سری خیلی خوب یادم هست اما اینکه شما می دونستید و خاطرتون مونده که کی جای کسلر و جک نیکلسون حرف می زده از عجایبی هستش که باورش برام سخته؟ آبجی ناهید خوب اسمی روی شما گذاشته. حکیمه بانوی همیشه آنلاین!! و من اضافه می کنم خانمی با مغز و ذهنی آماده و پا به رکاب و حاضر به یراق برای یادآوری عجیبترین موضوعات و دورترین خاطرات!
صدای آقای فاطمی رو منم روی اون فیلم مستند شنیدم و با شما کاملا موافقم

مریم یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 20:03

جوجه چیه ؟ به ما که قول کبک و تیهو دادند ! ... و سبد سبد میوه !

روزهایی بود که به خاطر فراوانی خار به فکر پرورش شتر هم افتادم و علاقه ای هم به پرورش شتر مرغ داشتم اگر اون موقع می خواستم دعوتتون کنم حتما به گوشت شتر و شترمرغ هم دعوت می شدید
یادش به خیر شیر شتر و شتردار و شتر افسار گسیخته یادم افتاد

مریم یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 20:01

به به ! جناب آتش تشریف آوردند
من که حسابی نگرانشون بودم اخه خیلی کم پیدا شدند

جناب آتش انگار یک تک پا اومدند و با شنیدن صدای انکر و منکر من به کلی فراری شدند

مریم یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 19:59

ناصر طهماسب رو که می شناسید من عاشق صدای طهماسبم
یک بار از طهماسب سوال کردند صدای پسرهاتون هم مثل صدای خودتون قشنگه ؟
طهماسب گفت : "بله ! با این تفاوت که من روی صدام کار کردم اما اونا این کار رو نکردند ."
آقای ستاریان به نظر من شما به شدت قابلیت گویندگی و دوبلوری رو دارید فقط باید روی صداتون کار کنید
عجیبه که طی این همه سال به این موضوع فکر نکردید و خودتونو تو صدا و سیما جا نکردید .
یک روز آقای فاطمی پیشنهاد دادند همه ی دوستان یک پست صوتی بذارند .فکر می کنم روز میلاد حضرت علی (ع) بود
من چون صدای خودم خوب نیست قبول نکردم ، آقای فاطمی هم دیگه پیگیر نشدند
الان که دیدم شما این پست رو گذاشتید به شدت وسوسه شدم برم سراغ دوستان دیگه (بزرگ عزیز ، آقا سهیل ، جناب آتش و ...)و ازشون خواهش کنم اونا هم یک پست صوتی بذارند
وای چی می شه اگه قبول کنند .
بازم ممنون من که کلی ذوق زده شدم و به وجد امدم

سلام و خیلی ممنونم از لطف شما، که کاری کردید توی ذوقم نخوره اما گشتم و فایلی از ناصر طهماسب پیدا کردم توی این آدرس:
http://s4.picofile.com/file/7773886020/naser_tahmasb.wma.html
ضمن اینکه فهمیدم ایشون برادر ایرج طهماسب هم هست. با شنیدن صدای گرم و بسیار شنیدنی او، اگر کوچکترین امیدی به داشتن صدای خوب داشتم به کلی بر باد رفت
اینجا هم صدای بقیه ی دوبلورها رو گذاشته که آدم با شنیدن هر کدومش ترجیح میده دیگه از خودش صدا تولید نکنه و اصلا حرف نزنه
http://dooble.ir/special/sound-voice-actors

آتش یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 19:49 http://dideno.blogsky.com

سلام و تشکر بسیار ازشما . واقعاً زحمت کشیدید
من چندسال پیش دریک کتابخانه قسمتهایی ازش را خواندم و خیلی جالب بود و تصمیم داشتم سر فرصت همه اش را بخوانم اما متاسفانه
بخت یار نشد و به فراموشی سپرده شد. فعلاً درحال دانلود هستم
مواظب خودتون باشید تا زودتر حالتون خوب بشه یادتون باشه ما قراره
بیاییم اونجا جوجه بزنیم ها .

سلام داداش و ممنون که اومدی اما اگر حال شما با دانلود فایل بد شد و فراری شدید ببخشید دیگه
جوجه رو هستم با چای آتشی و کنار آتش

مریم یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 19:42

من کتاب دا رو نخوندم . آقای سامع عزیز چند سال پیش توصیه کردند این کتاب رو بخونم
الان دارم کتاب امینه مسعود بهنود رو می خونم به امید خدا بعد از این کتاب ، کتاب دا رو شروع می کنم
منتظرم دانلود بشه

مطمئنم که این کتاب رو تهیه کرده و خواهید خوند. ان شاءالله که با سلیقه تون هم جور دربیاد و از خوندنش لذت ببرید

مریم یکشنبه 23 آذر 1393 ساعت 19:39

من ط.ن.ب
چقدر جالب ! دست این دوست عزیزتون درد نکنه . من به نیابت از طرف همه ی دوستان از شما و دوست عزیزتون تشکر می کنم
با اجازه برم فایل صوتی تونو دانلود کنم .

سلام و ط ن ب هم مبارکتون باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد