ساعت سرخ تهران!

بسم الله الرحمن الرحیم   

امروز می خواستم از جشن دیروز و دیشب به مناسبت اعیاد شعبانیه بنویسم. دیروز از صبح تا شب بکلی گرفتار بودم و می خواستم امروز راجع به کارهای دیروزم بنویسم اما اتفاق عجیب امروز باعث شد که از این اتفاق بنویسم و آن نوشته را به وقت دیگری موکول کنم. 

حول و حوش ساعت پنج بعدازظهر یکدفعه هوا تاریک شد و ما بی خبر از همه جا، توی خانه بهت زده به هم نگاه کردیم! نمیدانستیم چه اتفاقی افتاده! اما بلافاصله فکر کردیم شاید خورشید گرفتگی شده باشد. چه دلیل دیگری می توانست یکدفعه هوای اطراف را اینقدر تاریک کند. من فی الفور به بالکن رفتم و از آنچه میدیدم وحشت کردم. گرد و غبار عظیمی همه جا را گرفته بود و چشم چشم را نمی دید! کم کم باد بسیار شدیدی وزیدن گرفت و رعد و برق های تند و مهیبی هم بگوش رسید. همه ی اینها پی در پی اتفاق افتاد. خانمم و بچه ها ترسیده بودند و مدام مرا به آمدن به خانه فرامیخواندند. همگی بدون اطلاع و خبر قبلی، شاهد اتفاق خیلی عجیب بودیم. من هم ترسیده بودم. نمیدانم چرا بی اختیار یاد شهر پمپی افتاده بودم! تا بخود بیایم و بر بهت و حیرتم فائق شوم، دقایقی سپری شد و از لحظات تاریک شدن تهران نتوانستم عکسی بیاندازم. اما وقتی آمدم مغازه دیدم سایتهای خبری مثل ایسنا و تابناک و انتخاب و ... بقیه ی سایتها خبرش را پوشش داده اند ایسنا از ساعت سرخ تهران نوشت و عکسهایی را منتشر کرد. انتخاب از 3 کشته و 27 زخمی خبر داد و البته این آمار اختمالا موقتی است! تابناک نوشت آسمان تهران تاریک شد و جان دو نفر را گرفت 

عکسی پانورامایی از طوفان تهران 

عکسی حیرت انگیز از طوفان سیاه تهران

توفان تهران 

توفان تهران  

این عکسها را من گرفتم وقتی که دانستم این اتفاق توفانی بیش نیست و به فکر گرفتن عکس افتادم و در حال عکس گرفتن داشتم به این فکر می کردم که حوادث طبیعی چه سرعت بالایی دارند و اگر این اتفاق زلزله بود بدون شک تا من و ما میفهمیدیم که چه خبر شده! زلزله همه چیز را در همان یک دو دقیقه ی اول از بین برده بود!

توفان تهران 

توفان تهران 

این توفان که در فرودگاه مهرآباد سرعتی برابر با 120 کیلومتر داشته، درختان بسیاری را در تهران شکست. فقط در سه چهار خیابان اطراف خانه ی ما، من بیست سی درخت شکسته دیدم و از آنها عکس گرفتم که در ادامه ی مطلب تعدادی از آنها را می ببینید. کاش آمار دقیقی از درختان شکسته در تهران براثر این توفان منتشر شود تا بدانیم چه تعداد از این درختان در عرض چند دقیقه  از بین رفتند!

شکستن درختان براثر توفان تهران 

شکستن درختان بر اثر توفان تهران 

شکستن درختان بر اثر توفان تهران 

شکستن درختان بر اثر توفان تهران  

شکستن درختان بر اثر توفان تهران  

شکستن درختان بر اثر توفان تهران  

شکستن درختان در اثر توفان تهران 

قطع درختان بر اثر توفان تهران

شکستن درختان در اثر توفان تهران 

اقدام سریع شهرداری در جمع آوری درختان قطع شده از سطح خیابانها و معابر ستودنی و قابل تشکر فراوان است  

 

شکستن درختان در اثر توفان تهران

نظرات 16 + ارسال نظر
ابهر.زنجان یکشنبه 9 شهریور 1393 ساعت 02:25 http://ensanvaensaniyat.blogfa.com/

آره یادم میاد چند نفر از هم وطنان هم جونشون رو از دست دادن

روانشون شاد

مریم چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت 13:19

وقتی شعر رو خوندم یاد مطلبی افتادم که عطاءالله مهاجرانی در مکتوبش نوشته بود امروز گشتم و پیداش کردم :

معجزه آینه گردانی آفتاب و ماه

آقای مدیر گفت سال های سال است که هر چه فکر می کنم با عقلم جور در نمی آید که: جهان را خالقی باشد خدا نام! کاشکی در زمان پیامبران بودم و با دیدن معجزه ای دلم آرام می گرفت!
حاج آخوند گفت: معجزه انسان های ناتوان و کوتاه بین را خرسند می کند. انسان اهل اندیشه که به معجزه نیاز ندارد، هستی سرشار از معجزه است. اصلا شما به من بگویید چه چیزی معجزه نیست!
احمد پسر عمویم توی گوشم گفت: این خانه خراب خدا را قبول ندارد! اگر حاج آخوند نبود منقل آتش را می ریختم سرش!
برای من هم باورش و تصورش سخت بود. اصلا اولین باری بود که می دیدم و می شنیدم کسی خدا را قبول ندارد. پیش خودم می گفتم یک وقتی خدا آقای مدیر را سنگ نکند. یا نصف بدنش مثل سگ یا بز بشود. می گفتند چند وقت پیش یک کسی قرآن را پاره کرده بود و در جا صورتش مثل سگ شده بود با دست و پا و تنه خودش. به جای حرف زدن می گفتند پارس می کند. هیچ کس ندیده بود همه شنیده بودند!
تلخی شک را در دل و بر زبانم احساس می کردم.
حاج آخوند گفت اقای مدیر دو واقعه را با هم مقایسه کنیم. اگر درختی از جایش حرکت کند. مثلا صبح که به چما می رویم ببینیم درخت آلبالوی جلو مدرسه دارد در کنار نهر مثل کشتی حرکت می کند. این معجزه است یا نه؟
آقای مدیر گفت بله معجزه است. می گویند کفار هم به پیامبر اسلام گفتند اگر راست می گویی و پیامبر خدایی بگو آن درخت به نزد تو بیاید و آمد.
آقای مدیر لبخند زد که یعنی نیامد!
حاج آخوند گفت: اما مورد دیگر. رابطه خورشید و زمین و ماه. ماه برای زمین مثل آینه رفتار می کند. نور خورشید را باز تاب می دهد. هر شب به اندازه ای! هیچکدام هم در جای خود ثابت نیستند. خورشید چهارصد برابر ماه است و فاصله اش با زمین هم چهارصد برابر است!
همین شب و روز و تابیدن ماه و نور خورشید؛ آقای مدیر از راه افتادن درخت عجیب تر نیست؟ ما مثل ماهی هستیم که نمی داند توی آب زندگی می کند. البته ما خیال می کنیم نمی داند. هر روز که آفتاب طلوع می کند؛ معجزه است. ماه که می تابد معجزه است. بهار و پاییز معجزه است. آب معجزه است. آتش معجزه است. گل ها و پرنده ها معجزه اند. یک مشت خاک معجزه است. یک برگ درخت صنوبر، یک شکوفه آلبالو معجزه است. آقای مدیر برایت بخوانم ؟!
آقای مدیر از سخنان حاج آخوند گرم و برافروخته بود. چشمانش سرشار از بهت و شادمانی بود. سرش را به نشانه تایید تکان داد.
حاج آخوند آرام و زمزمه گونه با آواز خواند.غزل آینه گردانی ماه و خورشید...

در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند

جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند

عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند

مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند

وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند

آقای مدیر من بیشتر از چهل سال است با آفتاب و ماه نظر بازی می کنم. ذره ای از حیرتم کاسته نشده. هنوز مست این اینه گردانی ام. شما تا به حال در آینه ی ماه خودتان را دیده اید!
آقای مدیر دستش را دراز کرد و سرانگشتان حاج آخوند را گرفت. حاج آخوند دست راستش را بر شانه آقای مدیر گذاشت و این بار با صدای بلند خواند: ماه و خورشید همین آینه می گردانند.
پدر بزرگم دستمالش را از توی جیب درآورده بود تا اشک هایش را پاک کند.
حاج آخوند گفت: مثل حافظ نگاه کنیم. آینه گردانی ماه و خورشید... معجزه درخشنده تر از این !

خیلی خیلی ممنونم بابت نقل این مطلب. چندبار خوندمش و حقیقتا که تمام اجزای عالم معجزه است و من به هر گوشه ی این عالم که نگاه می کنم از گیاهان گرفته تا جانوران و حشرات تا ریزترین موجودات میکروسکوپی تا سیلرات و کهکشانها همه و همه معجزه است و انتظار معجزه کشیدن به آن نحو که در انبیا سراغ داریم امروز از نیاز ما خارج شده است

مریم چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت 13:10

سلام
دیروز این شعر رو تو دیوان امام خوندم و خیلی لذت بردم :

عمرى گذشت و راه نبردم به کـوى دوست
مجلس تمـام گشت و نـدیدیــم روى دوست

گــــلشن معطّــــــــر است سراپا ز بوى یار
گشتیم هــــرکجــا، نشنیدیــم بــوى دوست

هر جا که مى روى، ز رخ یار، روشن است
خفــاش وار راه نبـــــردیـــم ســوى دوست

میخوارگـــــــــــانِ دلشده ساغـر گرفتـه اند
ما را نَمى نصیب نشــد از سبـــوى دوست

گوش مـــــــــــن و تــو، وصف رُخ یار نشنود
ورنــه جهــان نـــــدارد جــز گفتگوى دوست

با عـــــــــاقلان بگو که: رُخ یار ظاهر است
کاوش بس است این همه،در جستجوى دوست

ســــــاقى ز دست یار به ما باده مى دهد
بـر گیر مى، تـو نیز ز دستِ نکــوى دوست

"امام خمینی"

سلام
زمانی با اشعار امام زندگی می کردم و چه لذتی می بردم با تک تک ابیاتش! اما حالا از او که امام شهیدان بود و از خود شهدا دور افتاده ام! خیلی دور و این وصف حال من است:
دسته گلها ، دسته دسته می روند از یادها
گریه کن ای آسمان در مرگ طوفان زارها
سخت گمنامید اما ای شقایق سیرتان
کیسه می دوزند با نام شما شیادها
با شما هستم که فردا کاسه سرهایتان
خشت می گردد برای عافیت آبادها
غیر تکرار غریبی ، هان چه معنا می کنید
غربت خورشید را در آخرین خردادها؟
با تمام خویش نالیدم چو ابری بی قرار
گفتم ای باران که می کوبی به طبل بادها
هان بکوب، اما به آن عاشقترین عاشق بگو
زنده ای ای زنده تر از زندگی در یادها
مثل دریا ، ناله سر کن در شب طوفان و موج
هیچ چیز از ما نمی ماند ، مگر فریادها ...
«علیرضا قزوه»

همطاف یلنیز چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت 08:33 http://fazeinali.blogfa.com/

سلام سلام
نخست ناچارا مقام سیزده اینجا را می پذیرم
بعد درباره طوفان طهران، چقدر حرف و حدیث و عکس و تصویر دیدم و شنیدم و خواندم ... منتهی این نوشته به دلم نشست:
... راستش من از تماشای کش و قوس آمدن درختان هنگام طوفان کمی به وجد آمده بودم. طوفان آزمون طبیعت است. برخلاف تعبیر مرعوب کننده بعضی از دینداران که سریع یاد عذاب آسمانی و قهر الهی می افتند، این بادهای شدید همه درختان را با خود نمی برند. بلکه تنها ریشه های سست و پایه های پوسیده را از جا در می آورند.
طوفان مترادف با تغییر است با همان خشونت و بی رحمی. بله... تغییر، گاه خشن است و گاه بی رحم. خسران و خسارت هم همراه خود دارد. این دو هم بخشی از چرخه ی زندگی است، همان زندگی که سخت متغیر و ناپایدار است.
مگر می شود هیچ وقت هیچ چیز از دست نرود؟ شاید حقیقت تلخی باشد، اما همیشه جا برای همه وجود ندارد! و کسانی باید بروند تا جا برای بعدی ها باز شود. طوفان همه اینها را با خود دارد فقط با زبان خشونت می گوید.
چقدر مولانا زیبا می گوید : من چه غم دارم که ویرانی بود/ زیر ویران گنج سلطانی بود
.
آخر برقرار بمانید و راضی

سلام سلام صد تا سلام
برام جالب بود که راجع به توفان تهران! اینقدر خوندید که گفتید!
اینروزها یکعده خشکه مقدس هر حادثه ی طبیعی رو ربطش میدهند به گناه مردمان اون سرزمین! و این نوشته ای که نقل کردید از این نظر جالب بود و ممنونم که نقلش کردید. نگاه زیباشناسانه ای داشته به مقوله ی توفان تهران و به جای بداندیشی، سعی کرده چیزهای خوبتری ببینه
ممنونم از شما

امیری سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 13:52 http://abamiri.blogfa.com/

سلام . شدت طوفان به کنار دوستان و اقوام ما که از شهرضا و اصفهان مرتب زنگ میزدند .(البته دیشب پس از پخش خبر طوفان )احوالپرسی و من بهشون میگفتم نگران نباشید هنوز منو طوفان نبرده !!

سلام
خب واقعا نگران کننده بوده برای کسانیکه از دور اخبار رو می شنیدند

ناهید سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 11:53

سلام داداش خوبم
من درست ساعت 5 پست جدید زدم و لپ تاپ رو خاموش کردم ، خانم برادرم اومد گفت که برادرم تماس گرفته میگه بچه ها اگه حیاط هستن زود ببرید داخل خونه ، چون طوفان در راهه ، یک آن احساس کردم آمریکا زندگی می کنیم
تا بچه ها داخل خونه اومدن ، آسمون سیاه شد ، تاریک تاریک و من هاج و واج مونده بودم ، خواهرم درو پنجره هارو محکم بست اول فکر کردم دارم خواب می بینم ،، توی ذهنم برام هی سوال ایجاد می شد با خودم می گفتم این خرداد عجب ماهیه ، خیلی وقایع تاریخی تو خرداد اتفاق افتاده ، نکنه این خرداد هم برامون تاریخی بشه ، مادرم ذکر میگفت ، اما من نمی دونم چرا خشکم زده بود و طوفان شروع شد ،خواهرم گوشه بالکن رفته بود و فیلمبرداری می کرد ، توی فیلم صداها خیلی وحشتناکتر بنظر می رسه
داداش عزیز ماشالله شما هم که همیشه آنلانید و چه عکسهای خبر نگاری جالبی گرفتین ، دستتون درد نکنه ، درختهای شکسته رو که دیدم خیلی متاثر شدم ، فکر کنم این درختها هم مثل آدمها از داخل پوکیده شدن ، خب هوای آلوده بی تاثیر نبوده...
کسانی که جان باختن ، اون آقایی که از پشت بوم افتاده ، همش میگم آخه چرا ؟ یعنی نتونسته خودش رو نجات بده ، آیا صبح اون روز فکر می کرده که فقط چند ساعتی از عمرش باقی مونده ؟ حتی خود ما ، در این مواقع چه کاری از دستمون بر میاد ؟ به قول شما اگه زلزله می شد چی ؟
خب از همین تریبون از شما و همه ی دوستان عزیز طلب حلالیت می کنم

سلام خواهر گلم
طوری از اتفاقات خونه ی خودتون نوشتید انگار که اونجا بودم. تمام رنگی تعریف می کنید
مرگ و رسیدن اجل همینقدر ناگهانیه. چه مرگ طبیعی باشه و چه مرگ بر اثر سوانح و حوادث باشه
همیشه باید آماده ی رفتن بود. شما که آزارتون به کسی نرسیده و ان شاءالله سالیان سال زنده باشید

مریم سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 11:51

سلام
چه طوفانی ! عجیبه که هواشناسی چنین طوفانی رو پیش بینی نکرده !
الان تو عصر ایران خوندم که هواشناسی هشدار داده یک طوفان دیگه در راهه و از تهرانیها خواسته از خونه هاشون بیرون نیان .
در باره ی کشته ها نوشته بود : (رئیس مرکز فرماندهی ومدیریت بحران شهر تهران گفت : در حادثه طوفان امروز تهران طبق آمار تا ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه پنج نفر کشته و ۴۴ نفر مصدوم شدند.
یک نفر از کشته شدگان از پشت بام پرت شد ، دو نفر بر اثر ریزش مصالح ساختمانی یک نفر بر اثر قطع درخت و علت مرگ نفر دیگر نیز تا کنون مشخص نشده است.)
آقای ستاریان این همه سایت خبری داریم شما یک امروزی رو آروم بگیرید و بی خیال عکس گرفتن بشید .

سلام
بله روزی که باید پیش بینی میکردن هیچی نگفتند و امروز هم که هواشناسی گفته بود ساعت 15 تا 18 روز سه شنبه توفان تهران به اوج خود خواهد رسید:http://www.khorasannews.com/OnlineNews.aspx?newsid=790147&category=Daily
اما دریغ از وزیدن یک نسیم حتا!
توی گفتن اخبار هم از موضوع عقب افتادند و چند ساعت توی سکوت خبری موندند

باران سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 11:39

سلام جناب ستاریان بزرگوار
ا اعیادوروزتون مبارک انشالله همیشه سالم وسلامت وبرقرارباشید
ما هم خبرش رو ازاخبارشنیدیم والبته اول خواهرم زنگ زد که ازمامانم اسم سوره وایه ایی رو که همیشه شبا موقع خواب وبرای محافظت ازبلاهای طبیعی میخونه بپرسه ؟!
راستی اعلام کردن که تا سه روز این طوفانچه ها ادامه داره شماودوستان تهرانیمون هم درصورت تمایل ایه ی 41 ازسوره ی فاطر رو بخونید
إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَکَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا

سلام باران خانم
ممنونم از شما و متقابلا اعیاد شعبانیه بر شما میارک
بله اعلام کردند اما امروز که هیچ خبری نشد! طوری بود که حتا یک نسیم نوزید و من خیال کردم شابعه بوده اما دیدم توی سایتها هم نوشتند و بیشتر تعجب کردم که از این طوفان هیچی نگفتند و روزی ساکت و آروم رو در اوج توفان پیش بینی کردند! امروز همین ساعتها خلوت ترین و ساکت ترین روزها لااقل توی محله ی ما بود!

ممنون از آیه ایی که برامون نوشتید

کوثر سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 08:46

الان مطلب وخوندم ورفتم ادامه مطلب!
آخی درختان بیچاره
سرسبزی بهار و زود از دست دادند
واون زخمیها وکشته شدگان!
چه قسمت وتقدیری

بله درختان مرگ بی صدایی داشتند . من همیشه فکر میکردم ساختار درختان طوری هست که در برابر شدیدترین بادها مقاومت می کنند. اما راحت شکستند!
یادم افتاد توی باغ پدر خانمم هم من به چشم دیدم بر اثر صاعقه درخت توت کهنسالی از وسط دو شقه شده بود!

کوثر سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 08:38

سلام عموجان
روز بخیر
دست برقضا دیروز همسرم با دوستانش هماهنگ میکنند موقع برگشت در راه به سمت تهران بیان ویه بار داخلی بگیرن که در ۱۵ کلومتری تهران با وزش این طوفات شدید متوقف میشن!از همونجا بهم زنگ زد وگفت اگه بدونی اینجا چه خبره؟ یاد قیامت افتادم!آسمون سرخه وهوا تاریک تاریک.خیلی وحشتانکه اصلا جلوی چشم دیده نمیشه!خب من که در واقع گزارش تصویری نداشتم ولی الان با دیدناین عکسها به جانان حق دادم ترسده باشه
خوبین عموجان؟شما که بیرون نبودن؟ استنشاق این هوا اصلا خوب نیستاااااااااا
احساس میکنم زلزله ای در راهه!
دیدم وب همطاف خوابتون وتعریف کردین وتعبیرش رو هم نوشتین!!!
من میترسم

سلام عمو جان
شب شما هم به خیر پسر من سمت بهشت زهرا بوده و یک لحظه با دوستش می بینند قسمتی از هوا قرمز شده از هم می پرسند چیه این؟! بعد میگند لابد باد گرد و خاک راه انداخته و مشغول حرف زدن میشند. می گفت توی محیط باز خیلی وحشتناک بود وقتی به ما نزدیک شد! رفته بودند توی ماشین و وقتی رسید خونه سرتاپای ماشین شده بود خاک خالی!
بله توی تعبیر خواب گفته بودند چیزهایی به چشم خود خواهید دید که باوتان نخواهد شد. حالا نمیدونم اینم جزئش بود یا نه؟!

همطاف یلنیز سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 08:36 http://fazeinali.blogfa.com/

الو
الو
الو
از گلبهار به کویر... هستین؟...زنده!...
.
سلام سلام
والا گردباد... تندباد... کلهــــم وَزِش باد، اینجا زیاده ولی خداییش اینقدر پرملاط و سنگین تا حالا نداشتیم. هرچند دیروز و پریروز بابت رگبارها و غرش صاعقه ها نماز آیات لازم شدیم
.
خدا رحمت کناد درگذشتگان این طوفان رو
راستی بالکن شما چه خبر؟

به گوشم!
از کویر به گلبهار! فعلا نفسی میاد
سلام سلام صد تا سلام
این توفان توی 50 سال گذشته بی سابقه بوده و با نسیمهای وزیده توی گلبهار فرق فوکله مجید جان
از بالکن هم خبرها امن و امان. گلدونها کوچکترین تکونی نخوردند و کاملا مقاومت کردند

مهرداد سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 00:29

سلام ک. ن. ف

الله اکبر چه خبر بوده امروز تهران ...
خداروشکر که سقوط این درختها به کسی آسیب نرسونده ..
حیف چه درختهای خوشگلی افتادن.
پناه بر خدا عجب رخدادی بوده

راستی من در واقع خدمت رسیدم تا ولادت حضرت ابوالفضل و روز جانباز رو بهتون تبریک بگم

سلام
من مشهور شدم به جناب سیزده و شما هم داری کاری می کنی به ک ن ف اشتهار پیدا کنی؟!
سقوط درختها آسیب زیاد وارد کرده اما فط یک نفر رو کشته. واقعا حیرت آور و رعب آور بود
خیلی از محبت و تبریک شما ممنونم. اعیاد شعبانیه بر شما هم مبارک باشه آقا مهرداد

آتش دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 23:56 http://dideno.blogsky.com

دیدی حواسمان پرت شد
سکه اشرفی را نگرفتیم
خوبه حالا جناب علایی چشم به مال دنیا ندارند
سکه اشرفی


برای شما چه رسمیتی پیدا کرده این گرفتن سکه اشرفی
آقای علایی مثل من تارک دنیا هستند

علایی دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 23:44

سلام
تاسف بارتر این بود که حتی در زمان حادثه رادیو پیام همچنان برنامه های روتینش را پخش میکرد و دریغ از هیچ گزارشی!!

سلام
من رادیو گوش نمیدادم و نمیدونم. حتما شما که گوش میکردی بهتر میدونی خب.
داداش تا یادم نرفته بگم که وقتش شده دوباره یک وبلاگ درست کنی ها! پریروز حس کردم درست کردی! حسم اشتباه کرده؟!

آتش دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 23:16 http://dideno.blogsky.com

بله آقا در محله ما نزدیک بود با جناقمان را باد ببرد اما خوب
از شانس ماهنوز سرجاشون هستند .
یک کولری هم از پشت بام پرت شده توی کوچه
حال بفرمایید ببینم شما طرف ما هستید یا طرف شهرداری ؟
اینجا خیلی ها نماز وحشت خواندند !

خدا رو شکر که باجناق عزیز طوریش نشده!
توی گوگل عکسهای فجیعتری از پرت شدن کولر دیدم. اینجا رو ببینید:
http://www.tabnak.ir/fa/news/405015/آسمان-تهران-تاریک-شد-چند-تن-جان-باختند
انصافا شهرداری توی این مورد خوب عملکردی داشتبله نماز آیات برای خیلی ها واجب شد

آتش دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 23:08 http://dideno.blogsky.com

ط
ن
ب

مبارکااااااااا باشه داداش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد